شهید دانشجو محمد تقی حقی
نام پدر : اسماعیل
تاريخ تولد: 28 دی 1337
محل تولد: اراک
رشته تحصيلي: کشاورزی
نام دانشگاه : تهران
تاريخ شهادت : 23 فروردین 1365
محل شهادت: جزیره مجنون
عمليات:
زندگینامه شهید
شهید محمدتقی حقی بیست و هشتم دی 1337 ، در شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش اسماعیل، در کارخانه تولید آرد کار میکرد . تا پایان دوره کاردانی دانشگاه تهران در رشته کشاورزی درس خواند. وی با جهاد واحد استان مرکزی نیز فعالیت می کرد .
از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و سوم فروردین 1365 ، با سمت تیربارچی درجزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به دست و سینه،شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
خلاصه وصيتنامه شهيد محمد تقي حقي
الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعون
و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء و لكن لا تشعرون
حمد و ستايش خداي را كه خالق خلق است و هموست يكتا واحد. همان خدايي كه ستايشش موجب عزت است و به شكر اندرش مزيد نعمت . پروردگاري است كه هر جا دل شكسته اي باشد آنجاست و او دل شكسته را دوست دارد و نواهاي آن دل را پاسخ مي دهد و ايزدي است كه الله است و اله ها را نفي نمي كند .
خدايا! بهترين ايام عمرم و شيرين ترين ، دلنشين ترين ، جانبخش ترين لحظات زندگي ام زماني است كه با تو لب به سخن مي گشايم و تو را عاجزانه مي خواهم و اشكهايم با زيبايي در روي گونه ها سرازير مي شود و زنگاره دل را پاك مي كند و غبار از روي بصيرت مي شود و بينشم پاك و افزون مي شود و آينه دل را جلا مي دهد و سيماها را خوش مي بيند و دل جاي تو مي شود و مصفا به محبتت مي گردد و از محبتت مي گردد و از محبت غير تو رها مي شود و نجات مي يابد
ما را سر و سوداي كس ديگر نيست
در عشق تو پرواي كس ديگر نيست
جز تو دگري جاي نگيرد در دل
دل جاي تو شد جاي كس ديگر نيست
و شهادتم را اينگونه آغاز مي كنم ، واي خدا شهادت مي دهم كه محمد(ص) رسول و نبي از جانب تو و در جهت عالم نمودن مردم جاهل به حقايق هستي مبعوث شده و علي(ع) ولي اوست و پيوسته بر زبانم شعار پر طنين لا اله الا الله جاري است و اميدوارم كه آخرين كلام دنيايي ام نيز باشد كه بر زبان جاري مي كنم اي خدا شهادتم را گفتم و نوايم را نيز سرودم ، تقبل فرما و پاسخ ده.
خدايا ~ با مفاهيم پر معناي كلمات زيبا و جان نشين شهادت محشورم كن. اي پروردگار اي خالق همه كه هر چيز هستي اش از توست ، اي ياور همه كه هر كس پيروزي اش تويي ، اي متعال كه آرزويي ، هدفي ، منتهايي ، مقصدي ، دلنوازي ، ياوري ، دلنشيني، آورنده اي ، بازگرداننده اي ، ربي، پروردگاري ، ايزدي ، ياري رساني ، پرورنده اي ، مربي عالم دهري، سزوار ثنايي ، شايسته مدح و حمدي، كريمي ، رحيمي، رحمان و بخشنده اي ، رب العالميني ، صاحب روز جزايي ، حساب گيرنده اي لايق ستايشي، تو ياوري، و همه را ياري رساني صراط مستقيمي و راه نعمتي با بندگانت مهرباني و با مومنين هم مهرباني و هم بخشنده اي ، يكتايي، بي نيازي و همه از تواند و نيازمند به تو نه صاحب فرزندي، واحدي، غير تو نيست و خلاصه همه چيزي و ما هيچيم ، تو هستي مطلقي و ما نيستي و هر چه هست شود از عظمت قدرت و هستي توست.
آنكس كه تو را شناخت جان را چه كند
فرزند و عيال و خانمان را چه كند؟
ديوانه كني هر دو جهانش بخشي
ديوانه تو هر دو جهان را چه كند ؟
اي ياورم دل جاي تو كه شد جاي كس ديگري نيست ، قلب را محبتت و عشقت كه پر كرد هيچ جاذبه اي و محبتي عاطفي اي ، مهري، عشقي، علاقه اي ، وابستگي و . . . نمي تواند در آن دل سكني گزيند و بساط پهن كند ، چه هر عشقي در مقابل عشق به تو جايي براي اعلام وجود ندارد و تكامل در اين است كه گردن عبوديت در مقابل عشق به تو كج كند و چون تو علم كند سزايش نابودي است و چون ميل به عبادتت كند و ركوع و سجودت كند راه تكامل مي پيمايد.
و خدايا؛ وصيت نامه ام را دوست دارم مملو از نيايشت باشد و آغشته به مهر و محبتت ، ولي اي ياورم حال كه راهي مسيري خونين هستم، حال كه با كاروان ثارالله (ع) عازمم. حال كه لشكرمان دنباله خط سرخ حسين(ع) را مي پيمايد و حال كه … و اينك كه آماده مي شوم تا به ياري و عزت خداوند قادر متعال با لشكر عاشقان شهادت به مقصد شهادتم برسم و اينك كه خودم را از همه چيز بريده و آزاد و به تو دلبسته و مشتاق مي بينم كلامي چند با خانواده مهربان و بزرگوارم بر زبان جاري كنم و در ميان گذارم پس چون سخن به اينجا رسيد اينگونه آغاز مي كنم:
سلام عليكم، اي پدر و مادر بزرگوارم ، سلام اي مربيان دلسوزم و سلام اي معلمان باوفايم آفرين به شما كه حق بندگي ادا نموديد و فرزندي و فرزنداني تربيت نموديد كه در ياري دين خدا شتابانند و سر از پا نمي شناسند و تو اي خدا شاهد بوده اي كه والدين عزيز من ماموريت شرعي خود را به بهترين وجه انجام داده اند و انشاء الله كه سزاوار اجر و ثوابند . ولي ما تقصير داشته و گنهكاريم.
من بنده عاصيم رضاي تو كجاست
تاريك دلم نور و ضياي تو كجاست
ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشي
آن بيع بود لطف و عطاي تو كجاست
در اين چند روزه دنيا جز اذيت و آزار و ناراحتي براي شما چيزي نداشتم عمر دنيايي ام رنج بود و آزار براي شما بلكه انشاء الله با شهادتم ثوابي نصيب شما شود از قول من به فاميل و آشنايان بگوئيد نماز را بپا داريد كه ستون دين است و اگر بتوانيد به جماعت بگذاريد خيلي بهتر است . از خواهران و مادران عزيز مي خواهم كه نسبت به حجاب اسلامي مقيد باشند و بدانيد همه چيز شماست و تكامل شما در حفظ احسن حجاب است .زينب وار رساننده پيام شهدا باشيد . پيوسته پيرو ولايت فقيه باشيد از خداوند منان مي خواهم به اين بنده گنهكارش شهادت و به خانواده محترمم صبر و استواري عنايت بفرمايد و دعاهاي شرعيه همه را مستجاب فرمايد .
والسلام عليكم و رحمه ا… بركاته . بنده شرمنده خدا محمد تقي حقي روز دوشنبه 4/1/1365 ساعت 10/11 صبح مصادف با تولد حضرت علي(ع)