شهید رضا رازانی در سال 1344 ه.ش در یک خانواده فقیر و مذهبی در روستایی واقع در حوالی شهرستان دورود به نام دهلکه متولد شد. وی در پناه خداوند و در زیر سایه پدر و مادر مسلمان خود تربیت شد. و پس از رسیدن به سن دبستان در همان زادگاهش مشغول به تحصیل شد و توانست دوران ابتدایی را با موفقیت کامل به اتمام برساند و در طول دوران تحصیلی در این روستا از طرف معلمان مربوطه مورد تشویق قرار می گرفت و این شهید در همان دوران تحصیل ابتدایی به عبادت خداوند مشغول شد و همیشه نماز خود را اول وقت به جا می آورد. در همان زمان فکرش با خدا بود. بالأخره دوران ابتدایی به پایان رسید و برای ادامه تحصیل، به ناچار عازم شهر شد چرا که در این روستا فقط مدرسه ابتدایی وجود داشت و دوران راهنمایی را در شهرستان دورود با مشکلات فراوان چه از نظر مالی و چه از نظر ایاب و ذهاب و مسکن و غیره که در مضیقه بود توانست با توکل بر خدا و تلاش و کوشش خود به پایان برساند چرا که در آن زمان تنها کسی که از این روستای تقریباً کوچک مجبور بود هر روز جهت ادامه تحصیل به دورود رفت و آمد کند رضا بود، به هرحال دوران راهنمایی را نیز به پایان رساند و به دبیرستان راه پیدا کرد و در دوران دبیرستان نیز با جدیت و درس خواندن و با توکل بر خدا توانست این دوره را هم با موفقیت به اتمام برساند. در طول دوران تحصیلی این شهید (راهنمایی و دبیرستان) به علت اینکه پدر و مادر شهید سواد نداشته اند که با اوضاع و احوال و درس و کلاس و مدرسه آشنایی پیدا کنند نمی دانند که شهید رضا رازانی در چه مدرسه و یا دبیرستان درس خوانده است البته مدارک دوران راهنمایی و دبیرستان این شهید در دسترس ما نیست ولی احتمالاً در دوران دبیرستان در رشته اقتصاد یا علوم انسانی بوده است. شهید رضا رازانی در اوایل انقلاب با پخش اعلامیه و عکس از حضرت آیت الله خمینی ^{(قدس سره شریف)} و همچنین شرکت در راهپیمایی ها تا جایی که امکان داشت از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حمایت می کرد و از هیچگونه تلاشی در راه دین و اسلام دریغ نمی کرد. و همچنین از اخلاق و رفتاری اسلامی نیز برخوردار بود که مورد توجه و تحسین سایر مردم این روستا قرار داشت و طوری بود که تمامی مردمان این روستا هنوز هم از او به نیکی یاد می کنند. شرکت در مراسم نماز جمعه و دیگر مراسم مذهبی و شرکت در راهپیمایی ها و امور سیاسی مربوط و انجام فعالیت های ورزشی از اموری بود که شهید به آنها می پرداخت. در دوران طفولیت علاقه خاصی به قرآن داشت و همیشه همراه پدر در هیئت های قرآنی و احکام اسلامی شرکت می کرد. بالأخره بعد از پایان دوران دبیرستان در سال 62- 61 موفق شد که در دانشگاه تربیت معلم علامه طباطبایی خرم آباد قبول شود. و بر طبق گفته پدر و مادر این شهید او در همان زمان خیلی شور و شوق جبهه رفتن را داشته است. ولی با قبول شدن در دانشگاه مشغول درس خواندن شده است. این شهید در دانشگاه نیز تمام فکر و ذکرش، به جبهه رفتن بوده و علاقه ای بیش از حد به حضرت امام خمینی^{(قدس سره شریف)} داشته چرا که در تمامی کتاب های این شهید که هم اکنون در دسترس است شعار “خدایا خدایا تا انقلاب مهدی^(عج) از نهضت خمینی محافظت بفرما“ و شعار هایی از این قبیل نقش بسته است که همگی حکایت از علاقه این شهید نسبت به امام می کند. در آخر پس از این که یک سال و نیم الی دوسال در مرکز تربیت معلم مشغول درس خواندن بود سرانجام نتوانست که تا پایان تحصیل طاقت بیاورد و به جبهه نرود و در مورخ 25/8/64 همراه با تعدادی از دانشجویان همکلاسی خود در بسیج ثبت نام کردند و در تیپ 57 ابوالفضل عازم جبهه شدند و در مورخه 15/1/65 در عملیات شاخ شمیران در سلیمانیه عراق به ندای حق لبیک گفته و به شهادت رسیدند ولی این شهید تا 15خرداد ماه 71 مفقودالاثر بودند که در این تاریخ پیکر پاک و مطهر این شهید را با تعدادی دیگر از شهدای دفاع مقدس به خانواده هایشان تحویل دادند.

شهید رازانی بیش از هرچیز خانواده خود را به تقوا و عبادت خدا رهنمود می کرد و مخصوصاً به خواندن نماز خانواده خود را سفارش می کرد و همچنین به پیروی از امام خمینی^{(قدس سره)} و تقلید از این امام بزرگ جهان وصیت کرده بود