شهيد محمد مهدى تهرانى در سال 1343 در جنوب تهران، در يك خانواده مؤمن و متعهد چشم به جهان گشود. كوچه هاى جنوب شهر، محل خوبى براى بازى بود، اما محمد مهدى علاوه بر بازى به كسب تعاليم آسمانى نيز مىپرداخت. تحصيلات خود را با علاقه مندى شروع كرد و ديپلم خود را در سال 1362 اخذ نمود. در كنكور سراسرى شركت كرد و در رشته تاريخ دانشگاه فردوسى مشهد پذيرفته شد، همزمان نيز جهت كسب معارف اسلامى تحصيلات حوزوى خويش را در مدرسه علميه سليمانيه مشهد آغاز كرد. وى در مهرماه سال 1363 ازدواج نمود.
اين عاشق خدا و اسوه اخلاق و محبت از همان ابتداى انقلاب همراه با همه مردم حزب اللّه به فعاليت در جهت تثبيت نظام پرداخت و حضور در جبهه هاى فرهنگى و نظامى را سرلوحه كار خويش قرار داد. محمد مهدى با برپايى نمايشگاه ها و مراسم دعا در دانشگاه، تلاشى وصف ناشدنى براى آگاهى و پرورش روحيه معنوى در بين دانشجويان انجام مى داد. در بهار سال 1365 همراه با جمعى از دانشجويان به جبهه هاى غرب اعزام گرديد و در 11/1/65 در عمليات والفجر9، قهرمانانه شركت كرد و در كوهستان هاى مشرف به سليمانيه به سوى يگانه معبودِ خويش شتافت.
اين شهيد والاقدر بسيار مؤدب، متين و مؤمن بود. همواره در جلسات دعاى كميل شركت مى نمود و ديگران را نيز به اين امر تشويق مى كرد.
شهيد محمد مهدى تهرانى درباره جنگ، شهيد و شهادت شعر مى سرود. شبى در حرم امام رضا (ع) ناله هاى مادر شهيدى او را متأثر نموده و شعر زيباى زير را می سراید.
در حريم شط پاك مرتضى
رهنماى متقين موسى الرضا
گفت ديدم مادرى با حال زار
گريه دارد بى محابا زار زار