زندگی نامه

بانو مجاهد شهید زهرا زندی زاده در اول مرداد ماه سال 1330 در اصفهان در دامان خانواده ای مذهبی و پیرو اهل بیت متولد گردید. او از همان کودکی تجسمی از وقار و حیثیت یک دختر نمونه ی مسلمان بود و در آن دوران سخت بی دینی او از دین و دین باوری سخن بر زبان می راند، او تحصیلات خود را تا اخذ کارشناسی در رشته ی شیمی دانشگاه تهران ادامه داد و در تمام این مدت با آنکه قانون منع حجاب در همه ی مدارس کشور به سختی اجرا می شد هرگز حجاب را از سر نیفکند و با درس خواندن و رتبه ی همیشه ممتازش نه تنها بر دهان همه مهر سکوت نشانده بود بلکه زبانه ستایش همه را بر خویش گشوده بود تا آنجا که رتبه ی اول آزمون سراسری دانشگاه را نیز از آن خود ساخته بود. او در کنار درس و علم آموزی سر سختانه در برابر مواضع رژیم پهلوی ایستادگی می نمود و در تمام دوران تحصیل با حضور در انجمن اسلامی و تشکیل کلاس های عقیدتی و قرآن و …. روح خویش را در فضای عبودیت پرورش می داد و با ورود به دانشگاه فعالیت های سیاسی، مذهبی این بانوی صاحب اندیشه فزونی یافت. او با تفکر و تدبر در قرآن و دیگر کتب مذهبی سطح بینش و آگاهی خویش را می افزود و در این راه دست به نوشتن مقالات گوناگون و حتی اشعار انقلابی نمود، اما همچنان روز به روز بر تعداد پرسش هایی که ذهن پر فروغش را مشغول می ساخت افزوده می گشت تا آنکه پاسخ این سوالات را با پیوستن به گروه خداجوی مهدویون دریافت و بدین گونه زندگی محض و لبریز از مبارزه ی خویش را آغاز نمود. وی به مدت سه سال مبارزه ی خود را در ابعاد سیاسی نظامی فرهنگی و ایدئولوژیک با رژیم سفاک پهلوی و گروهک های منحرف ادامه داد تا آنکه سرانجام به همراهی تنی چند از همرزمانش توسط ساواک دستگیر گردید و پس از چندی آزار و شکنجه به طور صوری از زندان آزاد گردید، اما این در حالی بود که ساواک همچنان آنان را تحت نظر داشت تا آنکه با ساختن یک صحنه ی تصادف ساختگی در جاده ی مشهد مجددا به ساواک و زندان های مخوف آن بازگردانده شد و پس از شکنچه های فراوان در تاریخ 6/5/56 به دست رژیم به شهادت رسید و این در حالی بود که او فصل شکفتن را به خوبی تجربه کرده بود و روح بزرگش دیگر در این تن زخم دیده و رنج کشیده نمی گنجید. او شهادت را تجربه کرد تا آنکه صداهایی که از اقصا نقاط تاریخ برخاسته بود هرگز نمیرد و خفه نگردد. او شهادت را برگزید تا به فصل غبودیت پیوند خورد و در جاده اهل بیت قدم بگذارد.