شهید مجيد موذن صفايي
شهید مجيد موذن صفايي


۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱
مجيد موذن صفايي
نام پدر : مرتضي
دانشگاه : صنعتي شريف
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي صنايع
مكان تولد : اصفهان (اصفهان)
تاريخ تولد : 1336
تاريخ شهادت : 1361/02/15
مكان شهادت : دارخوِئين
عمليات : بيت المقدس
زندگی نامه

در سال 1336 شمسی کودکی در خانواده ای متوسط در شهر اصفهان پای به عرصه وجود نهاد که نامش را مجید نهادند از همان کودکی دوستان و آشنایان علاقه فراوانی به او پیدا کردند گویا ناخودآگاه احساس می کردند که این غنچه سرخ در بهار عمرش و در فصل شگفتن ها به دست باد بی رحم خزان پرپر خواهد شد و باید تا هست قدرش را دانست و غرق محبتش ساخت، خصوصا هوش و استعدادی که به مرور زمان مجید از خود بروز می داد بر میزان علاقه ها می افزود سال ها سپری شدند و مدرسه شمس اصفهان این کودکی را هم همراه کودکان دیگر با آغوش باز پذیرا باشد تا مجید سال به سال به فعالیت های اسلامی علاقمندتر گردد و به تدریج به کانون تربیتی جهان اسلام که در همان زمان شاه ملعون بنیاد نهاده شده بود راه یافت و با شرکت مداوم در جلسات مذهبی از لحاظ تئوریک و علی بیش از پیش با روح اسلام آشنایی یافته و بر آگاهی های سیاسی و ایدئولوژیکش افزوده گشت.

مجید دوران دبیرستان را در مدارس خرد، ادب و بالاخره حکیم سنائی سپری کرد، در طی این سال ها همراه مربیان و دوستان خود مسافرت های زیادی جهت تبلیغ و آشنایی با روح جامعه و خودسازی در متن مردم، به مناطق مختلف از قبیل مشهد، روستای اطراف اصفهان و … ترتیب داد و در آشنایی هر چه بیش تر با قرآن و سنت کوشید. مجید علی رفم این که آگاهی های خود را ناقص دانسته و به کمی توانش واقف بود سعی در گسترش افکار و عقاید خود داشت و به هر طریق ممکن به آگاه کردن خانواده و دوستان و آشنایان می پرداخت و به دلیل ویژگی های مثبت خلاقی و جاذبه های خاصی که خدای متعال به وی ارزانی داشته و خود آن ها را در مسیر الهی به کار گرفته بود در این کار توفیق خوبی حاصل می نمود و افرادی را که غرق تبلیغات مسموم و غریزه مسخ کننده رژیم خائن شاه بودند، با اسلام آشنایی می داد. با اتمام دوره دبیرستان در کنکور همان سال شرکت کرده در رشته مهندسی متالوژی دانشگاه شریف پذیرفته شده او حتی در دانشگاه آن روز که شدیدا تحت تاثیر مکاتب مادی و جو روشنفکر نمایی و چپ زدگی بود. تحت تاثیر افکار انحرافی چپ و راست قرار نگرفت و در صراط مستقیم که به لطف الهی و با تلاش خود به آن هدایت شده بود باقی ماند. مجید در مدت 5 سالی که در دانشگاه بود لحظه ای از فعالیت و کوشش باز نماند. او به انحاء طرق در افشا جنایات رژیم می کوشید و در تظاهرات دانشگاهی و فعالیت های علیه رژیم در حد توان کوشا بود. در مسیر انجام کیفیت بارها مرز شهادت پیش رفت ولی خواست خداوند چیز دیگری بود و او باید مدتی دیگر زنده می ماند تا جامعه را از تلاش هایش بهره مند می ساخت. فعالیت های مجید به ایران بود طی مسابقاتی که در سطح دانشگاه ها برگزار شد همراه چند تن از دوستان موفق شد به کشوره های عربستان سعودی، ترکیه، سوریه، لبنان مسافرت کرده علاوه بر آشنایی با جوامع اسلامی در حد مقدور با پخش جزوات و کتب اسلامی و انقلابی در آگاه کردن مردم آن سامان نقشی ایفا کند.

با شروع انقلاب اسلامی تلاش مجید چند برابر شد شبانه روز فقط 4 ساعت و حتی کم تر می خوابید، در هر صحنه ای از دوران انقلاب حضورش مشهود بود برای او انجام وظیفه مهم بود و شکل انجام وظیفه برایش اهمیتی نداشت و همان طوری که در تظاهرات و راه پیمائی و شعار دادن کنار نمی ماند در حمبه به مراکز شهربانی و ژاندارمری و ساواک و رادیو تلویزیون و آزادسازی آن مراکز از دست دژخیمان پهلوی نیز فعالانه شرکت داشت. حتی موقعی که به اصفهان می رفت لحظه ای از صحنه غایت بود و همیشه در متن انقلاب و مردم بود.

در جریان پایین کشیدن و آتش زدن مجسمه های شاه در اصفهان بود که مورد هجوم و ضرب و شتم مأموران رژیم واقع شد و کوفته و لنگ لنگان به خانه برگشت. به دنبال پیروزی انقلاب از آن جا که به امام عشق می ورزید به فرمان او مدتی در جهاد سازندگی مشغول فعالیت شد و توانست به نحو شایانی وضع جهاد شهر کرد و شاهین شهر را سامان داده و سپس در جهاد گنبد کاووس غعالیت پرداخت. او با مشاهده نابسامانی های آن مراکز و سنگ اندازی های دولت موقت بر سر راه نهادهای انقلابی به شدت نگران بود. مجید در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا شرکت کرد و مسئولیت تبلیغات لانه جاسوسی را به عهده گرفت.

علاوه بر انجام وظیفه در این رابطه، در مراکزی از جمله سپاه، جهاد دانشگاهی، ستاد انقلاب فرهنگی و اداره کلاس های سیاسی نیز همکاری می کرد و در زمان نخست وزیری شهید رجایی در نخست وزیری به کار مشغول بود دید سیاسی وسیع و نظم در کارها از مشخصه هایی بود که مجید داشت و این خصوصیات منجر شد تا پست مهم و حساسی در وزارت خارجه به وی محول گردد. جوشش و تلاش او به حدی بود که یک تنه چندین مسئولیت را تقبل می کرد و تمام کارها را به طور کامل به انجام می رساند به نقل برخی از دوستان وی، مجید ستون عمودی سازمان دانشجویان مسلمان بود اما علی رغم این همه فعالیت، هرگز نتوانستیم به راحتی فهمیم او چه می کند و در کجا کار می کند چرا که فردی بسیار متواضع و فروتن و مخلص بود وقتی از او می پرسیدیم چرا فلان پست را قبول نکردی می گفت: کار را برای خداوند باید کرد و درشتی مقاوم مهم نیست اگر می دانی که می توانی مسئولیتی را که بر دوشت نهاده شده به نحو احسن انجام دهی بپذیر وگرنه هرگز قبول نکن و الا نفس تو بر عقلت حاکم شده و قبول آن کار کرده ای.

مجید در خانه نیز الگویی از یک مسلمان واقعی بود که هم با مکتب و فرامینش آشنا بود و هم با سیاست و هم در متن وقایع جامعه، قلب رئوف و لبخند همیشه بر لب او و خود را نباختنش در مسائل مختلف از خصوصیات بارز او بود اما مشخصه ای که بسیار مهم بود سعه صدر شگفت انگیز و عظیم او بود. در زمانی که تندروی های برخی از مومنان صادق ولی ناآگاه و ایجاد دافعه های بی مورد و تنگ نظرانه و ساده لوحانه، از عواملی بود که برخی جوانان صادق و ناآگاه را به سوی گروهک ها می بردند. سعه صدر مجید و خلق و خوی اسلامی و اخلاص و فروتنی او، چون آهنربایی قوی، جوانان صادقی را که عشق فعالیت داشتند ولی تحت تأثیر گروهک ها و تبلیغات سرسام آور مسموم آن ها واقع شده بودند به فعالیت با سازمان دانشجویان مسلمان علاقمند می ساخت و یا حداقل مانع گرفتاری آن ها در دام پرفسون گروهک ها می شد و این مشخصه او به راستی شایان تفکر و تعمق پیروزی است. بعد از تحمیل جنگ از سوی رژیم صدام به ایران و دیدن سیل دوستان که مرتب به جبهه می رفتند و سالم یا زخمی بر می گشتند و یا به شهادت می رسیدند، پرداختن به هر گونه فعالیتی هر چند که مانع جبهه رفتن شود برای مجید سنگین بود، واقعا جسمش در تهران اما روحش در جبهه پر می زد. گاهی بعض گلویش را می گرفت و می گفت که من دور از جنگم، چون همیشه خود را مسئول می دید بارها عزم رفتن به جبهه کرد ولی خانواده و دوستانش می گفتند: وجود تو در این جا بیش تر نیاز است و جبهه فعلا به تو نیاز ندارد. اما او با سختی در جواب گفت: جبهه به من نیاز ندارد ولی تو من به جبهه نیاز دارم. بالاخره بعد از تلاش فراوان و کسب رضایت از مسئولین بخش های مختلفی که در آن جا کار می کرد آماده اعزام به جبهه اهواز شد. دوستانش تا اهواز هم مانع رفتنش شدند. اما از آن جا که عشق الهی در وجودش زبانه می کشید نمی توانست بماند. لذا با هر سختی روانه جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام در حین پیشروی در جاده اهواز خونین شهر در عملیات بیت المقدس روح مطهرش از زندان تن رها و شمع وجود 25 ساله اش خاموش و زندگی سراسر افتخار و سربلندی و آموزنده اش برای جامعه و خانواده درس زندگی و عبرت، و خونش چراغ راه جوانان آینده امت اسلامی و سند حقانیت رهروان روح الله و نوید پیروزی مستضعفین بر مستکبرین گردید.


دیدگاه شما

امام و شهدا

رسانه‌ها و مطبوعات خارجی بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی را درباره جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه و هشدار ایشان درباره «بی‌تاب کردن» ناگزیر ملل مسلمان و نیروهای مقاومت از وضع موجود مورد توجه قرار دادند.

به گزارش ایسنا، سخنان امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار حدود هزار نفر از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور درباره جنگ غزه و جنایات جنگی رژیم صهیونیستی مورد توجه رسانه‌ها و مطبوعات خارجی قرار گرفت که در ادامه به مواردی از آن‌ها اشاره می‌شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات امروزشان قضایای جاری فلسطین را جنایت عیان رژیم صهیونیستی و نسل‌کشی آشکار در مقابل چشم همه جهانیان خواندند و گفتند: اعتراض مسئولان برخی کشورها در مکالمات خود با مسئولان ما این بوده که چرا فلسطینی‌ها غیرنظامیان را کشته‌اند؟ این حرف خلاف واقع است چرا که ساکنان شهرک‌ها غیرنظامی نیستند و مسلح هستند ولی با حتی فرض غیرنظامی بودن، چه تعداد از آنها کشته شدند و چه تعداد از غیرنظامیان فلسطینی این روزها به شهادت رسیده‌اند؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: رژیم غاصب صد برابر آن تعداد، یعنی چند هزار زن و بچه و پیر و جوان غیرنظامی را در این چند روز کشته است و با بمباران مراکز پر جمعیت و ساختمان‌هایی که می‌داند محل سکونت غیرنظامیان است، جلوی چشم مردم دنیا در حال جنایت است.

تا آسمان عشق

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾

ادب عاشقی

سراپا وسعت دریا گرفتند

همان مردان که در دل جا گرفتند

تمام خاطرات سبزشان ماند

به بام آسمان مأوا گرفتند

به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی

خدا را شاهدى تنها گرفتند

چه شد اى دل، که در این راه رفته‏

جواز وصل را بى ما گرفتند

مگر مردان غریبى میپسندند

غریبانه ره دریا گرفتند!

 

دبیرخانه شهدای دانشجو
تعداد شهدا
۳۰۵۸ شهید
آخرین مطالب
نظرات
بایگانی نظرات

Printed from: http://shahidedanesh.ir/27061/

Scan to visit this page: