شهید دانشجو جمشید غلامی مختاری
نام پدر : علیجان
تاريخ تولد: 8 اسفند 1337
محل تولد: آبادان
رشته تحصيلي: شیمی محض
نام دانشگاه : اصفهان
تاريخ شهادت : 2 خرداد 1361
محل شهادت: خرمشهر
عمليات:
زندگی نامه شهید
…….
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوندی که مرا خلقت کرد و مرا از نعمات سرشارش بی نیاز کرد. با سلام بر مهدی (عج) و با سلام بر کاروان شهدای راه حق که از آدم تا محمد(ص) و از محمد(ص) تا کرانه های ساحل نجات در حرکتند و با سلام بر امام امت خمینی عزیز که ما را هستی دوباره بخشید و با سلام بر امت جانباز و ایثارگر و با سلام بر خانواده ام.
اینک که با قلبی سرشار از آرزوی توفیق جهاد در راه خدا به سوی شهادت طی طریق می کنم، شهادت می دهم که خداوند یگانه سرچشمه هستی من و تنها منبع عظیمی است که عاشق اویم. شهادت می دهم که محمد (ص) رسول و نبی خداوند است و هم اوست که دستورها و احکام الهی را تمام و تا حد کمال به ما ابلاغ کرد تا راه صواب را تشخیص دهیم و شهادت می دهم که علی (ع) همان بزرگ ترین مظلوم تاریخ و فرزندان عظیم الشان ایشان جانشینان برحق رسول خدا هستند.
توجه شما ملت قهرمان پرور را به نکاتی چند معطوف می دارم، امید است اداء دین کرده باشم.
همگی شما را به پروا از خداوند وصیت می کنم “اوصیکم و نفسی بتقوی الله” که این ترس از خداوند و احساس نظارت مستقیم شعور مطلق، بر اعمال و رفتارمان باعث تبدیل مان به احسن صور خواهد شد.
ای ملت قهرمان، ای شما که نوگلانتان را حسین وار در کشاکش اثبات خلیفه الهی خود فدا کرده اید، به هوش باشید که “الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون” که اگر لحظه ای تردید در اطاعت از امر خداوند در دل راه دهید از زیانکاران خواهید شد.
آن گاه که به ندای “هل من ناصرا ینصرنی” حسین(ع) که از گلوی خمینی خارج و فضای ایران را عطر آگین کرد به خدا متوسل و متصل شدید. حال اگر لحظه ای از خط وی که همانا خط راستین اسلام است منحرف شدید قطع پیمان یاد خدا، کرده اید.
امام را دعا کنید.
خدمت مادرم کسی که بسا زحمت کشیده و مرا در دامن پر محبت خویش پرورش داد، کسی که الفبای از بودن به شدن را به من آموخت و اولین درس عاشق بودن و معرفت و فناء فی الله را با محبت بی دریغ خویش به من یاد داد، دست شما را می بوسم و تنها خواهشم از شما این است که حلالم کنید.
می دانم مادرم آرزو داشتی ولی مگر مادر علی اکبر آرزو نداشت. از شما درخواست می کنم برای من سیاه نپوشید و گریه نکنید و اگر اشکی در چشمانت حلقه زد به خاطر حسین (ع) باشد و آن ها به صورت مخفی و دور از چشم نامحرم بکنید.
برادرم از حالا که پرچم از دست من افتاد در مرحله اول به تو می رسد که آن را از زمین برداری سعی کن وارث خوبی برای حسین(ع) و سرباز مناسبی برای مهدی (عج) باشی.
در مورد خانواده جای سفارش نیست مادر و خواهر را در پناه خود بگیر، نگذار فاصله، باعث جدایی دل ها از هم شود. تو را به قرآن قسم کاملا مواظب این دو عزیزانمان باشید که بعد از خدا امیدشان به شما خواهد بود.
سعی کن به فرزندانت درس خداپرستی و شهادت بیاموزی و این مسیر نمی شود مگر خود الگویی صدیق باشی و نماز را فراموش نکنید.