شهید عبدالمجید دانش پژوه در اول مهر سال 1342 در خانواده ای مذهبی در برازجان دیده به جهان گشودند. پس از گذراندن دوران کودکی و رسیدن به سن تحصیل دوران تحصیلات ابتدائی و راهنمائی را آغاز نمودند و در این دوران با قرآن کریم آشنا و علاقه وافری به شرکت درکلاس های تابستانی آموزش قرآن و تلاوت آن از خود نشان دادند و شوق زیادی جهت فراگیری کتاب آسمانی و حیاتبخش قرآن داشتند و در همان سنین کم خواندن نماز را شروع و به انجام این فرضیه الهی کاملاً مقید و علاقه مند بود و با خواندن نماز (الصلاه معراج المومن) هرچه بیش تر خود را به معبود خویش نزدیک تر ساختند و با همین تقرب به الله بود که خدای را به خوبی شناخت و عاشق لقاءالله شد. سپس در دوران تحصیلات دبیرستانی که همزمان بود با پیروزی پرشکوه انقلاب اسلامی یک لحظه دست از تلاش و کوشش برای خدمت به انقلاب اسلامی برنمی داشت و همواره خالصانه و با عشق و علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خدمت می کرد. در دبیرستان یکی از اعضای فعال و صادقان انجمن اسلامی و اتحادیه ی انجمن های اسلامی بود و همواره همت والایشان خدمت به انقلاب اسلامی بود و اعتقاد محک و استواری به رهبریت امام عزیز امت و روحانیت مبارز به ویژه فقیه عالی قدرحضرت آیت الله منتظری داشتند و همواره گوش به فرمان امام و رهبر خویش بودند.
شهید بزرگوار پس از اتمام دوران تحصیل فعالیت خود را با خدمت در واحد فرهنگی جهاد سازندگی دشتستان ادامه دادند و مدتی یک سال نیز در جهاد به روستائیان محروم خدمت کردند سپس جهت فراگیری علوم دینی به شیراز عزیمت و مقدمات را در حوزه علمیه شیراز به اتمام رسانیدند. آن گاه جهت ادامه تحصیل دینی به اصفهان و سپس به حوزه علمیه قم رفتند و در همین دوران در برازجان نیز دست از تلاش برنداشتند و به همراهی جمعی از همسنگران خویش در مرداد ماه سال 61 پایگاه مقاومت کربلا را تشکیل دادند و خدمات گمنامانه در این قسمت از شهر نمودند. اما این عاشق و شیدای سرور و مولای خود امام حسین(ع) در شهر و حوزه آرام نمی گرفت لذا در مهرماه 61 جهت طی آموزش نظامی به همراه عده ای دیگر از برادران به پادگان آموزشی شهید دستغیب کازرون عزیمت کردند و پس از اتمام دوره آموزش در آبان ماه همان سال به جبهه های جنوب و منطقه عملیاتی محرم اعزام گردیدند و در این عملیات پیروزمند شرکت نمودند و بر علیه خصم زبون رزمیدند. پس از آن مجدداً از طریق بسیج اصفهان به جبهه های پیکار حق علیه باطل اعزام شدند و چند ماه نیز در جبهه های غرب خدمت نمودند. پس از بازگشت از جبهه مجدداً به طور مستمر به فعالیت در پایگاه مقاومت کربلا پرداخت و ایام تعطیلات حوزه را با خدمات فرهنگی و انتقال آموخته های دینی و نظامی به سایر برادران بسیج می گذارند و شب ها نیز جهت حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی خالصانه نگهبانی می داد و همواره راهنمای دلسوز و صادقی برای برادران بسیجی خود بود. در همین ایام به خدمت سربازی فرا خوانده شدند لذا ایشان سنگر حوزه را رها و به خدمت مقدس سربازی فرا خوانده شدند و پس از دوره ی آموزشی وارد سنگر جدید شد و در بخش عقیدتی سیاسی لشکر نیروهای مخصوص کلاه سبز مشغول خدمت شد و دوباره جهت تبلیغ اسلام و ارشاد برادران ارتشی خود به منطقه عملیاتی پیرانشهر عزیمت کردند. پس از اتمام خدمت مقدس سربازی در کنکور سراسری تربیت معلم شرکت نمودند و با نمره ممتازی قبول شدند و در مرکز تربیت معلم شهید مطهری دشتی در رشته ی آموزش ابتدایی به ادامه تحصیل پرداختند. در این مرحله از تحصیل نیز دست از مطالعه برنداشته و همواره مشغول مطالعه و تحقیق بودند و همواره کارهای خود را با اخلاص و فروتنی انجام می داد و اوقات تعطیلات را نیز به طور فعال در پایگاه مقاومت کربلا به خدمت انقلاب اسلامی می گذراند و آن چنان با اخلاص و صداقت و دلسوزی و بی ریا و منظم بودند که الگویی به تمام معنا بودند برای برادران بسیجی خود و شبی که در پایگاه نگهبان بود و مسئولیت گروه بر عهده شان بود اوقات نگهبانی دیر وقت را خود بر عهده می گرفتند و ایثار زیادی می کردند. بدون این که بگذارد سایر برادران اطلاع پیدا کنند نماز شب را می خواند و کم تر کسی بود که اطلاع پیدا کند زیرا که هدف الله بود و بس. شهید بزرگوار همیشه شیفته خدمت به اسلام بود و دلش به حال این انقلاب می سوخت تا آن جا که با کوچک ترین مخالفت با انقلاب اسلامی آزرده خاطر می شد و روح شریفشان را رنج می داد. همیشه در پی ارشاد و یاری همنوعان خود بود و روحی بزرگ و پر فتوت و سخاوت داشت و زندگیشان آمیخته به نور ایمان بود و آرزو داشت که همه به پیشرفت و رشد برسند و برای ترقی تمامی مسلمین دعا می کرد و روح بزرگشان عاری بود از صفات پلیدی مثل تهمت، غیبت، دروغ، حسد، بخل و ریا و غیره … و حتی از شوخی های زیاد هم پرهیز می کرد و فردی بودند متین، فروتن، صادق، دلسوز، پر تلاش و در انجام فرائض دینی کاملاً مقید بودند و هموراه با عشق و علاقه در نمازهای جمعه و جماعات حضور فعال داشتند و در تمامی مسائل انقلاب همواره در خط امام و اسلام فقاهتی حرکت می کردند و با همین ایمان و اعتقاد راسخ بود که خود مشوق اصلی و پیشتاز کاروان لبیک یا امام بودند. خود از مرکز تربیت معلم به همراه سایر برادران از استان بوشهر به ندای امام خویش لبیک گفته و در فروردین ماه 65 به منطقه عملیاتی والفجر 8 اعزام شدند و در ناو تیپ امیر المومنین(ع) واحد ادوات پس از طی آموزش مینی کاتیوشا به محور عملیاتی خور عبدالله عزیمت نمودند و پس از چند روز خدمت در این واحد ساعت 12/30 روز 65/2/13 هنگامی که در بیرون از سنگر مشغول گرفتن وضو بوده اند بر اثر اصابت ترکش های زیادی که از سوی دشمن بعثی و ضد دین اسلام شلیک شده بود به پیکر پاک و مطهرشان به فیض عظیم شهادت فی سبیل الله نائل آمده و به دیدار معلم و مولای خود سرور شهیدان اسلام حضرت حسین بن علی(ع) می شتابند و به آرزوی خویش می رسند و با شهادت آگاهانه خود موجب رسوایی دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی می گردد و با شهادت خویش نوید نابودی کفر و الحاد را می دهند.