حسین احمدی طیفکانی

محل تولد: روستای آغاسین

تاریخ تولد: 1354/1/1

تاریخ شهادت: 1393/1/22

محل شهادت: ایست بازرسی شهید میرزایی

زندگی نامه

شهيد حسين احمدي بزرگمردي كه در مكتب شهادت پرورش ياقت. مجاهدي كه زهد و تقوايش بسان درياي خروشان بود و هر لحظه از زندگانيش موج ها در بر داشت . مرد وآراسته اي كه سراسر وجودش عشق و خود گذشتگي و كرامت بود.

مبارزي سترگ با نفس عماره خويش بود . از آن زمان كه حسين خود را شناخت كوشيد تا جز در جهت خشنودي حق تعالي گام برندارد . به راستي كه او گمنام ولي آشناي همه بود.

شهيد حسين احمدي در يكم فروردين سال 1354در روستاي آغاسين ، دهستان سياهو از توابع شهرستان بندرعباس در خانواده مذهبي ديده به جهان گشود وي از 9ماهگي همراه خانواده گراميش به بندرعباس عزيمت نمودند و ساكن شهرستان بندرعباس محله درخت سبز شدنـــــد. از آنجاييكه پدر بزرگوار ايشان استاد قرآن بودند در همان دوره كودكي با كلام روح انگيز قرآن نزد پدر بزرگوارشان آشنا شدند.

وي براي آشنايي به علوم روز به مدرسه رفت و دوره ابتدايي در دبستان شهيد شيخي فيني و دوره راهنمايي در مدرسه شهيد آيت ا… مدني گذراند و دوره متوسطه را در دبيرستان ابن سينا در رشته رياضي فيزيك فارغ التحصيل گرديد. در سال 1377تا1379 جهت انجام خدمت مقدس سربازي به مركز آوزش نيروي زميني ارتش 05 كرمان اعزام شدند و پس از گذراندن دوره آموزشي،  جهت ادامه خدمت به تهران اعزام شدند.

شهيد حسين احمدي در يك فروردين سال1380ازدواج نمود و در خانه پدرش زندگي مشتركشان را آغاز نمودند . در همين سال بود كه پدر بزرگوارشان را از دست دادند و سايه محبت پدري از سر خانواده ايشان كم شد اينجا بود كه حسين مسئوليتش دو چندان شد.

وي مدتي در پالايشگاه نفت بندرعباس مشغول به كار شدند .اما از آنجاييكه حسين علاقه اي زيادي به نظام و رهبر انقلاب داشت به دنبال راهي بود كه به انقلاب خدمت كند كه با پيگيريهاي خود در تاريخ هشتم آبان ماه 1380 وارد نيروي انتظامي شدند. و پس از گذراندن دوره آموزشي به شهرستان زاهدان اعزام گرديدند . بمدت 7 سال در آن شهرستان براي امنيت مرزهاي شرق كشور عزيزمان انجام وظيفه نمودند.

در همين سال ها بود كه فرزند اول و دوم ايشان به دنيا آمدند حسين با توجه به اينكه علاقه ي شديدي به  آقا امام حسين (ع) داشت نام دو فرزند عزيز خود را يكي محمد حسين و ديگري امير حسين گذاشت.

از آنجايي كه شهيد علاقه بسياري به خدمت و امينت مردم و كشورش داشت نتوانست فرزند دومش كه به دنيا آمده بود تا دو ماه ببيند . وي پس از 7 سال مبارزه خستگي ناپذير با اشرار و قاچاقچيان مسلح درمنطقه شرق كشور در سي ام خرداد ماه 1386 به بندرعباس انتقال يافت و در كلانتري 11 بندرعباس به انجام خدمت پرداخت . در سال 30/6/1387 وارد دانشگاه هرمزگان در رشته روانشناسي عمومي به صورت بورسيه ادامه تحصيل داد و در سال 91 فار التحصيل شدند.

بعد از اتمام دوره تحصيلي مدتي در يگان امداد خدمت نمود و در سال 91 بنا به پيشنهاد فرماندهي انتظامي شهرستان بندرعباس به ايست و بازرسي شهيد ميرزايي منتقل شد و به ادامه خدمت مشغول شد.

حسين هميشه به شهدا خصوصا” شهداي نيروي انتظامي غبطه مي خورد و در كلام و صحبتهايش هميشه آرزوي شهادت بود.

نامبرده در سال 91  به زيارت كربلاي معلي بهمراه همسرش مشرف شدند .و عهد و پيمان مجددي با سرور سالار شهيدان آقا امام حسين (ع) بستند كه درسي از مكتب شهادت امام حسين بياموزند. خلاصه در سال91 در كنكور سراسري ارشد پذيرفته شدند و در مقطع كارشناسي ارشد در رشته روانشناسي باليني شروع به تحصيل نمودند ودر حال گذراندن ترم سوم اين رشته بودند كه سرانجام در سحرگاه روز جمعه مورخه:22/01/1393  درحين انجام وظيفه پس از يك مبارزه  شجاعانه و غروز آفرين با اشرار و قاچاقچيان مسلح در حوالي پاسگاه شهيد ميرزايي به آرزوي ديرينه خود رسيدند و به درجه رفيع شهادت نائل آمدند، پيكر مطهر ايشان در زادگاهش روستاي آغاسين (پاگرو ) آرام گرفت.

حسين با توجه به حجم كار بالا و تحصيل هيچ موقع احساس خستگي نمي كرد و خستگي كار را وارد خانه نمي نمود .او هميشه با صورتي بشاش و روحيه اي باز به خانه مي آمد و فرزندانش را به آغوش مي گرفت.

از جمله اخلاقيات آن بزرگوار احترام به پدر ومادر و همسرش بود بطوري كه هر وقت اين عزيزان را مي ديد متواضعانه دستشان را مي بوسيد اين شهيد و معلم بزرگوار هميشه خمس خود را به موقع محاسبه و هر سال پرداخت مي كرد.

حسين انسان پاك و وارسته اي بود كه هميشه ديگران را به خود ترحيج مي داد . علاقه زيادي به صله رحم داشت و ديدن آشنايان و نزديكام از جمله خواهران و برادرانش كه در نبود پدر احساس كمبود نكنند مي پرداخت .اين شهيد عزيز هميشه تاكيد داشت من فقط براي رضاي خدا كار مي كنم وهميشه روزش را با صدقه دادن و كمك كردن به نيازمندان شروع مي كرد.شهيد حسين احمدي تنها شهيد اين خانواده نمي باشد . بلكه از اين خانواده بزرگوار شهيدان عزيزي چون روحاني شهيد علي يار رستمي، پاسدار شهيد دادشاه احمدي (عموي شهيد) سردار شهيد اسدا… رئيسي( عموي مادر بزرگوار اين شهيد)مي باشند. كه تقديم رهبر و نظام انقلاب اسلامي نموده است.

يك روز سوار خودرو ايشان شده و به بندر جهت بردن پرونده ها همسفر شده بوديم در بين راه يك نفر ناشناس را سوار كرد چند كيلومتري ديگر طي طريق كرديم كه نفر ديگري را نيز كه لب جاده منظر ماشين بود سوار كرد و به بندرعباس كه رسيديم مسافران پياده شدند و كرايه اي به ايشان دادند ولي ايشان قبول نكردند مسافرين اصرار كردند ولي اصرار مسافرين هم باعث نشد كه وي كرايه از آنان بگيرد بعد از پياده شدن مسافرين، علت اين كار را از ايشان پرسيدم و گفتم چرا كرايه را قبول نكرديد مسافت رفت و آمد كه هر روز مي آييد دور است حداقل پول بنزين خودرو را در بياريد . در جواب خنده اي بلندي كردند و گفتند اگر همه مردم كمك به هم نوع خودشان را حتي در كوچكترين كارها انجام دهند مطمئنا” هيچ مشكلي در جامعه  نخواهد بود من هم براي رضايت خدا و كمك به هم نوع خودم از كوچكترين كمك به هم نوع دريغ نمي كنم و اين كوچكترين  كاري مي تواند در مسير رفت و آمد من باشد كه هم نوع خودم زير آفتاب سوزنده نماند و من هم با خودرو خود خالي نروم.

هوش و زكاوت ايشان مثال زدني بود يكبار كه اينجانب مشغول كنترل خودروهاي سنگين در لاين بودم ديدم ايشان پيش من آمدند  در اين هنگام يكدستگاه كاميون كه بار چوب حمل مي نمود را براي بازرسي متوقف نمودند، به من گفتند راننده حال روحي و رواني مناسبي ندارد با دقت بيشتري خودرو را بررسي كن بعد از بررسي متوجه شديم زير بار چوپ بطرز ماهرانه اي سوخت قاچاق جاساز نموده است ، ديگر مشخصه بارز ايشان اعتقادات بالا به واجبات ديني از جمله نماز اول وقت بود كه هميشه متولي پخش اذان بودند و مي گفتند باشنيدن صداي اذان روح تازه اي در ايشتگاه دميده مي شود در پايان بايد عرض كنم حالا كه مرگ پايان بخش زندگي انسان در اين دنياست حيف بود ايشان به مرگ طبيعي از دنيا بروند ايشان به معناي واقعي اين جمله معمار انقلاب كه فرمودند شهادت هنر مردان خداست را معني نمودند. شهادت در راه خدا لايق چنين مردان بزرگي است .

با توجه به اينكه ستواندوم بودند و كارشناسي ارشد هم مي خواندند ولي هيچ وقت به چشم درجه بالا ، نه بلكه به بنده حتي با سربازان آنچنان رفتاري مي نمود مثل يك دوست صميمي ، حتي هر وقت مواد مخدر از متهمين كشف مي نمود با متانت و صبوري برخورد مي نمود كه خود متهم تعجب مي كرد كه شهيد چه روحيه اي دارد

هنگامی که افسر ایست و بازرسی بود با بكارگيري هوش و ذكاوت بالاي خود در مدت كوتاهي اقدامات موثر و چشم گيري در راستاي كشف مواد مخدر انجام داده بگونه اي كه عمده كشفيات مواد مخدر يگان توسط وي كشف مي شد . طولي نكشيد كه باتوجه به تجريه بالاي او پرسنل جديد الورود ابتدا توسط وي از حيث انجام وظيفه ذاتي بطور دقيق مورد آموزش قرار مي گرفتند ، ايشان اعتقاد شديدي به مبارزه با مواد مخدر داشته و همواره كليه همكاران را به جديت با برخورد قاطع با سوداگران مرگ توصيه مي كرد كه با توجه به وضعيت تحصيلي كه در رشته روانشناسي موفق به اخذ مدرك عاليه گرديده بود اكثر كشفيات را از طريق حالات روحي و رواني و وضعيت ظاهري متهمين صورت مي گرفت

وصیت نامه

 ابتدا از خداوند متعال خواستارم كه شهادت در راهش را نصيبم بگرداند زيرا من از اين ماندنم در اين دنيا بدون شهدا بسي در رنجم و نمي توانم چنين تنهايي را تحمل كنم زيرا كه تا شهادت نباشد با مرگ از دنيا خواهم رفت و چه خوب است انسان با شهادت از دنيا برود