شهید دانشجوی جهادگر عیسی قائمیان

نام پدر : علی نقی
تاريخ تولد:28 اردیبهشت 1337
محل تولد: بابل
رشته تحصيلي: مهندسی برق
نام دانشگاه : صنعتی شریف
تاريخ شهادت : 8 آذر 1360
محل شهادت: بستان
عملیات:  طریق القدس

     
زندگی نامه شهید

شهید عیسی قائمیان در تاریخ 28 اردیبهشت 1337 در بابل به دنیا آمد. از دوران دبستان در اخلاق و تقوی  سیر صعودی داشت و با مداومت بر شرکت در جلسات مذهبی، عشق به ائمه اطهار علیهم السلام در دل او شعله ور می شد.

کتابهای اعتقادی فراوانی می خواند و در رساله زیبای “لقاءا…” نوشته” میرزا آقا جواد ملکی تبریزی” در او تاثیر بسزایی داشت. در تظاهرات مردمی در دوران انقلاب شرکت می جست.

صبح روز تاسوعای 57 که از طرف رژیم تهدید شده بود تظاهر کنندگان را به گلوله می بندند، وی پس از غسل شهادت و خواندن زیارت عاشورا و نوشتن وصیتنامه در حالی که آن روز را روزه بود مشتاقانه به صف تظاهرکنندگان پیوست.

در تقویم سال 57 او دیده می شود که اکثر روزها روزه دار بوده است بخصوص 8 دی تا 17 بهمن که مقارن با ورود امام – رحمه ا…- بود. زیارت عاشورا هم می خوانده و در  تقویمش نوشته:
“پایان موفقیت آمیز نذر40 روزه (زیارت) عاشورا  به نیت رد مظالم. الحمدالله.”

در تسخیر لانه جاسوسی هم شرکت داشت و اغلب دوشنبه ها و پنج شنبه ها  را به روزه می گذراند.

در تابستان 59 با شرکت در بسیج تعلیمات نظامی را می آموزد و شهریور ماه جنگ آغاز و او راهی جبهه ها می شود. پس از 5 ماه به اصرار برادران ستاد انقلاب فرهنگی از جبهه بر می گردد و پس از چندی درحالی که هفته ای از ازدواجش نمی گذرد به جبهه هجرت می کند.

در حمله طریق القدس (کربلای 1) به عنوان مسئول بی سیم، وارد خط مقدم می شود.

عملیات نیمه شب آغاز و منتظران شهادت با کلمه رمز “یا حسین” وارد عمل می گردند گروهی که ایشان در آن حضور داشت آنقدر پیشروی می کنند که پیکر پاک همه شهدا در خاکریز عراقیها باقی می ماند.
و سرانجام ایشان روز 8 آذرماه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و 46 روز پیکر پاکش بر خاک تب دار جبهه ماند تا یادآور حماسه کربلای حسین (ع) باشد.
“اللهم ارزقنا الشهاده فی سبیلک و قتلا مع ولیک”

قسمتی از وصیت‌نامه شهید

…و اینک سفارشات خود را که پیام خون من خواهد بود می‌نویسم :

با تمام وجود از خدای متعال می‌خواهم که ما و خانواده ما و خویشان و نزدیکان ما و تمامی ملت عظیم الشان ایران را قدرشناس و شکر‌گزار در چنین عطیه گرانقدر الهی ( حضرت امام خمینی) قرار دهد ….

امیدوارم خداوند تبارک و تعالی همچنانکه تاکنون ما را توفیق عنایت فرموده و اجازه داده است که در صف نیروهای اسلام وارد شویم و هر چند، سنگی و تیری که به سوی دشمن انداخته باشیم به هدف اصابت نکند.

لااقل در صف حق محسوب شویم، اینک نیز از خداوند متعال می خواهم که آثار شرک و ریا و نفاق را به کلی در وجود ما از بین برده و ما را یکپارچه اخلاص و یکرنگی و صفا عنایت فرماید .
و اما توصیه‌ام به مادر عزیزم این است که شما الحمدالله بسیار قوی و صبور هستید . شما با از دست دادن یک بچه صدمه نمی بیند چون تمام کسانی که به اسلام خدمت می‌کنند مثل بچه‌های شما هستند.

توصیه‌ام به برادرانم این است که یک لحظه دستانشان را از ریسمان الهی رها نکنند تا مبادا بشود آنچه نباید بشود و اما من به داشتن چنین برادرانی مومن و خدمتگزار افتخار می‌کنم.
توصیه‌ام به همسرم این است که با نبودن من هیچ کجای دنیا به هم نمی‌خورد ، شما هم باید صبر کنید و به موقع دوباره ازدواج کنید و فقط مرا از دعای خیر فراموش نکنید . امیدوارم خداوند ما را در بهشت به هم برساند.
توصیه‌ام به خواهر و سایر فامیل و وابستگانم این است که کمی بیشتر فکر کنید و بیشتر به یاد خدا و به یاد مرگ خود باشید و از سرگذشت عبرت آموز کسانی که رفتند و نام نیک از خود باقی نهادند ، به خاطر تقوی و به خاطر خدمت به مظلومین …. پند بگیرید.

توصیه‌ام به دوستانم در جهاد دانشگاهی و سایر ارگانهای انقلابی این است که مبادا با دیدن افرادی که خلوص ندارند شما هم اخلاصتان را از دست بدهید . اگر صادق و مخلصید مشغول باشید و گر نه رها کنید که خسران و زیان دنیا و آخرت را همراه خواهد داشت .