بهروز (حسن) کیانیان
بهروز (حسن) کیانیان


۱۰ اسفند ۱۳۶۵

شهید دانشجو بهروز کیانیان

نام پدر : عباس
تاريخ تولد: 20 فروردین 1341
محل تولد: همدان
رشته تحصيلي: ریاضی
نام دانشگاه : اصفهان
تاريخ شهادت : 10 اسفند 1365
محل شهادت: شلمچه
عمليات: والفجر 5

زندگی نامه شهید
شهید حسن ( بهروز ) کیانیان در فروردین سال 1341 در شهر همدان چشم به جهان گشود و زندگی سراسر تلاش و عزت خویش را آغاز نمود . حیاتی طیبه که با رشد خویش نوید ایمان ، عشق و آگاهی می داد .
پس از طی مراحل تحصیل ابتدایی و راهنمایی به دبیرستان ابن سینا راه یافت . ورود وی به کلاس دوم ریاضی مقارن با اوج گیری تظاهرات و انقلاب اسلامی مردم ایران بود که حسن علاوه بر اعلام مکرر نظرات خویش در رابطه با انقلاب و رهبری معظم آن ، در صحنه های تظاهرات و راهپیمایی ها حضوری چشمگیر داشت تا این که به یاری خداوند ، پیروزی نصیب مستضعفین ارض گردید و اسلام بر سرزمین ایران حاکمیت یافت .
در حین آموزش در دورۀ متوسطه عضو حزب جمهوری اسلامی شد و به تثبیت پایه های حاکمیت انقلاب اسلامی و ارزشهای آن پرداخت .
با توجه به علاقه شدیدی که حسن به حضور در جبهه های نبرد داشت در دی ماه 1360 به خدمت سربازی رفت و پس از طی دوره آموزشی در بیرجند به شهرستان مراغه اعزام و در عقیدتی سیاسی پادگان شروع به فعالیت کرد . در پاییز سال 1361 بعلت نیاز به حضور موثر ایشان در صحنه انقلاب در شهر همدان ، به تیپ 3 زرهی همدان منتقل شد و ضمن کمک در اداره امور استان ، موفق به شرکت در میدان های جنگ نیز گردید .
اتمام سربازی حسن در سال 62 همزمان با بازگشایی مجدد دانشگاه ها بود . وی خود را آماده نمود برای شرکت در کنکور سال 63 که بعلت نزدیکی دوره دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی فرستادن نماینده ای متعهد و لایق به مجلس را مهمتر دانست و شرکت در دانشگاه را به سال بعد موکول کرد . پس از موفقیت در زمینه انتخابات ، در سمت مسئول دفتر معاونت و وزارت اطلاعات تهران مشغول به خدمت شد .
در سال 1364 پس از شرکت در کنکور به یاری خدا در رشته ریاضی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد . حدود دو ماه پس از ورود به دانشگاه به همراه جمعی از دیگر دانشجویان در کاروان راهیان کربلا اعزامی از دانشگاه اصفهان حضور یافت و به آرزویش که حضور در جبهه بود دست یافت .
بعنوان آر- پی – جی – زن در گردان امام رضا”ع” از لشگر امام حسین “ع” مشغول به خدمت گردید .
اوقات فراغت خود را در گردان صرف برپایی جلسات شبانه قرآن برای بالا بردن سطح آگاهی و شناخت خود و دیگر همرزمانش می کرد .
بازگشت مجدد حسن از مرخصی به جبهه ، مقارن با شروع عملیات پیروزمندانه والفجر هشت بود که آرام و قرار را از او ربوده بود . بالاخره انتظار به سر آمد و گردان عازم منطقه عملیاتی محمور فاو – البحار گردید .
در یکی از شب ها به هنگام اجرای آتش به طرف نیروهای عراقی خمپاره دشمن نزدیک سنگر حسن اصابت کرد و بر اثر اصابت ترکش از ناحیه فک مجروح شد و او را به اورژانس منتقل کردند . بر اثر این جراحت سمت راست چهره ایشان بی حس شده بود و همچنین شنوایی و بیناییش دچار اختلال گردید .
در همین زمان خبر شهادت بهترین دوستش ، شهید حسن ترک را دریافت نمود که اثرات عمیقی در روح خدائی وی گذاشت چناچه می گفت :
” از انقلاب – تولد دوم – به این طرف دو غم برای من هیچ وقت فراموش شدنی نیست . یکی فقدان شهید بهشتی و دیگر شهادت حسن ترک . ”
و بدین ترتیب با حسن ترک میثاق دیدار بست و قول ادامه راه و برداشتن سلاحش را داد و از این زمان بود که گفت :
” از این به بعد مرا حسن بنامید و نه بهروز ”
در اواخر فروردین ماه سال 1365 با پیام بسیار مهم حضرت امام که پر نمودن جبهه ها از جوانان آموزش دیده را از اهم واجبات الهی اعلام نمودند ، شور و شوق فراوانی در سطح دانشگاه اصفهان بوجود آمد . حسن با وجود اینکه هنو ز کاملا” بهبودی نیافته بود ولی یارای ماندن نداشت اما بعلت جراحات وارده ، از رفتن به جبهه منع شده و در سمت مسئول دفتر جنگ های نا منظم قرارگاه خاتم الانبیاء در تهران مشغول خدمت گردید .

پس از سپری شدن مدت 6 ماه از خدمتش در قرارگاه با توجه به اینکه مدت زمانی از شروع مجدد کلاس ها در مهر ماه می گذشت به دانشگاه بازگشت و مشغول درس و فعالیت های دیگر در انجمن های اسلامی دانشجویان گردید .
چند ماهی از بازگشت حسن به دانشگاه می گذشت که دانشجویان جان بر کف خط امام ، با مسئولیت حسن راهی جبهه گردیدند. گردان حمزه “ع” از جمع همین دانشجویان سازماندهی و سپس راهی خط فاو گردید ، نزدیک 2 ماه در این خط به پدافند مشغول بود . مسئولیت وی در این ماموریت در ابتدا معاونت دسته ، سپس فرماندهی دسته ، معاونت گروهان و فرماندهی گروهان بود .
در فاصله این 2 ماه ، عملیات های کربلای 4 و 5 انجا شد که با وجود عشق وافری که ” شهید کیانیان ” به شرکت در عملیات داشت استقامت در خط پدافندی را هم کمتر از شرکت در عملیات ندانسته و می گفت :
” ما فکر می کردیم کار عظیمی انجا می دهیم چرا که بدین ترتیب نیروی 2 گردان برای عملیات آزاد بود و کار آن ها را گردان حمزه « ع » انجام می داد ”
پس از اتمام مأموریت سه ماهه حسن و بازگشت وی به دانشگاه باز امید در دل ها زنده شد چرا که حسن نیروئی بسیار ورزیده و کار آمد بود .
با توجه به پیام حضرت امام حسن کیانیان مجدد به جبهه بازگشت و در عملیات کربلای 5 شرکت کرد .
مطالعات وی بعضا” بصورت جمعی و گاه بصورت فردی صورت می گرفته و از محضر علماء نیز بهره مند می شده است که در این بین می توان از شهید آیت الله مدنی یاد نمود . از کتب مورد مطالعه وی نیز می توان از میزان الحکمه ، کتب شهید مطهری که شاید کلیه آن ها را مطالعه نموده باشند ، اصول کافی ، کتب شهید بهشتی و معراج السعاده نام برد .
با وجود همه مشکلات و مسائل موجود ، حسن برای خواندن دروس خود نیز اهمیت قائل بود و می گفت :
” ما دامیکه در اینجا هستیم ، درسها را هم باید بخوانیم ” .
اما او بیش از 5 ماه در دانشگاه نبود و در طی 2 سال دوران تحصیل تنها 4 واحد درسی را گذراند که آن هم مربوط به زمانی است که در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)مشغول خدمت بودند .
وصف آخرین روزهای قبل از شهادت حسن از زبان یکی از دوستانش :
عصر ، اسلحه اش و همچنین سنگر را نظافت نمود ، نماز مغرب و عشاء را به امامت او خواندیم و در حالیکه مرتبا” التماس دعا می گفت خداحافظی نمودیم و او راهی منطقه عملیاتی گردید . چون قبلا” گردان سازماندهی شده بود او به عنوان تک تیر انداز وارد گردان شد ولی فرمانده گردان از این امر مطلع بود که با توجه به قدرت فرماندهی حسن می تواند در موقع لزوم از او استفاده کند .
شب بعد گردان امام حسن «ع» وارد عملیات گردید و در همان شب یعنی در تاریخ هشتم اسفند 1366 ، در آخرین مراحل عملیات کربلای 5 ، در منطقه شلمچه ، حسن در اثر اصابت ترکش به سینه و پا به خون نشست و به آرزوی دیرین خویش که همانا رسیدن به مقام قرب الهی و دیدار یاران بود دست یافت و اینک در فراق او بر دلهایمان داغی است که جز با وصل التیام نیابد .
در بخشی از کتاب گزیده ای از یادداشت ها ، دست نوشته ها و نامه های شهید حسن کیانیان آمده است که به اختصار به آن ها اشاره می کنم .
مطالب زیر در اولین صفحه تقویم سال 1365 ، توسط شهید کیانیان ، به رشته تحریر در آمده .
علی “ع” به امید شهادت زنده بود ، اگر این امید را از او می گرفتند خیری در زندگی نمی دید . زندگی برایش بی معنی و بی مفهوم بود. نشیط شهادت – استاد شهید مطهری – محرم 1393
سال را به حالی آغاز می کنیم که جز شکر نعمات حق تعالی وظیفه بر خود نمی بینیم . در حالیکه به میمنت بدست آوردن عزت و عظمت برای اسلام در فتح فاو ، گلهایی در بستان خانواده امان چیده شد .
حسن و حمید مان را گرفتند و جگرم پاره پاره شد .
خدایا ، تقاضا دارم ، و امید که هرچه سریعتر بنده رو سیاهت را با کرامت به برادرانش ملحق فرمائی .
الهی نمی خواهم ، میل ندارم که سالی دیگر باشم و دوم اسفند ، در سالگرد برادرانم به مسجد بروم .
” لا تقطع رجائی ، و انت خیرالحاکمین ”
«منظور از حسن در یادداشت شهید ، حسن ترک و حمید هاشمی می باشد »
بخشی از متن سخنرانی آقای علی آقا محمدی نماینده محترم مردم همدان در مجلس شورای اسلامی در جلسه بزرگداشت شهید حسن کیانیان در تاریخ 16/12/1365
این بچه ها جائی وصیت می نویسند که :
رگبار گلوله بالای سرشان است . وصیت نامه بهروز را نمی دانم دیدید یا ندید . کاش قاب می کردند و توی مجلس نشانتان می دادند . توی تمام خونش غلط خورده ، توی وصیت نامه ، حاشیه زیبای آن و بر دور این وصیت نامه خون است ، فقط از شما یک خواهشی دارم ؛ بهروز می گوید :
” یک دور وصیت نامه مرا بخوانید. شاید من راست می گفتم و شما اشتباه می کردید . یک دور به زندگی ما نگاه کنید ، شاید شما بد زندگی می کنید و ما درست می گفتیم . این اعتقاد ماست ”
وصیت نامه حسن به هنگام شهادت داخل جیب پیراهن ایشان بوده ، در اثر خونریزی زیاد حاشیه هر 4 صفحه آن به خون مزین گردیده است ، گوئی آن را با خون خود امضاء نموده است .
قسمتی از وصیت نامه شهید :
بنیاد محترم شهید در صورت امکان در کنار محل دفن این جانب مزاری نیز اختصاص دهد تا هرگاه امر به تحقق رسید دو برادر در کنار یکدیگر باشند . دوست دارم همیشه در کنار عباس (برادر کوچکترش) باشم .
جوانان عزیز ! از شما که سرمایه های عزت دین و مملکتید تقاضا دارم به داشته های خود بیندیشید . با کسب معرفت از قرآن و اهل بیت ، خود را تعالی بخشید و لایق هدایت بشر نمایید .
پدر و مادر عزیزم صبر ! داشته باشید که بهترین لشگر خدا ” صبر ” است و ” توکل ” ؛ پس خود را با لشگر خدا یاری دهید و مفتخر باشید که این سرمایۀ با ارزش را خدا نصیبتان فرموده است . من همیشه آرزو داشتم شهید یا خانواده شهید باشم .
خوشا به حال آنان که در سحر آماده اند تا صبح فردا رسد و « مُستغفرین بالا َسحار » { باشند} و واحسرتا بر من و امثال من که نماز صبح عشق را ، نزدیک طلوع آفتاب ، عجولانه به جا آورده اند .
هیچ گاه زرق و برق دنیا از یادتان نبرد که دنیا دار قرار نیست ، زندگی ابدی نیست بلکه فرصتی است جهت به کمال رسیدن اهل دنیا . بدانید که کمال ، اقامۀ حق و عدل است . به پای حق بایستید تا آن جا که توان دارید . در مقابل ظلم بی تفاوت نباشید ، نه ستم را برخود بپذیرید و نه ستم را بر دیگرمسلمانان . دلتان بر مردم ستمدیدۀ فلسطین ، آفریقا و غیره بسوزد ، در پی احقاق حقوق خود و ایشان باشید . ارزش دارد که زندگی را صرف این هدف بکنید ، این راه پیامبر است .
والسلام

وصیت نامه شهید

…….


یک دیدگاه
  1. زندگینامه شهید
    شهید حسن ( بهروز ) کیانیان در فروردین سال 1341 در شهر همدان چشم به جهان گشود و زندگی سراسر تلاش و عزت خویش را آغاز نمود . حیاتی طیبه که با رشد خویش نوید ایمان ، عشق و آگاهی می داد .
    پس از طی مراحل تحصیل ابتدایی و راهنمایی به دبیرستان ابن سینا راه یافت . ورود وی به کلاس دوم ریاضی مقارن با اوج گیری تظاهرات و انقلاب اسلامی مردم ایران بود که حسن علاوه بر اعلام مکرر نظرات خویش در رابطه با انقلاب و رهبری معظم آن ، در صحنه های تظاهرات و راهپیمایی ها حضوری چشمگیر داشت تا این که به یاری خداوند ، پیروزی نصیب مستضعفین ارض گردید و اسلام بر سرزمین ایران حاکمیت یافت .
    در حین آموزش در دورۀ متوسطه عضو حزب جمهوری اسلامی شد و به تثبیت پایه های حاکمیت انقلاب اسلامی و ارزشهای آن پرداخت .
    با توجه به علاقه شدیدی که حسن به حضور در جبهه های نبرد داشت در دی ماه 1360 به خدمت سربازی رفت و پس از طی دوره آموزشی در بیرجند به شهرستان مراغه اعزام و در عقیدتی سیاسی پادگان شروع به فعالیت کرد . در پاییز سال 1361 بعلت نیاز به حضور موثر ایشان در صحنه انقلاب در شهر همدان ، به تیپ 3 زرهی همدان منتقل شد و ضمن کمک در اداره امور استان ، موفق به شرکت در میدان های جنگ نیز گردید .
    اتمام سربازی حسن در سال 62 همزمان با بازگشایی مجدد دانشگاه ها بود . وی خود را آماده نمود برای شرکت در کنکور سال 63 که بعلت نزدیکی دوره دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی فرستادن نماینده ای متعهد و لایق به مجلس را مهمتر دانست و شرکت در دانشگاه را به سال بعد موکول کرد . پس از موفقیت در زمینه انتخابات ، در سمت مسئول دفتر معاونت و وزارت اطلاعات تهران مشغول به خدمت شد .
    در سال 1364 پس از شرکت در کنکور به یاری خدا در رشته ریاضی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد . حدود دو ماه پس از ورود به دانشگاه به همراه جمعی از دیگر دانشجویان در کاروان راهیان کربلا اعزامی از دانشگاه اصفهان حضور یافت و به آرزویش که حضور در جبهه بود دست یافت .
    بعنوان آر- پی – جی – زن در گردان امام رضا”ع” از لشگر امام حسین “ع” مشغول به خدمت گردید .
    اوقات فراغت خود را در گردان صرف برپایی جلسات شبانه قرآن برای بالا بردن سطح آگاهی و شناخت خود و دیگر همرزمانش می کرد .
    بازگشت مجدد حسن از مرخصی به جبهه ، مقارن با شروع عملیات پیروزمندانه والفجر هشت بود که آرام و قرار را از او ربوده بود . بالاخره انتظار به سر آمد و گردان عازم منطقه عملیاتی محمور فاو – البحار گردید .
    در یکی از شب ها به هنگام اجرای آتش به طرف نیروهای عراقی خمپاره دشمن نزدیک سنگر حسن اصابت کرد و بر اثر اصابت ترکش از ناحیه فک مجروح شد و او را به اورژانس منتقل کردند . بر اثر این جراحت سمت راست چهره ایشان بی حس شده بود و همچنین شنوایی و بیناییش دچار اختلال گردید .
    در همین زمان خبر شهادت بهترین دوستش ، شهید حسن ترک را دریافت نمود که اثرات عمیقی در روح خدائی وی گذاشت چناچه می گفت :
    ” از انقلاب – تولد دوم – به این طرف دو غم برای من هیچ وقت فراموش شدنی نیست . یکی فقدان شهید بهشتی و دیگر شهادت حسن ترک . ”
    و بدین ترتیب با حسن ترک میثاق دیدار بست و قول ادامه راه و برداشتن سلاحش را داد و از این زمان بود که گفت :
    ” از این به بعد مرا حسن بنامید و نه بهروز ”
    در اواخر فروردین ماه سال 1365 با پیام بسیار مهم حضرت امام که پر نمودن جبهه ها از جوانان آموزش دیده را از اهم واجبات الهی اعلام نمودند ، شور و شوق فراوانی در سطح دانشگاه اصفهان بوجود آمد . حسن با وجود اینکه هنو ز کاملا” بهبودی نیافته بود ولی یارای ماندن نداشت اما بعلت جراحات وارده ، از رفتن به جبهه منع شده و در سمت مسئول دفتر جنگ های نا منظم قرارگاه خاتم الانبیاء در تهران مشغول خدمت گردید .

    پس از سپری شدن مدت 6 ماه از خدمتش در قرارگاه با توجه به اینکه مدت زمانی از شروع مجدد کلاس ها در مهر ماه می گذشت به دانشگاه بازگشت و مشغول درس و فعالیت های دیگر در انجمن های اسلامی دانشجویان گردید .
    چند ماهی از بازگشت حسن به دانشگاه می گذشت که دانشجویان جان بر کف خط امام ، با مسئولیت حسن راهی جبهه گردیدند. گردان حمزه “ع” از جمع همین دانشجویان سازماندهی و سپس راهی خط فاو گردید ، نزدیک 2 ماه در این خط به پدافند مشغول بود . مسئولیت وی در این ماموریت در ابتدا معاونت دسته ، سپس فرماندهی دسته ، معاونت گروهان و فرماندهی گروهان بود .
    در فاصله این 2 ماه ، عملیات های کربلای 4 و 5 انجا شد که با وجود عشق وافری که ” شهید کیانیان ” به شرکت در عملیات داشت استقامت در خط پدافندی را هم کمتر از شرکت در عملیات ندانسته و می گفت :
    ” ما فکر می کردیم کار عظیمی انجا می دهیم چرا که بدین ترتیب نیروی 2 گردان برای عملیات آزاد بود و کار آن ها را گردان حمزه « ع » انجام می داد ”
    پس از اتمام مأموریت سه ماهه حسن و بازگشت وی به دانشگاه باز امید در دل ها زنده شد چرا که حسن نیروئی بسیار ورزیده و کار آمد بود .
    با توجه به پیام حضرت امام حسن کیانیان مجدد به جبهه بازگشت و در عملیات کربلای 5 شرکت کرد .
    مطالعات وی بعضا” بصورت جمعی و گاه بصورت فردی صورت می گرفته و از محضر علماء نیز بهره مند می شده است که در این بین می توان از شهید آیت الله مدنی یاد نمود . از کتب مورد مطالعه وی نیز می توان از میزان الحکمه ، کتب شهید مطهری که شاید کلیه آن ها را مطالعه نموده باشند ، اصول کافی ، کتب شهید بهشتی و معراج السعاده نام برد .
    با وجود همه مشکلات و مسائل موجود ، حسن برای خواندن دروس خود نیز اهمیت قائل بود و می گفت :
    ” ما دامیکه در اینجا هستیم ، درسها را هم باید بخوانیم ” .
    اما او بیش از 5 ماه در دانشگاه نبود و در طی 2 سال دوران تحصیل تنها 4 واحد درسی را گذراند که آن هم مربوط به زمانی است که در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)مشغول خدمت بودند .
    وصف آخرین روزهای قبل از شهادت حسن از زبان یکی از دوستانش :
    عصر ، اسلحه اش و همچنین سنگر را نظافت نمود ، نماز مغرب و عشاء را به امامت او خواندیم و در حالیکه مرتبا” التماس دعا می گفت خداحافظی نمودیم و او راهی منطقه عملیاتی گردید . چون قبلا” گردان سازماندهی شده بود او به عنوان تک تیر انداز وارد گردان شد ولی فرمانده گردان از این امر مطلع بود که با توجه به قدرت فرماندهی حسن می تواند در موقع لزوم از او استفاده کند .
    شب بعد گردان امام حسن «ع» وارد عملیات گردید و در همان شب یعنی در تاریخ هشتم اسفند 1366 ، در آخرین مراحل عملیات کربلای 5 ، در منطقه شلمچه ، حسن در اثر اصابت ترکش به سینه و پا به خون نشست و به آرزوی دیرین خویش که همانا رسیدن به مقام قرب الهی و دیدار یاران بود دست یافت و اینک در فراق او بر دلهایمان داغی است که جز با وصل التیام نیابد .
    در بخشی از کتاب گزیده ای از یادداشت ها ، دست نوشته ها و نامه های شهید حسن کیانیان آمده است که به اختصار به آن ها اشاره می کنم .
    مطالب زیر در اولین صفحه تقویم سال 1365 ، توسط شهید کیانیان ، به رشته تحریر در آمده .
    علی “ع” به امید شهادت زنده بود ، اگر این امید را از او می گرفتند خیری در زندگی نمی دید . زندگی برایش بی معنی و بی مفهوم بود. نشیط شهادت – استاد شهید مطهری – محرم 1393
    سال را به حالی آغاز می کنیم که جز شکر نعمات حق تعالی وظیفه بر خود نمی بینیم . در حالیکه به میمنت بدست آوردن عزت و عظمت برای اسلام در فتح فاو ، گلهایی در بستان خانواده امان چیده شد .
    حسن و حمید مان را گرفتند و جگرم پاره پاره شد .
    خدایا ، تقاضا دارم ، و امید که هرچه سریعتر بنده رو سیاهت را با کرامت به برادرانش ملحق فرمائی .
    الهی نمی خواهم ، میل ندارم که سالی دیگر باشم و دوم اسفند ، در سالگرد برادرانم به مسجد بروم .
    ” لا تقطع رجائی ، و انت خیرالحاکمین ”
    «منظور از حسن در یادداشت شهید ، حسن ترک و حمید هاشمی می باشد »
    بخشی از متن سخنرانی آقای علی آقا محمدی نماینده محترم مردم همدان در مجلس شورای اسلامی در جلسه بزرگداشت شهید حسن کیانیان در تاریخ 16/12/1365
    این بچه ها جائی وصیت می نویسند که :
    رگبار گلوله بالای سرشان است . وصیت نامه بهروز را نمی دانم دیدید یا ندید . کاش قاب می کردند و توی مجلس نشانتان می دادند . توی تمام خونش غلط خورده ، توی وصیت نامه ، حاشیه زیبای آن و بر دور این وصیت نامه خون است ، فقط از شما یک خواهشی دارم ؛ بهروز می گوید :
    ” یک دور وصیت نامه مرا بخوانید. شاید من راست می گفتم و شما اشتباه می کردید . یک دور به زندگی ما نگاه کنید ، شاید شما بد زندگی می کنید و ما درست می گفتیم . این اعتقاد ماست ”
    وصیت نامه حسن به هنگام شهادت داخل جیب پیراهن ایشان بوده ، در اثر خونریزی زیاد حاشیه هر 4 صفحه آن به خون مزین گردیده است ، گوئی آن را با خون خود امضاء نموده است .
    قسمتی از وصیت نامه شهید :
    بنیاد محترم شهید در صورت امکان در کنار محل دفن این جانب مزاری نیز اختصاص دهد تا هرگاه امر به تحقق رسید دو برادر در کنار یکدیگر باشند . دوست دارم همیشه در کنار عباس (برادر کوچکترش) باشم .
    جوانان عزیز ! از شما که سرمایه های عزت دین و مملکتید تقاضا دارم به داشته های خود بیندیشید . با کسب معرفت از قرآن و اهل بیت ، خود را تعالی بخشید و لایق هدایت بشر نمایید .
    پدر و مادر عزیزم صبر ! داشته باشید که بهترین لشگر خدا ” صبر ” است و ” توکل ” ؛ پس خود را با لشگر خدا یاری دهید و مفتخر باشید که این سرمایۀ با ارزش را خدا نصیبتان فرموده است . من همیشه آرزو داشتم شهید یا خانواده شهید باشم .
    خوشا به حال آنان که در سحر آماده اند تا صبح فردا رسد و « مُستغفرین بالا َسحار » { باشند} و واحسرتا بر من و امثال من که نماز صبح عشق را ، نزدیک طلوع آفتاب ، عجولانه به جا آورده اند .
    هیچ گاه زرق و برق دنیا از یادتان نبرد که دنیا دار قرار نیست ، زندگی ابدی نیست بلکه فرصتی است جهت به کمال رسیدن اهل دنیا . بدانید که کمال ، اقامۀ حق و عدل است . به پای حق بایستید تا آن جا که توان دارید . در مقابل ظلم بی تفاوت نباشید ، نه ستم را برخود بپذیرید و نه ستم را بر دیگرمسلمانان . دلتان بر مردم ستمدیدۀ فلسطین ، آفریقا و غیره بسوزد ، در پی احقاق حقوق خود و ایشان باشید . ارزش دارد که زندگی را صرف این هدف بکنید ، این راه پیامبر است .
    والسلام


دیدگاه شما

امام و شهدا

رسانه‌ها و مطبوعات خارجی بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی را درباره جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه و هشدار ایشان درباره «بی‌تاب کردن» ناگزیر ملل مسلمان و نیروهای مقاومت از وضع موجود مورد توجه قرار دادند.

به گزارش ایسنا، سخنان امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار حدود هزار نفر از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور درباره جنگ غزه و جنایات جنگی رژیم صهیونیستی مورد توجه رسانه‌ها و مطبوعات خارجی قرار گرفت که در ادامه به مواردی از آن‌ها اشاره می‌شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات امروزشان قضایای جاری فلسطین را جنایت عیان رژیم صهیونیستی و نسل‌کشی آشکار در مقابل چشم همه جهانیان خواندند و گفتند: اعتراض مسئولان برخی کشورها در مکالمات خود با مسئولان ما این بوده که چرا فلسطینی‌ها غیرنظامیان را کشته‌اند؟ این حرف خلاف واقع است چرا که ساکنان شهرک‌ها غیرنظامی نیستند و مسلح هستند ولی با حتی فرض غیرنظامی بودن، چه تعداد از آنها کشته شدند و چه تعداد از غیرنظامیان فلسطینی این روزها به شهادت رسیده‌اند؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: رژیم غاصب صد برابر آن تعداد، یعنی چند هزار زن و بچه و پیر و جوان غیرنظامی را در این چند روز کشته است و با بمباران مراکز پر جمعیت و ساختمان‌هایی که می‌داند محل سکونت غیرنظامیان است، جلوی چشم مردم دنیا در حال جنایت است.

تا آسمان عشق

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾

ادب عاشقی

سراپا وسعت دریا گرفتند

همان مردان که در دل جا گرفتند

تمام خاطرات سبزشان ماند

به بام آسمان مأوا گرفتند

به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی

خدا را شاهدى تنها گرفتند

چه شد اى دل، که در این راه رفته‏

جواز وصل را بى ما گرفتند

مگر مردان غریبى میپسندند

غریبانه ره دریا گرفتند!

 

دبیرخانه شهدای دانشجو
تعداد شهدا
۳۰۵۸ شهید
آخرین مطالب
نظرات
بایگانی نظرات

Printed from: http://shahidedanesh.ir/4492/

Scan to visit this page: