سردار دلاور حسن سرباز به سال ۱۳۳۸ در نجف آباد قدم بر جهان گشود و تحت تعلیم پدر فاضلش که آگاه به دروس حوزه و معارف اسلامی بود قرار گرفت. افسوس که در ۱۲ سالگی این سایه رحمت از سرش رفت.
در سال ۱۳۵۷ با اوج گیری انقلاب اسلامی وارد عرصه پیکار و مبارزه شد و برای پیشبرد اهداف امام و رساندن پیامها، نوارها و عکسهای امام تا سرحد آن فدا کاری کرد. پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۸ به خدمت وظیفه رفت و پس از آن بدون درنگ به جبهه ها شتافت. ابتدا به کردستان و بعد از آن به جبهه های گیلان غرب رفت. او در محور سرپل ذهاب مسئوول واحد ادوات رزمی بود. در عملیات بیت المقدس به جنوب رفت و در سمت جانشینی گردان زرهی لشکر ۲۵ کربلا جنگید. در عملیات رمضان گردان زرهی را در لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب فرماندهی کرد و به شدت مجروح گردید. با بهبود نسبی به لشکر ۸ نجف اشرف رفته معاونت یک گردان را در عملیات محرم عهده دار شد .
در عملیات والفجر مقدماتی فرماندهی یگان زرهی در لشکر به عهدة او گذاشته شد و او در نبردهای تن به تن دلاوریهای بیاد ماندنی از خود به جای گذاشت .مسئوولیت او تا عملیات والفجر ۴ در زرهی لشکر ادامه داشت تا اینکه به عنوان جانشین اطلاعات عملیات لشکر منصوب و به کار شناسایی دقیق در منطقة عملیاتی پرداخت. مسئوولیت اطلاعات عملیات لشکر ۸ در عملیات خیبر به سردار حسن سرباز واگذار شد .
او پس از رشادتهای فراوان و درگیری های تن به تن گلوله ای به پیشانیش اصابت کرد و سرو قامتش بر زمین افتاد. گلوله درست به جایی خورده بود که ساعتها در تربت پاک سالار شهیدن به حالت سجده گذاشته و گریه ها کرده و ذکرها گفته بود .این سرباز فداکار برای این لحظه آماده بود. به مادرش بشارت شهادت داده بود حتی نیم ساعت قبل از شهادت با شانه کردن محاسنش گفته بود: وقت آن رسیده است که به خونم آغشته شود .
با اصابت این گلوله به حالت احتضار افتاده تا آخرین لحظات مناجات عاشقانه ای با معبود به معرض تماشا گذاشته که تمامی رزمندگان حاضر در صحنه تحت تأثیر قرار داده بود .