شهید عبدالله(بيژن) گلشن
شهید عبدالله(بيژن) گلشن


۴ اسفندماه ۱۳۶۲
عبدالله(بيژن) گلشن
نام پدر : حسن
دانشگاه : صنعتي اميركبير
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : تكنولوژي نساجي
مكان تولد : اصفهان (اصفهان)
تاريخ تولد : 1337/09
تاريخ شهادت : 1362/12/04
مكان شهادت : جزيره مجنون
عمليات : خيبر
زندگی نامه

در آذرماه سال1337در خانواده ای نسبتا مرفه و آسوده نوزادی به دنیا آمد که نامش را((بیژن))نهادند، اما بعدها وی نام((عبدالله))را برای خویش برگزید. نامی سرشار از حقیقت بندگی که رمزآفرینش انسان را نیزکه عبودیت خداست، باخود داشت. اوکه نامی نیکوبروجودخویش نهاده بود، بعدها برآن شد تا جانش تجلیگاه این اسم مبارک گردد.

دوران کودکی را همچون دیگران درفضایی آکنده از جوش و خروش کودکانه و معصومانه سپری کرد و به سنین نوجوانی پانهاد. وبه اقتضای رشد خویش،ابعاد نوینی در عرصه تفکر و خواسته هایش گشوده شد و برخورد با معلم دینی اش افق اندیشه او را که در انتظار طلوعی تازه بود،از فروغ ایمان به سرشار کرد. اولین جرعه های ایمان را با سرشت و فطرت خویش هماهنگ یافت و از این رهگذر برکام جانش شیرینی و حلاوتی غریب نشست.

دیگر مسیرخویش را یافته بود و با اولین جرقه های پرفروغ ایمانی،راه روشن و روحپروربندگی را فراسوی خود دیده بود.

گام نهادن به محیط دانشگاه پلی تکنیک تهران در سال1355هم انگیزه مناسبی را برای مطالعه و آشنایی با تفکرات و اندیشه های گوناگون در او بیدار کرد و هم آشنایی او با برادران مومن و متدین را موجب گشت. شوق و توانایی فکری او به مطالعات اسلامی سبب شد تا درمدت زمانی نه چندان طولانی از آگاهیهای نسبتا خوبی در زمینه مسائل عقیدتی برخوردار گردد و با مطالعه آثار عمیق؛گسترده و بنیانی استاد شهید مرتضی مطهری در برابر اندیشه های سست و بی پایه شرق و غرب که در دانشگاه متداول بود؛ارکان ایمان و عقیده تش همچنان پایدارو استوار بماند.

او همراه مطالعات ایدئولژیک؛ مسائل سیاسی را در دانشگاه؛ بامطالعه انواع نشریات گوناگون و کتابهای مختلف دنبال میکرد و در زمینه های تاریخی و سیاسی نیز با اشتیاق و توانایی ذهنی ویژه اش، دانش می اندوخت و به گسترش بینش و افق دید سیاسی_اجتماعی خود را اهتمام می نمود، شرکت فعال در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم منحوس شاه به شکستن نرده های بین دانشگاه و دبیرستان البرز و تلاشهایی که به همراه اقشار ملت مسلمان به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید؛ زمینه را جهت نشر و اجرای این افکار آمده میساخت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از انقلاب فرهنگی؛ دراوج فعالیت گروهکهای چپ و راست با مسئولیتی که در سمت روابط عمومی سازمان دانشجویان مسلمان دانشگاه داشت می کوشید تا با شرکت در بحثها و گفتگوهای پراکنده دانشجویان و ارائه نظرات و تحلیلهای روشنگر از درغلتیدن افراد ساده اندیش و کم اطلاع به دامان پلید آنها جلوگیری کند و مقاصد شوم آنها را که درپس شعارهای فریبنده ماهیت خود را پنهان کرده بودند؛آشکارسازد،و البته در این راه چه از جهات فکری و چه از جهات درگیریهای فیزیکی برخوردارهای قاطعانه ای نشان می داد.

با شروع انقلاب فرهنگی؛همراه با دانشجویان مسلمان به این حرکت انقلابی پیوست و پس از انجام یافتن آن و تعطیلی دانشگاه ها در بخش عقیدتی سیاسی پادگان امام حسین(ع) به فعالت پرداخت.درپادگان امام حسین(ع)ودر کلاسهای سیاسی با به نقد کشاندن تفکرات سازشکارانه و افشای مواضع منافقین و بخصوص بنی صدر در جهت گیری و تشکیل نیروهای حزب الهی فعالیت عمده ای از خود نشان داد.

ساخت توربین گازی:

همت والا و عزم راسخ و وسعت دید او را؛این فعالیتهای متداول سیراب نمیکرد وشوق به خودکفائی نظام جمهوری اسلامی و کوتاه شدن دست بیگانگان از سیطره صنعتی ابرقدرت ها بر کشورهای اسلامی او را برآن داشت تا خود نیز در این راه گامی به پیش بردارد.

از این رو با امکانات ناچیز در سال1360طرح ساختن یک موتور جت(توربین گازی)را در ذهن پرورد و به مرحله عمل نزدیک ساخت و به مدت یک سال در این زمینه تلاش کرد تا این کار هر چند محدود و ناقص؛اما به انجام رسید.این اقدام جسورانه که حکایت از روحی بلند داشت تحسین بسیاری را برانگخت،اما به دلیل عدم ظرافت ها و دقت های لازم یک پروژه صنعتی که از کمبود امکانات ناشی میشد؛به مرحله بهره برداری نرسید.واینکه این موتور در دانشگاه پلی تکنیک یاد تلاش های یک شهید در نیل به جامعه خودکفای اسلامی را در ذهن ها زنده نگاه میدارد

جبهه:به موازات تحصیل علم و معرفت آنجا که امام با پیام پشتیبانی و گرم نگه داشتن جبهه ها بار دیگر خون را در رگ های ارباب معرفت به جوش آورد در بهمن ماه 1362((عبدالله))بار دیگر به مرکز اعزام نیرو مراجعه و وضعیت خود را عرضه نمود و وقتی با پذیرش و نیاز مرکز مواجه گشت به سرعت آماده رفتن به جبهه گشت و در لیست نیروهای اعزام مجددا نام خود را بثبت رساند.

شب خداحافظی زمانیکه امام جماعت محل به او میگوید:((عبدالله))صحنه دانشگاه را خالی میگذاری؟!! جواب می دهد:دانشگاه واقعی ما جبهه است الان اسلام غریب است،اسلام مظلوم است با خون ما جوان ها اسلام انشاءاله به حاکمیت نهایی نزدیک میشود، آنشب وصیت نامه اش را نوشته و سرحال این شعار را زمزمه میکند:

غره مشو که مرکب مردان مرد را

در سنگلاخ بادیه؛پی ها بریده اند

نومید هم مباش که رندان جرعه نوش

باری به یک ترانه به منزل رسیده اند

در پادگان دوکوهه مسئولیت تدریس مسائل سیاسی به او سپرده میشود و در آنجا به خاطر ویژگی های خاصش خاطراتی را از خود بجای میگذارد از جمله بچه ها میگفتند وقتی میخواست وضو بگیرد یک لیوان آب بر میداشت پای یک بوته وضو میگرفت تا آب بهدر نرفته و بوته هم رشد کند.در مسائل شرعی و احیانا صحبتهای لغو و یا غیبت از خود واکنش شدید نشان میداد.

شهادت

وقتی عملیات خیبر آغاز می شود در جبهه طلایه دشمن ضربات وحشیانه خود را برای جبران پیروزی رزمندگان در جزایر مجنون؛شروع مینماید.((عبدالله)) به همراهی دیگر رزمندگان در گردان انصار لشکر محمد رسول الله(ص) به یاری نیروها میشتابند و از کانال آبی به عرض 30متر نیز در میشود و با دشمن بعثی به جنگ تن به تن میپردازند- ناگهان گلوله کینه و نفرت دشمن از دل تاریکی بسوی او روان میشود و درجبین بلند و نورانی اش را میشکافد و شکوفه های خونش همه جا را گلگون و مملو از عطر یاس و اقاقی میکنند و روح بلند و متعالیش که اینکه بار امانت را تا به مقصد آورده چون کبوتری سپید و سبک بال بسوی معبودش پرمیکشد.

این بار در کنار دیگر شهیدان؛عزیزمان((عبدالله))بود که مردانه در برابر دشمن ایستاد و از پیکر لاغرو خونچکانش سپر دفاع از اسلام ساخت و چون دلاوران صدر اسلام با رشادت در آخرین لحظات تن پاره پاره و پریشان شده اش را در خون خویش پنهان ساخت و در مشهد پاک خویش آرمید تا در صحنه محشر خاک خونینش نیز بر ظلمی که ناجوانمردانه بر او آمد گواهی دهد و شهید بی مزاری نیز به کاروان شهیدان پیوست.

روحش شاد

یا ایها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی

ای نفس قدسی دل آرام بازگردسوی پروردگارت که هم او از تو خشنود و هم تو از او راضی؛پس داخل شو در بندگانم و داخل شو در بهشت خودم.

بسمه تعالی

خداوند رحمان به همه شهیدان و جانبازان که برای ملت و کشور افتخار آفریدند اقامتگاه روحانی و معنوی در جوار کرامت خویش مرحمت فرماید و از آن روی خواص که در مهمانی خود برای شهیدان فی سبیل الله مقرر فرموده به همه عنایت فرماید و به بازماندگان آنان بخصوص مادران و پدران و همسرانشان صبر جمیل و اجر جزیل مرحمت نماید و به امثال من که وامانده از قافله ایم توفیق خدمت دهد.

سلام بر شهداء اسلام از عصر نبوت تاکنون و پس این درود بر ملت مجاهد ایران و سلام و صلوات خداوند بر اولیاءاش و بر ولی امر و خاتم اوصیاء بقه الله فی الارضین ارواحنا لمقدمه الفداء.

(امام خمینی)

آنچه گذشت مسیر گذرا بر زندگی پربار شهید عزیزمان بود.او غنچه ای از بوستان معرفت و شهادت بود که با شهادت شکفت و خون پاک و حماسه سازش درخت تنومند و تناور انقلاب اسلامی را آبیاری نمود.در این مجال مجملی از خصوصیات شهید را می نگاریم اگرچه قلم و زبان از بیان آنها عاجز و قاصر است.

1-اطاعت از امام:آنچه شاخصه بارز انقلاب اسلامی حاکمیت بلامنازع رهبری واحد بر تمام شئون حکومت است و آنچه حزب الله را شاخصه است؛اطاعت کامل از این رهبری است. شهید گلشن سمبلی از این حقیقت بود،او مقلد محض بود.آنچه او را شهره خاص و عام نموده بود روح تقلید و اطاعت از مقام رهبری بود.به اعتقاد او داروی دردهای جامعه عمل به فرامین امام و محور قرار دادن تفکر امام می بود که در تحریرالوسیله انعکاس داشت.وی برای سخنان امامش آنچه حکمیتی قائل بود که گذشته از حضور فعالی که در ارتباط با مسائل سیاسی-اجتماعی جامعه از خود نشان می داد هر بار که امام در رابطه با اهمیت جنگو لزوم اعزام نیرو به جبهه ها سخن می راندند او حتما با مسئول بالاتر خود در سپاه تماس می گرفت و تقاضای رفتن به جبهه می نمود.

خصوصیات شهید:

1.اطاعت از امام: آنچه شاخصه ی بارز انقلاب اسلامی حاکمیت بلامنازع رهبری واحد بر تمام شئون حکومت است و آنچه حزب الله را شاخصه است؛ اطاعت کامل از این رهبری است. شهید گلشن سمبلی از این حقیقت بود، او مقلد محض بود. آنچه او را شهره ی خاص و عام نموده بود روح تقلید و اطاعت از مقام رهبری بود. به اعتقاد او دردهای جامعه عمل به فرامین امام و محور قرار دادن تفکر امام می بود که در تحریرالوسیله انعکاس داشت. و برایسخنان امامش آنچنان حکمیتی قائل بود که گذشته از حضور فعالی که در ارتباط با مسائل سیاسی-اجتماعی جامعه از خود نشان می داد. هربار که امام در رابطه با اهمیت جنگ و لزوم اعزام نیرو به جبهه ها سخن می راندند. او حتما با مسئول بالاتر خود در سپاه تماس می گرفت و تقاضای رفتن به جبهه می نمود.

2.رزق و توکل:او بر این اعتقاد بود که رزق و روزی را 3 گونه می شد بدست آورد:

الف. هرکس خودش خودش دنبال روزی برود و اسباب و آثارش را آماده سازد.

ب. خداوند با واسطه ی افراد و یا … به انسان برساند.

ج. خداوند خود روزس را مستقیما برساند. در این باره شعری نیز همیشه می خواند:

همتی خواهم سبب سوراخ کن تا سبب را برکند از بیخ و بن

او را بنا، بر اینبود که از این راه برود و سبب را کنار زند، از این وادی خود را برهاند و خود مرزوق مستقیم حق سبحانه و تعالی گردد.

اعتقاد داشت که خداوند رازق بالفعل است و مدد از او و توکل براوست که انسان را سیراب از نعمات پنهان و آشکار الهی می گرداند.

و بجرات می توان گفت کهبنا بر قول نزدیکان وی موارد متعدد این اعتقاد در زندگی سراسر توکل او مشاهده گردید.

3. توسل به اءمه اطهار(ع): او براستی عاشق این خاندان بود. اشک ریختن و لحظه ای با اولیاء الله بودن را براستی درک کردهبود به گونه ای که روزی یکبار زیارت عاشورا می خواند و پس از هر بار خواندن می گفت «احساس می کنم قلبم روشن شده و حقایقی را درک می کنم که قبلا درک نمی کردم.»

همچنین 2 بار زیارت عاشورا را چهل روزه با آداب کاملش از حفظ به جا آورد.

او را مایه شفاعت و روشنی قلب در رسیدن به لقاءالله او به مصداق وابتغوا الیه بالوسیله دست در ریسمان توسل به ائمه اطهار(ع) زده بود و تقرب به آنها را مایه تقرب الی الله می دانست.

4.شهادت طلبی: او می گفت: «هر که به کمالات رسید در جوانی رسید و نباید این موقعیتی را که خداوند متعال در پناه چنین رهبری به ما عطا فرموده از دست داده و از فیض و مقام والای شهادت خود را محروم سازیم.» از حالات قبل از جبهه او حالاتی خاص است که اخلاص و عشق او را به شهادت نشان می دهد؛ از جمله خوابی بود که ایشان می بیند به محضر امام شرفیاب شده و قصد بوسه بر دست ایشان می زنند. شهید عبداله گلشن آنروز از این خواب متعجب بود در حالی که این دقیقا مصداق خواست امام است که خود می فرمایند: «من از دوردست و بازوی شما رزمندگان را که دست خدای تعالی بالای آن است می بوسم و بر این بوسه افتخار می کنم.»

و چند ماهی قبل از رفتن مجدد به جبهه مرتب از درد و تنگی قفسه سینه بدون هیچ علت بیماری می نالد که خدایا مرا از این دنیای تنگ به فراخی آخرت مژده ام ده. مصداق:

مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته انداز بدنم

و یک صبح زود با حالت خاصی تمنای شراب بهشتی نموده و می گوید: «تشنه ام ولی احساس می کنم فقط تشنه شراب بهشتی هستم و آنرا می طلبم.»

5.رسیدگی به محرومان: بخش دیگری از زندگی او را کمک به نیازمندان و مستضعفان تشکیل می داد. زندگی او همگام با مستضعفان بود. چرا که او با وجود امکانات فراوانی که می توانست جهت ایجاد یک زندگی مرفه آماده سازد به زندگی ساده و بی پیرایه ی خود قناعت نمود. او حساسیت عجیبی نسبت به وضع اقتصادی و مشکلات مردم داشت و از هر فرصتی جهت کمک و ایثار به یتیمان و بی سرپرستان و درماندگان استفاده می نمود. اواعتقاد داشت که راه رسیدگی به مستضعفین فقط از طریق اجرای کامل احکام خداست و ریشه کن کردن فقر را آن گونه که اسلام حکم می کند مد نظر داشت.

6.تهذیب نفس: از خصوصیات بارز شهید عبدالله گلشن دائم الذکر بودن او بود و بر این اعتقاد بود که ذکر موجب آرامش قلب و استکمال نفس می شود و موجب می شود که این اذکار در سکرات موت یار انسان باشند و انسان غلفل تاسف بخورد که چرا ذکر خدای تعالی را نگفته و لحظات دنیوی را به غفلت گذرانده است.

او بسیار بر نماز شب تاکید داشت و خود شب ها زود می خوابید و اصل را بر خواندن نماز شب می نهاد و اگر شبی موفق نمی گشت با تاسف می گفت: «خدای من چه گناه و غفلتی در روز توفیق خواندن نماز شب را از من گرفت.» نماز اول وقت به جماعت، دائم الوضو بودن، خواندن مرتب قرآن در صبحگاهان، مداومت بر نماز نافله، مداومت بر خواندن سوره واقعه قبل از خواب، دقت در انجام مستحبات و ترک مکروهاتاز دیگر نکات برجسته ی این شهید بزرگوار بود. او همیشه حامل یک قرآن بود که بسیار با آن مانوس بود. او براستی حبیب خدا بود.

اهمیت فقه و فقاهت: او جوهره و مایه اصلی حرکت طلبگی را دارا بود. براین اعتقاد بود که اسلام در زیر چراغ های کم نور و در زیر زمین های نمور (مانند کسانی که تا به حال اسلام را و فقه را حفظ کرده اند) و با سختی کشیدن محفوظ می ماند. با وجود اینکه او دانشجوی دانشگاه بود اما محیط دانشگاه را محیط غربی می دانست و بر این مطلب اصرار می ورزید که مطالعه صرف دروس علمی و دانشگاهی و… برای وجود عظیم انسان کافی نیست و به اعتبار خودش یک نیرو و یک جاذبه ی خاصی وی را به سوی مطالعه دروس اسلامی و خواندن احادیث، روایات و …. می کشاند؛ آن گونه که به موازات دروس دانشگاهی دروس فقهی را نیز شروع نمود. او اهمیت و ارزش زیادی برای فقهای اسلامی قائل بود و این تفکر را که با فقهاء گزینشی عمل می کند را انحراف از اصول و مبادی اسلامی می دانست او را اعتقاد بر این بود که فقه اسلامی جامع و نافع است و نیازی به الحاق قوانین شرقی و غربی به دستورات متعالی اسلامی نبوده و نیست و با این تفکر که فقه اسلامی را ناقص و محتاج به تکمیل؛ آنهم توسطتفکرات التقاطی و انحرافی می داند به شدت مبارزه می نمود.

8. امر به معروف و نهی از منکر: او اعتقاد داشت که امر به معروف و نهی از منکر امری واجب است که رژیم گذشته در جهت نفی آن سعی وافر مبذول داشته بود و در این رابطه دوستان طلبه اش را جهت رفتن به جبهه مهیا می نمود.

وی بر این بنا بود که در دانشگاه شورای امر به معروف و نهی از منکر ایجاد کند چرا که دانشگاه است که مرکز مسئولین آینده این مملکت است و طبعا اصلاح دانشگاه؛ اصلاح جامعه را در پی دارد. در این رابطه او نفوذ کلام؛ جاذبه و دافعه و قدرت بحث خاصی را دارا بود.


دیدگاه شما

امام و شهدا

رسانه‌ها و مطبوعات خارجی بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی را درباره جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه و هشدار ایشان درباره «بی‌تاب کردن» ناگزیر ملل مسلمان و نیروهای مقاومت از وضع موجود مورد توجه قرار دادند.

به گزارش ایسنا، سخنان امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار حدود هزار نفر از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور درباره جنگ غزه و جنایات جنگی رژیم صهیونیستی مورد توجه رسانه‌ها و مطبوعات خارجی قرار گرفت که در ادامه به مواردی از آن‌ها اشاره می‌شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات امروزشان قضایای جاری فلسطین را جنایت عیان رژیم صهیونیستی و نسل‌کشی آشکار در مقابل چشم همه جهانیان خواندند و گفتند: اعتراض مسئولان برخی کشورها در مکالمات خود با مسئولان ما این بوده که چرا فلسطینی‌ها غیرنظامیان را کشته‌اند؟ این حرف خلاف واقع است چرا که ساکنان شهرک‌ها غیرنظامی نیستند و مسلح هستند ولی با حتی فرض غیرنظامی بودن، چه تعداد از آنها کشته شدند و چه تعداد از غیرنظامیان فلسطینی این روزها به شهادت رسیده‌اند؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: رژیم غاصب صد برابر آن تعداد، یعنی چند هزار زن و بچه و پیر و جوان غیرنظامی را در این چند روز کشته است و با بمباران مراکز پر جمعیت و ساختمان‌هایی که می‌داند محل سکونت غیرنظامیان است، جلوی چشم مردم دنیا در حال جنایت است.

تا آسمان عشق

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾

ادب عاشقی

سراپا وسعت دریا گرفتند

همان مردان که در دل جا گرفتند

تمام خاطرات سبزشان ماند

به بام آسمان مأوا گرفتند

به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی

خدا را شاهدى تنها گرفتند

چه شد اى دل، که در این راه رفته‏

جواز وصل را بى ما گرفتند

مگر مردان غریبى میپسندند

غریبانه ره دریا گرفتند!

 

دبیرخانه شهدای دانشجو
تعداد شهدا
۳۰۵۸ شهید
آخرین مطالب
نظرات
بایگانی نظرات

Printed from: http://shahidedanesh.ir/27054/

Scan to visit this page: