بسم الله الرحمن الرحيم

متن زندگينامه دانشجوي شهيد الله كرم دمساز

الحمدالله رب العالمين و الصلوه و السلام علي سيدنا ابوالقاسم محمد ^(ص) واله اجمعين

اما بعد، لَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ

آنانكه ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيدند و در راه خدا به مال و جان جهاد كردند آنها را نزد خدا مقام بلندي است و آنان بخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.

بر پهن دشت شن زارهاي دشت جنوب … در زير سقف نيلگون آسمان خونرنگ عين خوش در دل تاريكي شب آنگاه كه گلها از خنده باز ايستاده بودند … افسون شب در كمين خورشيد نشسته بود … به گمان آنكه مي توان خورشيد را به اسارت گرفت … زهي خيال باطل … در روزگار لگدمال كردن ارزشهاي انساني توسط طاغيان حاكم بر جهان و متجاوزان به جان و مال و حقوق مستضعفين ستم كشيده توسط جهان خواران شرق و غرب وظيفه يك مسلمان پيرو اباعبدالله حسين بن علي ^(ع) و مبلغ انديشه والاي توحيد چيست؟ در آن زمان كه قابيل به سياهكاري و فسق و فجور و تبهكاري مشغول است وظيفه هابيليان چه مي باشد؟

آنروز كه يزيد قلمها را شكسته بود و دستها را بسته بود و زبانها را بريده بود و با قدرت زر و زور و تزوير حدود خدا را ناديده گرفته بود حسين بايد چه مي كرد؟ آيا جز اين بود كه عاشورايي به پهنه هستي بيافريند و از جان و مال و هستي خويش بگذرد تا براي هميشه پرچم سرخ مبارزه قهرآميز عليه مفسدين في الارض برافراشته باشد و در روزگاري كه جهاني به سركردگي آمريكاي جهانخوار توسط نوكر سرسپرده اش صدام عفلقي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران را به رهبري امام بزرگوارمان خميني كبير مورد هجوم نظامي قرار داده است وظيفه برادر شهيد الله كرم دمساز چيست؟ ‌آيا جز اين است كه به پيروي از امام بزرگوارش حسين بن علي^(ع) و با رهنمودهاي امام خميني نايب برحق امام مهدي ^(عج) از مال و جان خويش بگذرد و هجرت گزيند و در راه خدا جهاد كند حقا كه چنين بود و چنين كرد.

برادر دانشجوي شهيد عزيز الله كرم دمساز فرزند دلبند حاج زلفعلي دمساز از طايفه نرمابي شهرستان كهگيلويه (دهدشت) در سال 1336 در منطقه اي محروم به نام قلعه مدرسه از توابع گچساران در خانواده اي عشايري كه زندگي چادرنشيني داشت متولد گرديد. خانواده اي كه در آن با وجود اينكه فشار زندگي محروميت از زندگاني شهري را لمس كرده بود و از امكانات و رفاه شهرنشينان بهره اي نداشت همواره از خدا و اسلام و قرآن سخن گفته مي شد.

اين خانواده در ميان هم ولايتي هايش به پاكي و صداقت و پاسداري از حدود خدا مشهور بود. برادر شهيد در سن شش سالگي به مدرسه رفت در مدرسه اي به نام امامزاده سيد فخر احمد (شهرستان ممسني) مشغول تحصيل شد و كلاس دوم دبستان را در روستاي ديگري به نام خيرآباد به پايان رسانيد و همچنين كلاس سوم و چهارم خود را در روستاي عقب افتاده ديگري به نام بلربيشه از توابع شهرستان كهگيلويه (دهدشت) به اتمام رسانيد و سالهاي پنجم و ششم ابتدايي خويش را در شهرستان بهبهان به آخر رسانيد. برادر دانشجوي شهيد هميشه با وجود اينكه زندگاني چادرنشيني و محروميت از امكانات زندگي به او فشار مي آورد هميشه در زمره دانش آموزان ممتاز كلاس درس خود به شمار مي آمد و به همين خاطر بود كه پيوسته مورد لطف و محبت آشنايان و دوستان قرار مي گرفت. برادر دانشجوي شهيد دوران متوسطه اش را در دبيرستان مطهري بهبهان (پهلوي سابق) شروع كرد. در سال 1348 كه آغاز تحصيلات متوسطه برادر شهيدمان بود اوج قدرت نظام ديكتاتوري وابسته به استكبار جهاني بود و در آن دوران كمتر جوان دبيرستاني مشاهده مي شد كه از قرآن و اسلام و مسجد و محراب سخن بگويد. آن زمان كه مسجدها از جوانان خالي بود برادر عزيزمان پيوسته به مسجد مي رفت تا اصول عاليه اسلامي را از زبان گويندگان مذهبي بشنود منزلي را كه كرايه كرده بود هميشه جايگاه دوستان صميميش بود البته دوستاني كه همفكر و همراه او بودند و پيوسته از حسين و مكتبش سخن مي گفت. كرامت و فضل و بخشش او سرآمد همه بود. وي امكانات مادي خود را به رايگان در اختيار دوستانش قرار مي داد و بيشتر اوقات از قسط و مساوات و برادري و برابري سخن مي گفت و پيوسته مي گفت من رنج مي برم از اينكه ببينم لباسم نو و شيك باشد در صورتي كه دوستانم لباس هاي كهنه و مندرس بپوشند و شيرين زباني و قيافه ساده او نمونه يك مسلمان وارسته بود. وي عشق و علاقه عجيبي به زيارت مكان هاي متبركه داشت و به همين خاطر در همان سال هاي دوران متوسطه اش به زيارت امام رضا ^(ع) رفت كه در بين اقوام و آشنايان خود و دوستانش به مشهدي الله شهرت داشت. سال آخر متوسطه خويش را در سال تحصيلي 1355-1354 در دبيرستان داريوش سابق شيراز در رشته رياضي با معدل 16/4به پايان رسانيد و سرانجام در كنكور سراسري ورودي به دانشگاه شركت نمود در رشته بيمه بازرگاني مدرسه عالي بيمه بازرگاني موفق گرديد.

برادر شهيد همگام با دانشجويان مسلمان و مبارز دانشگاه بر عليه نظام ديكتاتوري شاه شروع به فعاليت نمود و با پخش اعلاميه و شركت در تظاهرات دانشجويي و اعتصاب غذاي دانشجويي همراه ديگر دانشجويان مبارز در سرنگوني و افشاي ماهيت رژيم منحوس پهلوي سهم به سزايي داشت . مهمتر از همه در آن محيط دانشگاهي كه روشنفكران چپ نما به پيروي از تبليغات بيگانه كه دين را افيون توده ها مي ناميدند، برادر سنگري محكم عليه اين نوع افكار انحرافي زرق و برق هاي محيط روشنفكري و روشنفكر نمايي هيچگاه در ايمان راسخ وي نسبت به معبود (الله) خللي ايجاد ننمود و همواره پاسدار مكتب حسين ^(ع) و مبلغ توحيد و نبوت بود و در سال 1356 بود اوج مبارزات حق طلبانه امت اسلامي ايران عليه نظام طغيانگر و وابسته به امپرياليسم آمريكا بود مثل هميشه پرچم دار آگاهي و مبارزه برعليه نظام پوسيده آريامهري بود. برادر شهيد در تمام طول دوران انقلاب ايران به رهبري امام خميني هميشه عكس ها و اعلاميه هاي امام امت را ده به ده و خانه به خانه و كوچه به كوچه پخش مي كرد و چون از هر نظر مورد احترام مردم بود سخنان و حرف هاي ايشان مورد قبول واقع مي شد تا سرانجام در بهمن ماه 1357 انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام بزرگوارمان و با تلاش بي دريغ هزاران روشن فكر امثال شهيد دمسازها و حمايت امت حزب الله به ثمر رسيد … اما بعد از سرنگوني رژيم شاه باز توطئه ها پايان نيافت. جريان انحرافي گروهك هاي ضدانقلاب از هر سو انقلاب اسلام اصيل را مورد تهديد قرار داد. برادر شهيد دوباره از اينجا هم پيشتاز بود تمام افكار انحرافي مسلمان نمايان و ماركسيست هاي انقلابي نما را براي دوستان و آشنايان و محصلين برملا نمود و در سال 1358 بعد از تعطيلي دانشگاه با همت عده اي از دوستانش و با رهنمودهاي امام امت خميني بت شكن جهاد سازندگي شهرستان محروم كهگيلويه (دهدشت)را تشكيل داد و تعطيلات تابستاني خويش را در اين ارگان انقلابي گذرانيد. باز دوران تحصيلي دانشگاهي خويش را شروع كرد تا انقلاب فرهنگي پيش آمد. برادر شهيد در اينجا هم مثل هميشه پيشتاز بود. او همگام با دانشجويان پيرو خط امام در مقابل مخالفت هايي كه از طرف گروهك هاي منحرف در مورد تعطيلي دانشگاه ها و جريان انقلاب فرهنگي پيش آمد قاطعانه ايستاد و در منطقه محروم دهدشت شروع به فعاليت نمود.

برادر شهيد در سال 1359-1360 در دبيرستان منتظري لنده مشغول به تدريس شد. وي به گفته همه شاگردانش معلمي فداكار و نمونه باتقوا و اسطوره ايمان و فضيلت بود. و بعد از آن به مدت پنج ماه در جهاد سازندگي دهدشت مشغول به كار و فعاليت گرديد. برادر شهيد جهادگري بود انقلابي كه پيوسته از كار خالصانه در راه خدا سخن مي گفت. روح پرخاشگر وي عرفان و اعتماد او به خداي تبارك و تعالي باعث شد كه پيوسته در تكاپو و تلاش باشد. دانشجوي شهيد جهت تحصيل علوم دينيه به مدت هشت ماه در قم بود تا اسلام فقاهت را بيش از پيش از مدرسين حوزه علميه قم بياموزد. بعد از كسب فيض در محضر مدرسين حوزه علميه قم عشق او به بهشت جاودانه و و انقلاب و امام رهبر انقلاب باعث شد كه عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شود و بدين منظور در تاريخ 1361/7/1 جهت آموزش نظامي از طريق بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت به پادگان شهيد آيت الله دستغيب در كازرون اعزام شد و پس از طي دوران آموزشي در تاريخ 1361/7/27 رهسپار جبهه حق عليه باطل (جنوب) شد و سرانجام در تاريخ 15 محرم الحرام مطابق با يازدهم آبانماه سال 61 (هـ.ش) در جبهه عين خوش به درجه رفيع شهادت نائل آمد .