شهید دانشجو سید عبدالله مسعود مدرس
نام پدر :
تاريخ تولد: 1339
محل تولد: تهران
رشته تحصيلي: مهندسی مکانیک
نام دانشگاه : خواجه نصیرالدین طوسی
تاريخ شهادت : مرداد 1361
محل شهادت: شلمچه
عملیات: رمضان
زندگينامه شهید
شهيد مسعود مدرس در سال ۱۳۳۹ هجري شمسي در يک خانواده روحاني در تهران متولد شد. او از طرف مادر نوه مرحوم آيت الله شاه آبادي بزرگ استاد گرانقدر امام خميني و از جانب پدري نوه مرحوم آيت الله مدرس که در مشهد بالاي صحن حضرت رضا (ع) تدريس مي نمود مي باشد.
به دليل تقيد به تربيت اسلامي او را به مدرسه فرهنگي اسلامي قدس فرستادند. شهيد در تحصيل علم بلوغ و استعداد فراوان از خود نشان دادند تا آنجا که در سال ۱۳۵۷ پس از قبولي در دانشگاه در رشته مکانيک دانشکده تکنيکوم تهران مشغول به تحصيل گرديدند.
در سال ۱۳۵۹ به آموزش و پرورش رفته و مدتي در مدرسه راهنمايي رسالت در جنوب شهر تهران تدريس مي نمود که از آن دوران به نيکي ياد مي کند. در اواخر سال ۱۳۵۹ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد.
ايشان در همان سال به مدد ديگر برادران محل، دست به تشکيل “انجمن اسلامي امام سجاد (ع) ” زد و به خاطر شايستگي هاي فراوان دو دوره از سوي اعضا به عضويت شوراي مرکزي انجمن اسلامي انتخاب شد.
او بسيار پايبند به مباني اصيل اسلامي و از جمله مسئله ولايت بود ، زيرا او ولايت فقيه را ادامه ولايت الله و ولايت رسول (ص) و ائمه معصومين مي دانست. در يک کلام او حزب اللهي بود و در موضوع خلع يد سياسي از بني صدر خائن و جريانات ۳۰ خرداد، شرکت فعالانه داشت .
با آغاز جنگ تحميلي عهده دار مسئوليت هاي سنگيني در سپاه شد و در فروردين ماه ۱۳۶۱ در عمليات فتح المبين فرماندهي گروهي را بر عهده داشت پس از ۳۸ روز به تهران بازگشت، هرگاه راجع به عمليات و پيروزي هاي آن از او مي پرسيدند ، مي گفت : “من هيچ نمي توانم بگويم ، بچه ها هيچ کاري نکردند ، فقط هر چه بود ، امدادهاي غيبي و کمک هاي الهي بود”.
با آغاز تجاوز اسرائيل به شيعيان محروم لبنان ایشان به همراه تعدادی از برادران سپاهي و بسيجي و ارتشي عازم سوريه شد . شهيد در حدود ۲۰ روز در سوريه بود و سپس به دنبال افشاگري امام خميني در رابطه با مطرح کردن قضيه لبنان و فراموشي جنگ ايران و عراق ، به ايران بازگشت.
او پس از مراجعت از سوريه فقط ۳۶ ساعت در تهران ماند و دوباره راهي جبهه هاي جنگ اسلام و کفر شد . شهيد مسعود مدرس پس از ۱۵ روز مبارزه در جبهه هاي جنوب در عمليات “رمضان” و در شب عيد فطر در جبهه هاي شلمچه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
وصيتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحيم
«يا ايها الذين آمنوا هل ادلکم علي تجاره تنجيکم من عذاب اليم . تومنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل الله باموالکم و انفسکم ذلک خير لکم ان کنتم تعلمون.»
“حاسبوا قبل ان تحاسبوا” به حساب خود برسيد قبل از اينکه به حسابتان رسيدگي کنند.
انسان بايد هدف از تک تک اعمالي را که انجام مي دهد بداند و هميشه بايد جواب پنج سوال را داشته باشد؛ ازکجا آمده ايم ؟به کجا مي رويم؟ براي چه آمده ايم؟چه کار بايد بکنيم؟ در چه زمان و مکاني (کجا) هستيم؟ و تا جواب اين سوالات را نداند نمي تواند دست به عمل صحيح بزند و زندگي را بيهوده سپري کرده است.
از کجا آمده ايم ؟ انا لله، از خدائيم ما، از سوي او آمده ايم ، او خالق ماست ، روزگاري نيست بوديم و نبوديم و حالا هستيم و در ابتدا يک قطره آب گنديده بوديم و اينک اشرف مخلوقات .
به کجا مي رويم؟ انا اليه راجعون ، به طرف او باز مي گرديم همانجا که از آن پرواز کرديم و هستي يافتيم ، چرا؟ فلسفه اين رفت و برگشت چيست؟
آيا بيهوده است؟ چرا بايد بيائيم و مدتي باشيم و باز برويم ؟ براي چه آمده ايم ؟ “ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون”. خلق نکرديم جن و انس را مگر براي پرستش و عبادت پروردگار.
براي عبادت آمده ايم تا در اين فاصله رفت و برگشت حرکتي داشته باشيم که آن حرکت ذکر خدا باشد و عبادت معبود ، نه به آن جهت که خداوند نيازي به عبادت و پرستش ما داشته باشد بلکه، رشد و رستگاري ما در مسير خدا، چيزي جز عبادت نيست و تنها بندگي خداوند و پرستش اوست که انسان را آزاد از همه قيد و بندهاي دنيا مي کند و به فلاح می رساند.
خوب چه کار بايد بکنيم ؟ اولين شرط عمل، ايمان به آن است و اينجاست که دو راه قرار دارد. مرز اين دو راه شرک و کفر هستند گروهي اين طرف مرز و مومن به خدا و گروهي ديگر منکر.
اولين قدم در اين مسير اقرار ايمان به لسان است : ” ربنا سمعنا مناديا يناديا للايمان ان آمنوا بربکم فامنا” ولي اين آغاز کار است و کار تمام نشده است.
در مرحله دوم خداوند مي فرمايد:” احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون”
ايمان آوردن به زبان، ثبت نام در يک کلاس است. بايد درس بخواني سختي بکشي و در نهايت بايد امتحان پس بدهي و اگر نتواني از عهده امتحان بر آيي مردودي. در اين راه نيز وسوسه هاي زيادي از ناحيه شيطان مي شود که تو از اين امتحان مردود شوی و فتنه هاي زيادي وجود دارد و تو بايد به خداوند پناه ببري و از خداوند بخواهي : “ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذهديتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب” که خداوند بعد از هدايتش، تو را شامل رحمت خويش بگرداند و از دست فتنه ها و وسوسه هاي شيطان رهايي بخشد .
و در اين راه نيز احتياج به راهنما و معلم داريم و خداوند نيز پيامبران را براي ما فرستاد و بعد امامان معصوم و در غياب ايشان ، خداوند اطاعت از ولي امر را واجب کرده است : “اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم ” و در اين زمان اين خليل الله، خميني بت شکن است. راهبر و معلم ما است تنها راه نجات و رستگاري اطاعت از او کردن و با او بودن، در راه است نه عقب تر از او و يا خداي نکرده جلوتر از او .
و خدا را شکر که ما را در دوران ولایت خميني آفريد و توانستیم به نداي ” هل من ناصر” او که به حق، حسين زمان است، لبيک گفته و به جبهه ها بیاییم و از خدا مي خواهيم که ما را سربلند و سرافراز بدارد و در امتحان حساس و سرنوشت سازي که در پيش است موفق شويم و هميشه تا آنجا که نفس داريم در صف ياران خميني باشيم و ولايت او را هميشه بر خود داشته باشيم که ولايت او ضامن رستگاري و فلاح ما است.
در پايان چند خطي هم وصيتنامه دارم ؛ اول خطاب به مادرم مي باشد که براي تربيت کردن و بزرگ کردن من سختي های زيادي را متحمل شده . من هم در قدر داني از او فقط اين سخن پيامبر اکرم(ص) را مي گويم که بهشت زير پاي مادران است . از شما مادر مومن به انقلاب و در خط امام مي خواهم که براي پيروزي رزمندگان اسلام دعا کني که هر چه سريعتر با نابودي رژيم بعثي عراق و باز شدن راه بسته شده کربلا لشگريان اسلام، به قدس برسند و قبله گاه اول مسلمين را نيز از چنگال صهيونيسم اشغالگر نجات دهند .
و ديگر اين که براي سلامتي و طول عمر امام امت دعا کني که تا ظهور امام مهدي (عج) خداوند قادر، وجود پر برکتش را براي رهبري ما حفظ فرمايد تا اين که پرچم خونين اين نهضت حسيني را با دست پر توانش به صاحب اصلي اش بسپارد . انشاءالله.
و ديگر اين که خواهرانم انشاءالله از من راضي هستند و نصيحت من، برادر کوچک به آنها اين است که در تربيت اسلامي فرزندانشان بکوشند و سعي کنند افراد متعهد و حزب اللهي تحويل جامعه بدهند و زياد خودشان را به آنها وابسته نکنند …
توصيه عمومي من به همه دوستان و آشنايان و فاميلها اين است که خدا را در کارها در نظر بگيرند و فقط به او توکل کنند چرا که همه چيز ما در دست اوست و ما از خود هيچ چيز نداريم، ما که در جبهه ها هستيم به طور وضوح احساس مي کنيم که اين ما نيستيم که مي جنگيم بلکه امدادهاي غيبي الهي است که ما را ياري مي دهد و به ما نيرو و قوت مي دهد.
و ديگر اينکه از قرآن و عترت پيامبر دور نشويد که ما هر چه داريم از امامان خود داريم و انقلاب ما با نام امامان
معصوم شروع شد و با ياد آنها نيز تداوم خواهد یافت.
و در غيبت امام زمان (عج) اين امام خميني است که احيا کننده راه آن پاکان است و اگر خواستيد رستگار شويد، به دنبال او و همراه او باشيد و مطيع بلاشک او باشيد.
چند وصيت مالي و حقوقي دارم که به عهده مادرم است و آن به اين قرار است پول موتور را به حساب مهدي بگذاريد تا بعدا از آن استفاده کند و بقيه پول باقيمانده نزد مادر، به اين ترتيب تقسيم شود ” يک ماه نماز و روزه قرضي و يک قسمت هم به بچه هاي مسجد بدهيد و يک قسمت هم به حساب کمک به هزينه هاي جنگ در نماز جمعه بريزيد و ۲۲۰۰ تومان خمس کنار گذاشته را نيز به نماينده امام بدهيد چون هنوز نداده بودم و فراموش شده بود.”
ديگر توصيه اي ندارم ، فقط از همه مي خواهم دعا کنند تا خداوند گناهان مرا ببخشد و در زندگي جاذبه و دافعه داشته باشند، با هر کسي رابطه نداشته باشند. اساس و زير بناي رابطه خود را اسلامي بودن و متعهد بودن طرف ديگر بدانند و با هر، ضد انقلاب غير متعهد و طلبکار از انقلاب ، به صرف اينکه فاميل يا دوست هست رابطه برقرار نکنيد .
منبع : دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
