- نام : محمد حسین حمزه
- فرزند : محمدحسن
- متولد : 1365/12/15 در سمنان
- تحصیلات : دانشجوی لیسانس
- تاهل : متاهل
- یگان: سپاه سمنان-نیروی زمینی-تیپ12-گدسیدجلال
- مدت حضور : 1 ماه و 26 روز
- مسئولیت : فرمانده گروهان
- نوع عضویت : پاسدار
- نوع شغل : نظامی
- تاریخ شهادت : 1395/01/26
- محل شهادت : سوریه-جنوب حلب خناسر
- عملیات : مدافع حرم
- محل دفن : سمنان امام زاده یحیی
-
وصیت نامه شهیدمدافع حرم شهید محمد حسین حمزه
وصیت نامه شهیدمدافع حرم شهید محمد حسین حمزه
فرزندان عزیزتر از جانم، بدانید ولایت مطلقه فقیه یعنی ولایت امام زمان(عج) و پیامبر اعظم(ص) و ولایت خداوند. هرکس که این ولایت را در آشکار و پنهان قبول ندارد و فکر میکند که دیکتاتوری است، بداند که با این کار تمام زندگی خود را زیر سوال برده و زندگیاش باطل و بر باد فنا استوار است.
– و اما بدانید ای فرزندانم، محمد محسن و زینب گلم (البته شاید سومی هم در راه باشد و من بی خبرم) که دشمن به هر روشی میخواهد شما را نابود کند و با هر ابزاری وارد میشود. هوشیار باشید که اسیر زیباییهایی که دشمن فراهم میکند نشوید. چرا که اول میخواهد دینتان را از دنیایتان جدا کند و بعد دینتان را از بین ببرد و در آخر هم خودتان را.
خاطره ای از شهید محمد حمزه به روایت همسرش
محمدحسین در شرایطی به دنیا آمد که دو دایی شهید و یک عموی اسیر در دست بعثیان خاطراتش را رقم می زد. پدرش پاسدار، رزمنده و جانباز؛ مادرش، خواهر دو شهید که همین امر باعث شد با فرهنگ ایثار و شهادت رشد کند. مراحل تحصیل را تا دیپلم به پایان رسانید سپس به کسوت لباس سبز قامتان پرافتخار سپاه درآمد.
شهید محمدحسین علاقه شدیدی به مسائل نظامی داشت؛ آخرین مدل سلاح های سبک و سنگین دنیا را از اینترنت دریافت می کرد و با مهندسی معکوس با پیچیدگی آنها آشنا می شد و در صورت ضرورت در بسیج و تداوم آموزش سپاه تدریس می کرد؛ کم کم شایستگی خودش را نشان داد تا لیاقت استادی آموزش سلاح های پیشرفته و به روز را دریافت کرد.
محمدحسین عاشق ولایت بود؛ حضور همیشگی چفیه بر دوشش نشان از همرنگی با مقام معظم رهبری داشت . با دیدن شرایط خاص سیستان و بلوچستان دوبار به ماموریت داوطلبانه به آن مناطق رفت و سپس برای کمک به مدافعان حرم به سوریه اعزام شد. بار اول در سال 94 به مدت 3 ماه در سوریه حضور داشت اما در بازگشت به وطن ، بدون همرزم شهیدش ، محمد طحان، کاملا در نقطه غیرت و قدرت ادامه راه شهدا قرار گرفت. برای بار دوم هم داوطلبانه ، عازم منطقه حلب سوریه شد و مسئولیت فرماندهی گروهان را در خط پدافندی به عهده گرفته بود که سرانجام در صبح پنج شنبه 26 فروردین 1395 مصادف با 6 رجب (سالروز ایام ولادتش به قمری) ساعت 8:30 بر اثر اصابت گلوله 106 دشمن ، پرواز کرد.
در ادامه روایتی کوتاه از همسر شهید حمزه را مشاهده می کنید.
<یادم آمد فروردین 94 که به پابوس امام رضا رفتیم، حسین آقا دائماً به بچهها میگفت «دعا کنید بابا شهید بشه.» بچهها هم اشک در چشمهایشان جمع میشد و بعد که اصرارهای بابا را میدیدند، میگفتند «باشه. دعا میکنیم.» هرچند زینب مقاومت میکرد و میگفت «اگر شهید شوی من دیگر بابا ندارم!» حسین هم میگفت «شهید بشم براتون یه خونه خوشگل میخرم تو بهشت تا بیاین.»
یکبار که از زیارت برگشتیم، محمدمحسن گفت «مامان من برای بابا دعا کردم.» گفتم «چقدر خوب. چه دعایی مامان جان؟» گفت «دعا کردم بابا شهید بشه!» یک لحظه یخ زدم! گفتم «چرا؟» گفت «خب اگه شهید بشه که بهتر از مُردنه!» از حرفهای محمد محسن زبانم قفل شد.
رسانهها و مطبوعات خارجی بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی را درباره جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه و هشدار ایشان درباره «بیتاب کردن» ناگزیر ملل مسلمان و نیروهای مقاومت از وضع موجود مورد توجه قرار دادند.
به گزارش ایسنا، سخنان امروز حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار حدود هزار نفر از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور درباره جنگ غزه و جنایات جنگی رژیم صهیونیستی مورد توجه رسانهها و مطبوعات خارجی قرار گرفت که در ادامه به مواردی از آنها اشاره میشود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات امروزشان قضایای جاری فلسطین را جنایت عیان رژیم صهیونیستی و نسلکشی آشکار در مقابل چشم همه جهانیان خواندند و گفتند: اعتراض مسئولان برخی کشورها در مکالمات خود با مسئولان ما این بوده که چرا فلسطینیها غیرنظامیان را کشتهاند؟ این حرف خلاف واقع است چرا که ساکنان شهرکها غیرنظامی نیستند و مسلح هستند ولی با حتی فرض غیرنظامی بودن، چه تعداد از آنها کشته شدند و چه تعداد از غیرنظامیان فلسطینی این روزها به شهادت رسیدهاند؟
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: رژیم غاصب صد برابر آن تعداد، یعنی چند هزار زن و بچه و پیر و جوان غیرنظامی را در این چند روز کشته است و با بمباران مراکز پر جمعیت و ساختمانهایی که میداند محل سکونت غیرنظامیان است، جلوی چشم مردم دنیا در حال جنایت است.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾
سراپا وسعت دریا گرفتند
همان مردان که در دل جا گرفتند
تمام خاطرات سبزشان ماند
به بام آسمان مأوا گرفتند
به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی
خدا را شاهدى تنها گرفتند
چه شد اى دل، که در این راه رفته
جواز وصل را بى ما گرفتند
مگر مردان غریبى میپسندند
غریبانه ره دریا گرفتند!
- - رئیسی در نشست خبری با السودانی: رژیم صهیونیستی فروریخته و آمریکایی ها می خواهند آن را سر پا نگه دارند
- - آیین استقبال از پیکر پاک و مطهر 22 شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس با حضور اقشار مختلف مردم در اهواز برگزار میشود.
- - قرائت میلیونی سوره مبارکه «نصر» برای پیروزی رزمندگان غزه
- - بازتاب بیانات رهبر انقلاب درباره «عصبانیت ملل مسلمان از وضعیت غزه» در رسانهها
- - شوک جهانی بعد از بمباران بیمارستان غزه /هلوکاست واقعی اینجاست /نه! حیوان هم این کار را نمی کند…
- - «طوفان الاقصی» فقط شمهای از قدرت جبهه مقاومت است
- - ماجرای کرامت انسانی شهید همدانی در بحبوحه جنگ/خاطره ای از «علی اصغر عزیزی» رئیس هیئت مدیره بنیاد فرهنگی، هنری سردار شهید حسین همدانی
- - «او باید فرمانده باشد» منتشر میشود/رمانی از زندگی شهید همدانی
- - نابغه جنگهای ناهمتراز در غرب آسیا
- - تجدید میثاق داوران و خبرنگاران جشنواره بین المللی فیلم های کودکان با شهداء
- - برنامه جشن میلاد پیامبر(ص) و امام صادق(ع) در ۴۵ هیأت کشور
- - دانسته هاي نياموخته
- - www.gmail.com با سلام من بابک ارسیا هستم لطفا اطلاعات بیشتر را برای درج در سایت شهداء دانشجو قرار دهید. اج شما با شهداء
- - من همكلاس دوره دبيرستان عليرضا استكي هستم پسر خنده رو و مودبي بود روحش شاد و يادش گرامي
- - سلام علیکم دست مریزاد محل شهادت علی آقا جزیره سهیل روبروی جزیره مینو آبادان بود . باتشکر
- - خدا درجات مهدی را متعالی و ما را رحمت کند، در دانشکده، نماد ساده زیستی بود، عینک شل و ول و زهوار دررفته اش را با کش به صورتش بند می کرد، یادش بخیر داشتم به پادگان ابوذر می رفتم، در میانه راه مهدی را دیدم، هم دانشکده ای بودیم، احوالپرسی کردیم، گفت با بچه های. رادیو آمدم، داریم میریم ریجاب گزارش تهیه کنیم، بیشتر یادم نمانده،. دقایقی صحبت کردیم و جدا شدیم، آخرین کسی از دوستان و همکلاسی هایش بودم که او را دیدم، چند روز بعد خبر شهادتش را شنیدم، دلم بسیار هواشو کرده ودریغ گوی جدایی از دوستان و یاران شهید هستم، الحقنی الله به فیا لیتتی کنت معه
- - خدا درجات مهدی را متعالی و ما را رحمت کند، در دانشکده، نماد ساده زیستی بود، عینک شل و ول و زهوار دررفته اش را با کش به صورتش بند می کرد، یادش بخیر داشتم به پادگان ابوذر می رفتم، در میانه راه مهدی را دیدم، هم دانشکده ای بودیم، احوالپرسی کردیم، گفت با بچه های. رادیو آمدم، داریم میریم ریجاب گزارش تهیه کنیم، بیشتر یادم نمانده،. دقایقی صحبت کردیم و جدا شدیم، آخرین کسی از دوستان و همکلاسی هایش بودم که او را دیدم، چند روز بعد خبر شهادتش را شنیدم، الحقنی الله فیا لیتتی کنت معه
- - با سلام. با شهید عبدالرضاراهدار دوران دانشگاه با هم بودیم در شهر کاشان. از طرف دانشگاه بازدید از جبهه های جنگ داشتیم و با شهید راهدار و بقیه دانشجو ها عکسی به یادگاری دارم.. روحش شاد و یادش گرامی باد.
Printed from: http://shahidedanesh.ir/26119/
Scan to visit this page: