در یکی از روزهای سرد پاييز، يعني 13 آبان ماه سال 1340 هجری شمسی نوزادی در یکی از خانه های روستای ایمن آباد بابل پا به عرصه هستي گذاشت که او را یحیی نامیدند و در شناسنامه، محمودش خواندند.
یحیی در دامن خانواده ای پاک و معتقد به دین اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری و طالب علم و آگاهی پرورش یافت. پدرش سيد حسن و مادرش سيده مريم حسيني ايمني(ره) نام دارد.
او در سن هفت سالگی روانه دبستان شد و با همت و پشتکار در جهت فراگیری علم و با یاری از خداوند متعال توانست پس از 12 سال بدون این که در هیچ یک از این سال ها حتی لغزش علمی و یا تجدیدی داشته باشد در رشته ریاضی فیزیک اخذ دیپلم نماید.
یحیی نه تنها در بُعد علم و دانش که همواره از شاگردان ممتاز به شمار می رفت، بلکه از نظر اخلاق نیز از نمونه ها بود و طالب شرکت در فعالیت های مذهبی و کارهای دسته جمعی از قبیل عضویت در انجمن اسلامی و بسیج مقاومت و عضویت در تیم های ورزشی و …. بود.
یحیی از بنیانگذاران «اتحادیه انجمن های اسلامی بخش لاله آباد و جلال ازرک » بابل بود.
از خصوصیات بارز اخلاقی او می شود گفت، که وقت آزاد و اوقات بیکاری در زندگی اش تقریبا وجود نداشت چرا که حتی در طول فصل تابستان برخلاف تعدادي از همکلاسی هایش که مشغول خواندن تجدیدی و یا ورزش و بازی بودند، ایشان در سنگر جهاد اقتصادی به کمک خانواده اش به کار کشاورزی مبادرت می ورزید و بسان یک کارگر تمام وقت، تا پایان برداشت محصولات کشاورزی از کار غافل نمی کرد.
یحیی بلافاصله پس از اخذ دیپلم وارد خدمت سربازی شد و از سال «59 الی 61» در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در شهرهای تهران، جزیره کیش و بابلسر مشغول خدمت بود.
پس از بازگشت از خدمت مقدس سربازی، ضمن شرکت در امتحانات کنکور سراسری در دانشکده کرمان پذیرفته شد و حدود یک سال در قلب کویر ایران مشغول تحصیلات عالیه شد. از آن جا که در بین رشته های دانشگاهی نیز همواره تلاش می کرد که در رشته مورد علاقه اش تحصیل نماید لذا بار دیگر سر میز آزمون کنکور سراسری نشست و این بار در رشته ریاضیات (مجتمع آموزش عالی شهرستان بیرجند) پذیرفته شد و پس از مشورت با خانواده و دوستان، بیرجند را برای تحصیل بر کرمان ترجیح داد و راهی دیار خراسان شد.
سید محمود حسینی ايمني، سه سال متمادی مهمان دانشگاه و دانشجویان بیرجند و مردم آن دیار بود. از آن جا که روح جستجوگر و خستگی ناپذیر او ارضاء نشده بود، بهتر آن دید که علاوه بر اندوختن ثروت علمی در جمع جهادگران خط مقدم جبهه های حق علیه باطل نیز حضور یابد.
سید محمود (یحیی) پس از حضور یافتن در جبهه جنوب ( منطقه شلمچه ) با اصرار خودش، در رشته مخابراتی گردان، مشغول انجام وظیفه شد و تا فرارسیدن زمان عملیات کربلای 4 مشغول فراگیری تعلیمات لازمه شد، تا این که خود یکی از حماسه آفرینان این مرحله از عملیات شد و مدت استراحت و مرخصی بین دو عملیات را به جای این که در کنار خانواده اش باشد در سنگرها و در کنار همسنگران خود سپري نمود. شاید می خواست کاملا برای پیوستن به لقاءاله و معبود یکتا ساخته و پرداخته شود. پس از گذشت مدتی از عملیات کربلای4، عملیات کربلای5 در منطقه عملیاتی شلمچه آغاز شد و یحیی نیز همانند عملیات قبل، از خط شکنان و دشمن کوبان بوده و مردانه قد بر افراشت و به دشمن زبون و ناآگاه نشان داد که تمام ارزش های دنیوی از قبیل مال، علم، دانشگاه، پست و سایر خواسته هایی که امید و آرزوی هر جوانی در سن و سال و موقعیت و درجه علمی اوست و یا حتی جان، در مقابل ارزش های اخروی بسی بی ارزشند. لذا آگاهانه و با تعمق و تفکر این راه را برگزید تا به سر منزل مقصود یعنی فیض عظمای شهادت با اصابت تير مستقيم به بدنش، در تاریخ 1365/10/25 نایل گشت.
پيكر پاك و مطهر شهيد سيد محمود(يحيي) حسيني ايمني پس از تشييع در شهرستان بابل، در روستاي ايمن آباد با حضور خيل عظيم اهالي روستا تشييع شد و در مزار شهداي روستا كنار شهيد سيد نقي حسيني ايمني به خاك سپرده شد.