شهید عبدالرضا موسوي
شهید عبدالرضا موسوي


۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱
عبدالرضا موسوي
نام پدر : حميد
دانشگاه : علوم پزشكي اهواز
مقطع تحصيلي : دكترا
رشته تحصيلي : پزشكي
مكان تولد : خرمشهر (خوزستان)
تاريخ تولد : 1335/01/28
تاريخ شهادت : 1361/02/17
سمت : فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر
مكان شهادت : جاده اهوار-خرمشهر
عمليات : بيت المقدس
زندگی نامه

سردار شهید عبدالرضا موسوی در روز جمعه 1335/1/28 در خانواده ای متوسط، متدین و عرب در خرمشهر دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه ی خود را در این شهر به پایان رساند. به دلیل هوش سرشار و استعداد فراوان همیشه دانش آموزی عالی در کلاس بود.

به جز راه مدرسه و خانه و تلاش برای درس خواندن و پیشرفت کردن در دروس کار دیگری نداشت اما با این وجود هیچ گاه خود را به کلی از همکلاسی هایش جدا نمی دانست و سعی می کرد آنان را رشد داده و در خود رقابت کاذب را نیز از بین ببرد.

در سن ۱۸ سالگی با معدل 58/19 مدرک دیپلم را اخذ کرد و در کنکور اعزام به خارج نفر اول شد و در کنکور سراسری نیز شرکت کرد و در تمامی رشته های پزشکی دانشگاه ایران قبول شد. وی با وجود پذیرفته شدن در کنکور اعزامی به خارج ترجیح داد بنا به دلایلی در دانشگاه تهران به تحصیل ادامه دهد.

با ورود به دانشگاه حرکت هایش عمق و جهتی خاص پیدا کرد و رابطه هایش وسیع تر شد. به دلیل این که محیط دانشگاه را یک محیط غیر اسلامی و نفرت انگیز می دید (ظاهر روشن فکرانه و ارضاکننده ی خصلت های نفسانی) با اجاره خانه ای در جنوب تهران و تحکیم رابطه با قشر محروم و زحمتکش به ایجاد رابطه و تشکل بچه های جنوب شهر پرداخت و این نخستین مرحله ی جدی از فعالیت سیاسی رضا بود.

پس از چندی جهت رابطه ی بیشتر با مردم و به دلیل شناخت وی با ویژگی های منطقه ای خود (خوزستان) به دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز انتقالی گرفت و در آن جا علاوه بر ادامه تحصیل، فعالیت های سیاسی خود را ادامه داد. فعالیت سیاسی او به حدی بود که از طرف گارد دانشگاه مورد اخطار و تهدید به اخراج واقع شد و به دلیل بی اعتنایی و ادامه فعالیت در اواخر سال ۱۳۵۵ از دانشگاه اخراج و به خرمشهر بازگشت.

در خرمشهر به کمک فعالین شهر سعی نمود تمامی افراد مبارز شهر را از هر گروه و قشر متحد کرده و یک انسجام و هماهنگی بین آن ها ایجاد نماید. به موازات رشد انقلاب اسلامی در کشور، او نیز در راه اندازی تظاهرات و درگیری های خیابانی در خرمشهر و بسیج مردم و دعوت از سخنرانان مذهبی و تشکیل نمایشگاه های کتاب در مساجد و تکثیر و توزیع نوارها و اعلامیه های امام خمینی (ره) فعالانه می کوشید.

در همین زمان او به تأسیس تشکیلاتی از جوانان شهرهای خوزستان اقدام نمود و در خرمشهر نیز با اجاره ی خانه ای به عنوان خانه ی تیمی فعالیت نیمه علنی را اختیار نمود تا این که در جریان حکومت نظامی دستگیر و روانه ی زندان شد.

شهید عبدالرضا موسوی باز در این مرحله جهت به دست آوردن علم و افزودن فهم و معرفت خویش دست بر نداشت. با تسلط به زبان عربی، قرآن و نهج البلاغه را زیاد می خواند و مطالعات بسیاری می نمود به طوری که گاهی اوقات روزانه ۱۰ الی ۱۱ ساعت کتاب می خواند.

وی به دلیل قدرت استخراج و جمع بندی فراوانش در زمینه ی بحث هایی چون: شناخت فلسفه، منطق و متون اسلامی پیشرفت فراوانی نمود و سپس همین دستاوردهای فکری و مطالعاتی خود را به صورت تدوین شده طی جلساتی چند ماهه به دوستان هم زندانی خود تدریس می نمود.

پس از آزادی از زندان در اواخر پیروزی انقلاب اسلامی در او تحولی عجیب رخ داده بود. معتقد بود زندان یک آینه است و میزان اعتقاد انسان به مکتب روشن می گردد. او احساس خلع عرفانی و معنوی می نمود و همیشه احساس گناه می کرد و رنجور و غمگین، آرام و شرمگین به نظر می رسید.

فعالیت سیاسی، اجتماعی شهید موسوی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شرکت در کانونی متشکل از افراد مبارز و مسلمان شهر بود. در همین دوران با وجود اعتقاد به کار تشکیلاتی در رابطه ی مقابله با ضدانقلاب مدت کوتاهی را نیز در کانون فتح آبادان به تشکیل کلاس ایدئولوژی و تفسیر نهج البلاغه پرداخت.

با تشکیل جهادسازندگی خرمشهر شهید عبدالرضا موسوی کار و فعالیت شبانه روزی خود را در قسمت تدارکات شروع نمود. با آغاز فعالیت ضد انقلاب در خرمشهر و نقطه ی اوج آن (چهارشنبه ی سیاه سال ۱۳۵۸) رضا گرچه از صحنه گردانان قضیه نبود ولی در درگیری ها شرکت فعال داشت و معتقد به برخورد قاطع و جدی با ضدانقلاب داخلی و سرنگونی آنان بود.

بعد از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرمشهر، در سمت مسئول عملیات مشغول به کار شد و تا آبان ماه سال ۱۳۵۸ در سپاه خرمشهر مشغول به فعالیت بود که بعد از آن جهت ادامه تحصیل در سال پنجم دانشکده ی پزشکی به دانشگاه علوم پزشکی اهواز بازگشت و حدود یک ترم را گذراند لکن به دلیل ضرورت حضور وی در خرمشهر و سپاه خرمشهر بنا به پیشنهاد برادران و دوستان دوباره به شهر بازگشت.

در این هنگام به دلیل حساسیت اوضاع، شبانه روز فعالیت می کرد و گاهی اوقات هفته ها به خانه نمی رفت و به دلیل برخورد قاطع با افراد و گروه های ضدانقلاب و جریان های سیاسی در خرمشهر با تهمت های بسیاری از جمله ریاست طلب، قدرت طلب، بداخلاق، بی ادب و … رو به رو شد که ذره ای تأثیر در عملکرد وی نداشت.

شهید موسوی در این مرحله از نظر روحی حالت معنوی عجیبی داشت و خواندن نماز شب را هم آغاز کرده بود و در تمام رفتارهایش پناه جستن به خدا مشهود بود. در این مدت وی در شناسایی ضدانقلاب داخلی و افشای ماهیت وابسته ی آنان به بیگانگان با شرکت در مصاحبه های تلویزیونی و توضیح رابطه ی آنان با رژیم مزدور عراق نقش فعالی داشت.

با آغاز جنگ تحمیلی، شهید عبدالرضا موسوی از اولین روزهای درگیری در مرز تا نبرد تن به تن در شهر حضور داشت و در بسیج و هدایت رزمندگان و نیروهای مردمی نقش فعالی را عهده دار بود تا این که در ۱۶ مهر ماه ۱۳۵۹ در نبردی رویارویی با نیروهای عراقی در شهر، زخمی و به پشت جبهه انتقال داده شد.

پس از مدتی درمان و مداوا دوباره به جبهه بازگشت ولی در آن زمان خرمشهر بعد از یک مقاومت جانانه ۴۵ روزه سقوط کرده بود و شهر در دست نیروهای عراقی بود اما از آن جایی که وی هم چنان عزمی راسخ و ارده ای قوی در جهت پیشبرد اهداف الهی و انقلابی و هم چنین دفاع از میهن اشغال شده داشت دوباره در سازماندهی مجدد سپاه فعالیت و تلاش نمود و به دنبال آن جهت یک دوره ی فشرده ی نظامی به اهواز رفت و در همین ایام بود که شهید عبدالرضا موسوی با مصاحبه های تلویزیونی متعدد خود به افشای ماهیت بنی صدر و نقش او در سقوط خرمشهر پرداخت.

پس از اتمام دوره و بازگشت به سپاه به دلیل رکود جبهه ها تصمیم گرفت جهت صدور انقلاب و انعکاس آن در جبهه ی گسترده ی نظامی در یکی از سفارت خانه های کشورهای منطقه ی خاورمیانه فعالیت نماید و در آن هنگام بود که سه تا چهار ماه را به مطالعه پیرامون نهضت های آزادی بخش منطقه و غیره پرداخت ولی چون این دوران مصادف با فعالیت شدید ضدانقلاب (به شیوه ترور) و سقوط بنی صدر و متوقف شدن برنامه های وزارت خارجه بود و از طرفی نیاز سپاه خرمشهر به فرمانده ی جدید بعد از رفتن شهید جهان آرا و نیز انتصاب ایشان به عنوان فرمانده ی منطقه ی ۸ (خوزستان و لرستان) دوباره به پناه خرمشهر بازگشت و در سمت فرماندهی به بازسازی مجدد سپاه پرداخت تا این که پس از ۸ ماه فعالیت مستمر در سپاه نوبت به آزادسازی خرمشهر رسید.

در این خصوص شهید موسوی اقدام به سازماندهی برادران سپاه و نیروهای اعزامی در تیپ ۲۲ بدر خرمشهر نمود و خود هیچ گونه مسئولیت رسمی به عهده نگرفت ولی با یک موتور، مرتب در خط مقدم جبهه به هماهنگی گردان های مستقر می پرداخت و همین امر موجب شده بود که در شبانه روز بیش از ۳ الی۴ ساعت نخوابد.

وی هم چنین در اکثر گشت های شناسایی مواضع دشمن حضور فعال داشت و به همین دلیل چهره اش به شدت لاغر و تکیده شده بود تا این که در روز ولادت امام علی علیه السلام مورخ جمعه 1361/2/17 در حین سرکشی به گردان های مستقر در خط(خرمشهر) و بعد از آوردن آمبولانسی برای چند زخمی به دلیل خط آتش شدید دشمن، توپی در کنار او می خورد و بر اثر اصابت ترکش توپ به سر، صورت، شکم و پا به لقاء الله می پیوندد.

گوشه هایی از خصوصیات اخلاقی شهید

شهید موسوی با هر پدیده و مسئله ای با یک دید عمیق و تحلیل مشخص برخورد و عمل می کرد. مثلا در مورد درس خواندنش و از همه مهم تر برخوردش با قضیه جنگ آن را با تمام وجود لمس می کرد و ربط منطقی بین جنگیدن و حاکمیت مستضعفین جهان را در ذهن داشت.

دقیقا معتقد به کار تشکیلاتی بود و رعایت اصل “عدم انتقال اطلاعات تشکیلاتی به افراد خارج از تشکیلات” را بدیهی ترین اصول حاکم بر یک جمع می دانست. خواندن روزنامه و آگاهی یافتن از مسائل جامعه از ویژگی های بارز او بود به طوری که گاهی تا ساعت 2 نیمه شب به این کار ادامه می داد.

به امام خمینی علاقه عجیبی داشت و همیشه پیام ها و سخنرانی های امام را مطالعه و پیگیری و تحلیل می نمود و همه اوقات با یک حرمت و حسرت خاصی نسبت به امام از ایشان یاد می کرد و اطاعت کامل خویش را نسبت به فرامین امام ابراز می نمود. در مقابل تمامی جریان ها و مسائل انحرافی از قاطعیت اصولی برخوردار بود. از برچسب زدن و قضاوت های پیش ساخته نیز زجر بسیار می کشید. در رابطه با جبهه ضد انقلاب معتقد به برخورد قاطع و نظامی بود.

در زمینه ویژگی های بارز اخلاقی او مختصرا می توان از تواضع، متانت، آرامش و مدیریت عالی در برخورد با مسائل، اخلاص و ایثار فراوان در کارها و برخورد دلسوزانه با مشکلات، شجاعت و فداکاری در میدان عمل و رزم، خستگی ناپذیری و پشتکار فراوان در کارها و اخلاق و خلق و خوی خوش و گیرای وی نام برد.

یکی از خصوصیات سیدعبدالرضا موسوی روحیه ی شهادت جویی و انتظار وی بود که پیوسته در دعاها طلب شهادت می نمود و مکرر تکرار می کرد که: “من قبل از فتح خرمشهر شهید می شوم”! و این مسئله دقیقا در سپاه و برخوردهای خانوادگی او مشهود و محرز بود تا زمینه قبلی شهادت خویش را در آن ها به وجود آورده باشد. مثلا با خرید وسائل خانه همیشه با شک و تردید برخورد می کرد.

در شب شهادتش در چادر فرماندهی به شدت ناله می کرد و نهج البلاغه و دعای کمیل و قرآنی را که همیشه به همراه داشت می خواند و سرانجام در نزدیکی جاده اهواز – خرمشهر (کیلومتر ۲۰ خرمشهر) به لقاء الله پیوست. وی می گفت: به راستی که شهادت حد نهایی تکامل و اوج سعادت انسانی است. استمرار خط سرخ شهادت به عنوان مشی اساسی سپاه، با خون برادران پرتوان تر و خونین تر گردیده است زیرا برادران با پذیرش آگاهانه شهادت بر شکست مهر باطل زدند


دیدگاه شما

امام و شهدا

رسانه‌ها و مطبوعات خارجی بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی را درباره جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه و هشدار ایشان درباره «بی‌تاب کردن» ناگزیر ملل مسلمان و نیروهای مقاومت از وضع موجود مورد توجه قرار دادند.

به گزارش ایسنا، سخنان امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار حدود هزار نفر از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور درباره جنگ غزه و جنایات جنگی رژیم صهیونیستی مورد توجه رسانه‌ها و مطبوعات خارجی قرار گرفت که در ادامه به مواردی از آن‌ها اشاره می‌شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات امروزشان قضایای جاری فلسطین را جنایت عیان رژیم صهیونیستی و نسل‌کشی آشکار در مقابل چشم همه جهانیان خواندند و گفتند: اعتراض مسئولان برخی کشورها در مکالمات خود با مسئولان ما این بوده که چرا فلسطینی‌ها غیرنظامیان را کشته‌اند؟ این حرف خلاف واقع است چرا که ساکنان شهرک‌ها غیرنظامی نیستند و مسلح هستند ولی با حتی فرض غیرنظامی بودن، چه تعداد از آنها کشته شدند و چه تعداد از غیرنظامیان فلسطینی این روزها به شهادت رسیده‌اند؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: رژیم غاصب صد برابر آن تعداد، یعنی چند هزار زن و بچه و پیر و جوان غیرنظامی را در این چند روز کشته است و با بمباران مراکز پر جمعیت و ساختمان‌هایی که می‌داند محل سکونت غیرنظامیان است، جلوی چشم مردم دنیا در حال جنایت است.

تا آسمان عشق

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾

ادب عاشقی

سراپا وسعت دریا گرفتند

همان مردان که در دل جا گرفتند

تمام خاطرات سبزشان ماند

به بام آسمان مأوا گرفتند

به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی

خدا را شاهدى تنها گرفتند

چه شد اى دل، که در این راه رفته‏

جواز وصل را بى ما گرفتند

مگر مردان غریبى میپسندند

غریبانه ره دریا گرفتند!

 

دبیرخانه شهدای دانشجو
تعداد شهدا
۳۰۵۸ شهید
آخرین مطالب
نظرات
بایگانی نظرات

Printed from: http://shahidedanesh.ir/27130/

Scan to visit this page: