زندگی نامه

فرزند پنجم مریم و محمد حسین 1342 در روستای ورکیان شهر دامغان به دنیا آمد. سه خواهر و سه برادر دارد. پدرش کشاورز بود. با برادرش به دامغان رفت. خانه ای اجاره کرد و در راهنمایی مشغول به تحصیل شد. دیپلم تجربی گرفت. در تمام این دوران شاگرد ممتاز بود. تابستان ها در جهاد سازندگی، برای جمع آوری محصول کشاورزی می رفت و موقع افطار برمی گشت. در دانشگاه تربیت معلم شهید رجایی سمنان قبول شد. بعد از دو سال، به عنوان دبیرعلوم به روستای عبدالله آباد و آستانه دامغان رفت. با کوشش خود، در مدت کم کتابخانه ای برای مدرسه درست کرد. او سعادت دنیا و آخرت خود را در پیروی از ولایت فقیه می دانست.

با شروع جنگ از طرف بسیج به جبهه اعزام شد؛ جبهه جنوب، غرب و منطقه مریوان. به عنوان تک تیرانداز حدود سه ماه در جبهه حضور داشت. در عملیات فتح المبین از ناحیه سینه و صورت با برخورد ترکش مجروح و در بیمارستان تهران بستری شد.

در دهه فجر، بیستم بهمن سال 1361 در منطقه رقابیه با برخورد ترکش به شهادت رسید. مهدی در گلزار شهدای فردوس رضای دامغان به خاک سپرده شد.

وصیت نامه

إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ

همانا خدا نیروهای بدنی و مالی مؤمنان را خریده است به بهای اینکه بهشت برای آنان باشد.

(توبه/ 110)

وصیت‌‌نامه اینجانب مهدی ابراهیمی ورکیانی:

این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزی بی‌‌نظیر و این جمهوری اسلامی محتاج به حفظ و نگهبانی است.         (امام‌‌خمینی)

با سلام و درود بر رهبر عظیم‌‌الشأن انقلاب اسلامی که هم‌‌اکنون در پرتوی نورانی این رهبر عظیم‌‌الشأن انقلاب است که ملت اسلام به مصداق آیه شریف انا لله و انا الیه راجعون با قبول آن‌‌که از او هستیم به سوی او هجرت می‌‌نماییم و به سوی او حرکت می‌‌نماییم.

و با سلام و درود به خانواده‌‌های شهدا که شهدایی را پرورش دادند و با خون شهدا درخت اسلام را آبیاری  می‌‌نمایند. و به راستی ای امت شهید پرور در فضایی که از خون شهدا تنفس می‌‌کنیم، مدیون خون ارزشمند آنان هستیم.

هم‌‌اکنون در حال نوشتن هستم. شبی‌‌است که چند ساعتی دیگر به جبهه خط مقدم می‌‌رویم. از خداوند می‌‌خواهم تا نیتم را خالص گرداند و به او نزدیک شوم و تا زمانی‌‌که جدا هستم مرا ممیراند. خدایا گناهانم کثیر است و از تو می‌‌خواهم با عفو و بخشش خود رفتار کنی. نمی‌‌دانم چه گویم. حضرت‌‌علی (ع) با آن‌‌همه عبادت، تقوی، معصومیت می‌‌فرماید: «با عفو و بخشش خود رفتار کن.»

چه گویم؛ خدایا از تو می‌‌خواهم با شهادت در راه تو به سوی تو برگردم. و شما امت قهرمان با یاری خداوند هرچه زودتر نابودی ابرکف‌‌ها را مشاهده خواهید کرد و خواهید دید که که ابرکف‌‌ها هم‌‌چون کف به پایان حیات خود می‌‌رسند. و تمام انسان‌‌ها از تحت سلطه این ابرجنایت‌‌ها رها می‌‌شوند و با کشتی شناور در خون شهدا به ساحل نجات می‌‌رسیم،کشتی‌‌ای که ناخدای آن رهبر است.

و هنگامی به ساحل حقیقت می‌‌رسد که کوچک‌‌ترین مسامحه در اطاعت از امر رهبری ننماییم و همواره گوش به ندای رهبر باشیم و با شرکت در نمازهای جمعه گوش به توصیه‌‌هایش نماییم تا بتواینم در خط راستین اسلام، خط رهبری حرکت نماییم.

در پایان پدرم مادرم در کوتاهی‌‌هایی که کرده‌‌ام مرا ببخشید و هرگز گریه نکنید که دنیا زندگی موقت است و راهی برای آخرت است و سرانجام باید رفت. برادران و خواهرانم را، برایتان آرزوی توفیق می‌‌نمایم و امید آن دارم در راهی که می‌‌روید، گام‌‌هایتان را مستحکم بردارید. پدر عزیز و گران‌‌قدرم، مدت دو ماه نماز و یک ماه روزه به یک فرد واجد شرایط برایم قضا نمایید و 5 ریال به حمام بیرون محله‌‌امام هم بدهید.

والسلام

مهدی ابراهیمی ورکیانی