عباس بروغنی
عباس بروغنی


۱۰ تیر ۱۳۶۰

شهید دانشجو عباس بروغنی 

نام پدر : مرتضی
تاريخ تولد: 1 مهر 1334
محل تولد: بروغن – سبزوار
رشته تحصيلي: مهندسی مکانیک
نام دانشگاه : خواجه نصیرالدین طوسی
تاريخ شهادت : 10 تیر 1360
محل شهادت: گیلان غرب
عملیات:

شهید کربلایی عباس بروغنی در سال ۱۳۳۴ در روستای کویری بروغن از توابع سبزوار، در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. در سنین کودکی خواندن قرآن را فرا گرفت و در جلسات عزاداری برای سیدالشهدا (ع) فعالانه شرکت داشت.

دوران تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش گذراند و دوره دبیرستان را در سبزوار توام با کار  سپری نمود. همراه با درس و کار از مطالعات مذهبی غافل نبود.

در دوره دانشجویی با پخش کتب و نوار و اعلامیه سعی در ارشاد دوستان و مبارزه پی گیر با رژیم منفور پهلوی داشت. بعد از پیروزی انقلاب در تشکیل انجمن اسلامی و جهاد سازندگی فعالانه شرکت نمود، و در طی انقلاب فرهنگی دانشگاهها در مبارزه باجریان انحرافی و مخالف خط امام فعالانه شرکت داشت.

که با شروع جنگ تحمیلی به ندای ولی امر خود امام خمینی لبیک گفته و داوطلبانه عازم جبهه های نبرد حق علیه کفر شد و در عصر روز دهم تیر ماه ۱۳۶۰ هنگامی که در کربلای چغالوند به نماز و راز و نیاز با معبود و معشوقش ایستاده بود که بر اثر اصابت ترکش خمپاره، به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم انا ترغب الیک فی دوله کریمه تعز. بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله

پروردگارا همانا ما تمایل داریم بسوی تو در دولت کریمه (حکومت اسلامی – امت واحده) ، اسلام و اهلش  عزیز شود  و نفاق و اهلش ذلیل گردد (قسمتی از دعای افتتاح).

پدر عزیزم، مادر مهربانم، برادران و خواهران گرامی و خویشان ارجمندم: با توجه به دعای فوق و اینکه هدف انسان از تمامی کارهایش قربتاً الی الله باید باشد، مشاهده می شود که تنها در حکومت اسلامی یا یک دولتی که عدل الهی بر آن حاکم باشد و یا سازمان و تشکیلاتی که اصول اسلام بر آن حکم فرما باشد میتوان به خدا نزدیک شد، و با توجه به وجود چنین حکومتی است که اسلام و اسلامیان عزیز و عزتمند خواهند شد و نفاق و منافقین ذلیل و خوار خواهند شد.

پس بنابراین وظیفه هر مسلمان است که برای برقراری چنین حکومتی به مبارزه برخیزد و حال در ایران با ریختن خون ۷۰ هزار شهید و ۱۰۰ هزار جانباز به طور نسبی چنین حکومتی به رهبری امام خمینی برقرار شده است و صدام کافر و سایر کفار مخصوصاً آمریکا که از وجود چنین حکومتی در هراس هستند میخواهند این حکومت را سرنگون کنند به همین خاطر است که به میهن اسلامی ما تجاوز کرده اند و حال، ما نیز نباید بنشینیم، بلکه تکلیف شرعی اقتضا می کند که این حکومت را حفظ نمائیم و این جمهوری اسلامی با رهبری امام خمینی را پاسداری نمائیم و به همین خاطر هم هست یعنی صرفاً بخاطر رضای حق تعالی به جبهه میروم.

به امید روزی که انشاءالله کربلا آزاد گردد و در قدس پشت سر امام بزرگوارمان نماز جماعت بخوانیم، اما میخواهم کمی با شما سخن بگویم.
پدر عزیزم از اینکه روز آخر به من گفتی برو، بسیار از شما ممنونم و امیدوارم شما به بزرگی خودتان مرا ببخشید. پدر جان شما حق داشتید چون برایم خیلی زحمت کشیده اید و فکر می کنید که مرا از دست میدهید. ولی فراموش نکنید که اینها همه آزمایش است، نکند خدای ناخواسته سخنی بر خلاف حق بگویی، پدرجان به حضرت ابراهیم نگاه کن، صد سال از خدا طلب فرزند میکرد، او بعد از صد سال به ابراهیم پسری عطا کرد، بعد خداوند به حضرت ابراهیم گفت : باید پسرت را برای من قربانی کنی و ابراهیم این کار را کرد که خداوند نگذاشت.

گفت: میخواستم آزمایشت کنم که آیا مرا بیشتر دوست میداری یا بچه ات را همان چیزی که خداوند به شما داده است. پدر جان این خانواده فاطمه (س) را رها نکن، این پیامبران را سرمشق قرار بده.

و شما مادر مهربانم : خیلی میخواستی تو را به مشهد و قم به زیارت ببرم ولی افسوس که نتوانستم، باید مراببخشی، البته که می بخشی، چون میدانی من گرفتار بودم. مادرجان دعا کن صدام نابود شود، راه کربلا باز شود. تو یک بار مرا به کربلا بردی حالا خون من راه کربلا را باز میکند و تو به کربلا میروی، آنجا زیارت می کنی، می گویی که من خیلی دوست داشتم یکبار دیگر به کربلا بروم مخصوصاً سر قبر حضرت عباس(ع)، امام حسین(ع)، علی اکبر، قاسم.

مادر، هرگز این خانواده را رها نکن، بخدا مادر ما هر چه داریم از این خانواده داریم طوری باشد که زندگی آنها را راهنمای زندگی خودت قرار دهی،
مادر سعی کن که به خانه شهدا بروی در مجالس شهدای انقلاب تا آنجا که می توانی شرکت کنی. با مادران دوستان شهیدم تماس بگیری.
مادر تو برای من خیلی زحمت کشیدی، کمتر کسی را مثل تو دیده ام، من لیاقت نداشتم و نتوانستم دین خودم را نسبت به تو ادا کنم، امیدوارم مرا ببخشی.

و تو عیسی برادر عزیزم: بچه هایت را مسلمان تربیت کن، تو در محرم سیاهپوش امام حسین(ع) هستی، بازهم باش، آن ده روز را سینه بزن به اسلام فکر کن همانگونه که هستی سعی کن بیشتر باشی، لیلا را هم میگویم که اسلامی تر باشد، خوش رفتارتر باشد، بچه هایش را اسلامی تربیت کند.

و تو محمد ابراهیم برادرجان: اخلاق اسلامی را فراموش نکن، مهربان باش، زندگی اسلامی را یاد بگیرید، دنیا را همانگونه که بی ارزش گرفته ای بازهم بی ارزش بدان، زندگی دنیا را برای آخرت بدان، به بچه ها بگو زندگی ائمه و مجاهدان اسلام را برایت بخوانند. در کارهایت خدا را فراموش نکن و بتول که بچه هایش را خوب تربیت کند.

 و تو خواهرم : من ترا خیلی دوست دارم، تو هم نسبت به او و بچه هایت مهربان باش و به بچه هایت بگو اسلامی زندگی کنند وخودت هم رفتارت را اسلامی کن، به بروغن برو و از بابا و مادر خبر بگیر ولی گریه نکن تو خیلی رنج برده ای، زجر کشیده ای، دیگر خواهرم برای من خودت را ناراحت نکن و گریه نکن که روحم آزرده می شود اگر ترا آزرده ببینم.

و تو سلطان خواهر مهربانم، خواهر زحمت کشم: بچه های خوبی داری مثل خودت مهربان هستند، خوب تربیتشان کن بگذار بروند قرآن یاد بگیرند، بگذار بروند مدرسه درس بخوانند، نگذار بیسواد باشند اسلامی زندگی کن مثل حضرت فاطمه (ع) مثل حضرت زینب (ع).

خواهر جان تو هم قلبت آزرده است، نشاید ناراحت شوی، من ناراضی هستم، ولی هرگز از اینکه برادرت را کشته اند آرام نگیری، هر جا رفتی بگوئی و بگوئی صدام کافر نوکر آمریکا شیطان بزرگ با اسلحه شوروی منافق، برادرم را کشته اند بگذارید انقلاب به طرف شرق یا غرب گرایش پیدا کند.

و تو عصمت خواهر خوبم: وقتی شنیدی میخواهم به جبهه بروم قیافه ات را دیدم مثل گل بود اما گل پژمرده. درست است خواهر جدائی خیلی سخت است ولی باید تسلیم رضای خدا شد. اگر با تو تندی کردم مـرا ببخـش. اسـلامی زنـدگی کن مثـل حضرت فاطمه (س)، حضرت زینب(ع) و هرگز فکر نکنی چون برادرت شهید شده مردم باید به شما احترام بگذارند، نه شاید هم طعنه بزنند، ولی شما ناراحت نشوید چرا که بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش خانواده او را به اسارت بردند و شلاق زدند. خواهرجان این سرنوشت شیعه است. بچه هایت را اسلامی تربیت کن بگذار مجاهد شوند، مجاهد واقعی. همیشه بگو پروردگارا، ما رضائیم به رضای تو.

و تو خواهرم زهرا: تو هم بچه هایت را اسلامی تربیت کن . اسلام را و رضای خدا را در زندگی اصل قرار بده .

و تو عمو محمد هم اسلام و رضای خدا برایت اصل باشد. آنچه که با منافع ما جور در میاید را حق نگیر در آنچه رضای خدا باشد را حق بگیر.

در هر زمان روی زمین را امامی است که باید همه بروند و آن امام را پیدا کنند و دنبالش حرکت کنند و اطاعت و پیروی از او بنمایند، امروز آن فرد امام خمینی است. تسلیم او شو نه اینکه هر چه با ذهن خودت جور بیاید قبول کنی و هر کجا نه بگذاری کنار، اینطور نباشد که نیست انشاءالله.

برادران عزیزم علی و حسین، شما هر دو معلم هستید و نسبت به آنهایی که آنجا بودند و می دیدم که متعهد هستید البته باید باشید، در مقابل هیچ عمل غیر اسلامی هرگز سکوت و سازش نکنید حتی به قیمت از دست دادن شغلتان و یا با ریختن خونتان.

اما برادر عزیزم حسن، که در سربازی هستی امیدوارم که هوشیار باشی و در مقابل جریانات ضد انقلابی بایستی و اسلام را بشناسی و سواد خواندن و نوشتن بیاموزی و کتب اسلامی را مطالعه کنی و زندگی ائمه و قرآن را راهنمای عمل خود قرار دهی.

برادر عزیزم محمد، سعی کن درد دین داشته باشی، آن ظلمی را که بر مظلومان میشده از یادنبری، برادر جان میبینی که در همان ده هنوز کسانی هستند که سال به سال میوه نمی خورند، گوشت نمی خورند.

خوب مسائل مملکتی را دنبال کن ببین چه می کنند دولت مردان، شاید روزی بخواهند به خواسته های مردم مرفه شمال شهری و ناراضی برای کسب حمایت سیاسی تن بدهند، اگر چنین کرد حتماً با او برخورد کنید، مواضع امام را به همه گوشزد بکنید و بدانید که آمریکا شیطان بزرگ است، و بدان که تمام کشورهای اروپائی و ژاپن زیر پوشش انحصارات صنعتی و انحصارات تبلیغاتی آمریکا هستند گول اینکه ژاپن وابستگی سیاسی ندارد را نخورید این همان طرح بنی صدر است که میخواست که آمریکائی که مردم از در بیرونش کردند از پنجره بیاردش تو، و گرنه چرا ژاپن در تحریم اقتصادی ایران شرکت کرد، در هر صورت برای خود، کار مکتبی و زندگی اسلامی را اصل بگیری و انگیزه کارهایت رضای خدا باشد. و رشد و گسترش اسلام باشد.

و تو خواهر کوچکم فاطمه تو سواد خواندن و نوشتن داری، کتابهای اسلامی را بخوان زندگی شهدا و ائمه را بخوان. تو هم خیلی زحمت کشیده ای، این انقلاب برای رهائی شماست و این صدام کافر نوکر آمریکا ، میخواهد این انقلاب را نابود کند.

خواهرم قرآن را بخوان و هر روز صبح بخوان و بقیه هم بخوانند برای بابا و مادر هم بخوانند. خواهرم زندگی رفاهی را انتخاب نکنی که میدانم که نمی کنی، فاطمه جان مثل فاطمه (س) باش، مثل فاطمه (س) زندگی کن اما در آخر توصیه می کنم زندگی محمد حقیقت یاب را بخوانید و بچه هاهم زندگی او را بخوانند و سرمشق قرار دهند.

والسلام 3 تیر 1360 فرزند شما کربلایی عباس بروغنی

یادداشت های شهید

من معتقدم که امامت جریان حق در این زمان انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی میباشد. و کلیه نهضتهای آزادیبخش که صادقانه برای استقلال و آزادی با ابرقدرتهای جهانی مبارزه می کنند، باید رهبری امام خمینی را و انقلاب اسلامی ایران را بپذیرند و در غیر اینصورت حتماً به انحراف کشیده می شوند.

روایاتی که از ائمه و پیامبر عظیم الشان اسلام نقل شده خداوند هرگز زمین را از حجت خالی نمی گذارد و همیشه در تاریخ از طرف خداوند امامی، رهبری بر مردم بوده است، این طور نبوده که فقط از زمان غیبت امام زمان تا به امروز کسی دیگر نبوده، بلکه بوده است و می بایست میرفتیم و او را پیدا می کردیم و دنبالش حرکت میکردیم، و علیه ظلم و ظالمان به مبارزه بر میخواستیم و از در مبارزه دل به دریا میزدیم و ترسی به دل راه نمیدادیم، که خداوند نور خویش را نگه خواهد داشت و با شهادت بهترین عزیزان ما در جبهه ها انقلاب به شکست و کمبود نفر مواجه نخواهد شد.

« نامه شهید به برادری رزمنده »

امامت جریانهای حق را در طول تاریخ پیدا کن و ببین که بر سرشان چه آمده است، تا به امروز که شما در جنگی نابرابر قرار گرفته اید. در یک طرف محرومان و مظلومان و مستضعفان که هر کدامشان از گوشه دهی یا جنوب شهری کسانی که جز به خدا و قرآن و امم به چیز دیگری فکر نمی کنند. هواهای نفسانی را کنار گذاشته اند بماند که حتی رفاه و آسایش را هم کنار گذاشته اند و ترس مردم نیز آنها را به جنگ وادار نکرده است بلکه فقط و فقط رضای خدا و حراست از انقلابی که خونبهای آن بهترین فرزندان این آب و خاک و این ملت مظلوم است آنها را به جبهه ها کشانده است، خداوند همه شان را موفق بدارد.

« نامه به یک برادر رزمنده در جبهه »

یادداشتهای شهید درباره جنگ اسلام و کفر

این حمله عراق به ایران خود مقدمه فتح قدس است همانگونه که ۱۵ خرداد مقدمه سقوط شاه بود

« سرنوشت تمامی مستضعفین جهان و انقلاب اسلامیمان که به عنوان امامت آنها مطرح است به سرنوشت همین جنگ بستگی دارد، و اینجاست که مسئولیت ما در قبال جنگ مشخص می شود»

« امروز مثل زمان امام حسین (ع) و یزید است هر کس که با انقلاب ما همراه نباشد، با آنکه به صدام کمک میکند در یک ردیف هست»

« ای خدا هر چه پیش می آید از رحمت تواست، یعنی همین جنگ هم از رحمت خداست، از نعمت خدایی است»

این جنگ را گفته امام نعمتی خدایی است                  مقاومت در خوزستان ضامن رهایی است

که میخواهد با این جنگ انقلاب ما صادر شود و توده های مستضعف جهان از زیر ستم بیرون آمده و رحمت خداوند شامل حال آنان نیز بشود.

علمت احاطه کرده بر هر چیز، آری علم مطلق پیش خداست، رحمت مطلق از آن خداست و نور مطلق از آن خداست. حال آنکه نزدیکتر به خدا باشد از علم بیشتری برخوردار است و از نور بیشتری و از رحمت بیشتری برخوردار است و تو هر چه به خدا نزدیکتر باشی زودتر یاد می گیری وسائل جنگی را و همیشه قلب مطمئن آرام است و این آرامش خود باعث میشود که حواست جمع خودت باشد، و در کارهایت دقیق باشی.

« اما آنچه باید بگویم این است که یکی از خصوصیات جنگ این است که ما با کفر می جنگیم و میخواهیم برای جنگیدن به شیوه های جنگیدن کفر نیفیتیم، بلکه میخواهیم به جهان نشان دهیم که می توان بدون تکیه به ابرقدرتها به حیات خود ادامه داد میتوان از سلاحهای ساخت خودمات مثل آرپی جی ۷ و ژ-۳، مین و نارنجک انداز و ضد هوائی استفاده کرد، که هم ساده است و هم در داخل ساخته می شود یعنی وابستگی نمی آورد. که ما برای استقلال می جنگیم و خرید اسلحه سنگین از کشورهای خارجی خودش وابستگی است.                      

همیشه جریان حق با جریان باطل درگیر بوده است واین همیشه جریان باطل بوده که به جریان حق در تاریخ حمله میکرده است، و اصولاً فلسفه مظلومیت امام حسین(ع) و جریان حق همین است که جریان حق بر اساس رضای خدا حرکت می کند. کاری هم به کار کسی ندارد، و به وظیفه خودش عمل می کند و این جریان باطل است که از حرکت جریان حق احساس خطر می کند و می بیند منفعتش به خطر می افتد و قدرت طلبی اش در معرض خطر قرار می گیرد و بدین سان است که کمر به نابودی جریان حق می بندد.

از یادداشت های شهید

چه اشتباه است فکر کسانیکه میگویند بهترین جوانان ما از دست رفتند و یا اینکه سعی می کنند در شهرها بمانند و به جنگ نروند تا پستها خالی نماند، حال اینکه امام حسین (ع) در صحرای کربلا تمام نیرویش را از دست داد و یکنفر مریض باقی ماند. ولی هنوز که هنوز است، جریان امام حسین (ع) هر روز درخشنده تر و در عوض جریان یزید هر روز متروکتر می شود، بطوری که اسم امام حسین (ع) به نیروهای حق قدرتی ده برابر میدهد.                             
ما معتقدیم که شهدا الگو هستند و باید زندگی آنها را سرمشق زندگی خود قرار دهیم همانگونه که بعد از چندین سال از شهادت امام حسین (ع) و یارانش که در صحرای کربلا میگذرد هر سال ما برای ایشان دو ماه محرم و صفر را عزاداری می کنیم

« شهید اسلام یعنی کسی که جانش یعنی عزیزترین چیزش را برای اسلام میدهد بنابراین مقامش خیلی بالاست»

راه الله که آن هم بالاترین مرتبه اش شهادت است البته شهادتی که خودش هدف میباشد. منتهی     ما که برای پیروزی حق بر باطل مبارزه می کنیم باید شهادت را هم چون جان شیرین بپذیریم.

هر کس در این مملکت تقوی داشته باشد حتماً به سراغ اسلام می آید و به سراغ هیچ مکتب و هیچ کس دیگر نمی رود و صددرصد رهبری امام را قبول می کند.

آنچه از طرف خدا می آید قبول کن نه اینکه هر چه به نفعت باشد قبول کنی و آنچه به ضررت باشد بخواهی از زیربارش در بروی مثل کسانی که امام خمینی را هر جا حرفی بر طبع آنها بگوید تایید می کنند و هر جا نه زیر بارش نروند و انقلاب را با این عظمت فقط آن نقاط ضعفش را بگویند و بزرگ کنند، اینها همه نعمت خداست هم جنگ و هم کنار گذاشتن بنی صدر و اینها همه مردم ایران را پخته تر می کند.                                                         ا
پیام شهید عباس به نهادها

شما بندگان صالح خدا که برای حفظ دین خدا قدم در این راه گذاشته اید قدرتتان به همان اندازه بر قدرت صدام و صدامیان چیره است و شما بر توپ و تانکهای دشمن غلبه می کنید همانگونه که در ۲۲ بهمن این چیره گی به ثبوت رسید و میگویید جبروت تو بر همه چیز چیره است.

میخواهید بگویید خداوند یک هیبتی به شما بندگان صالح عطا فرموده که سپاهیان عراق چشمشان که به هیکل شما میافتد بر آنها لرزه افتاده و از شما فرار می کنند چرا که شما خلیفه خدا بر روی زمین هستید و صفات خدا در وجود شما تجلی می کند.

چقدر خوب است که کارمندان یک اداره اول صبح که می آیند در جائی سر ساعت معینی جمع شوند و دو تا آیه قرآن بخوانند و یا معلمی که سر کلاس میرود ابتدا یک آیه قرآن بخوانند در هر صورت قرآن را باید بخوانیم و راهنمای زندگی خود قرار دهیم.

از آخرین نامه شهید به پدرش

از برادران عزیزم خواهش می کنم که هر کاری که میخواهند شروع کنند با نام خدا و یک آیه لااقل از کلام پر برکت خدا شروع کنند و تو پدر عزیزم اگر مرا دوست داری هر روز صبح همانگونه که وقتی بچه بودم هر روز میگفتی برایت صبحها قرآن بخوانم الآن هم اینکار را بکن و از یکی از برادران و خواهران بخواه که هر روز صبح ابتدا یک صفحه از قرآن برایتان بخوانند و هر کاری چه در درو و چه در خرمن کوبی و چه بذر پاشیدن را با صلوات و با نام خدا شروع کنید و بار دیگر آن شکل اسلامی بودن را به صحرا و کارتان شرکت دهید.

پدرجان از تو خواهش می کنم که خود را تسلیم خدای خویش کن و دل را به خدا بده و بچه ات را به خدا بسپار که پناهگاهش از همه پناهگاهان امن تر است و بدان اگر نخواهد بچه ات در میان آتش و خون خواهد ماند و اگر او بخواهد که بچه ات نباشد باز در خانه ات اگر خوابیده باشد، بوسیله نیش یک عقرب خواهد مرد آنچه از طرف خدا می آید تسلیم شو، نکند که خدای نخواسته این مسائل را تو عذاب خدا بگیری و حرفی بزنی یا حتی فکری بکنی در سرت که بر خلاف رضای خدا باشد.

تسلیم انقلاب شوید، تسلیم رهبر انقلاب شوید.

پدرجان من هرگز نمی گویم تو بچه هایت را دوست نداشته باش درست است باید دوست داشته باشی چرا که بچه تو را خدا به تو داده اگر تو دوست نداشته باشی کفران نعمت خدا را کرده ای باید دوست داشته باشی و هر چه انسان مومن تر و فطرتش پاکتر باشد، بچه هایش را بیشتر دوست دارد زیرا خدا را دوست دارد، و اما آنچه از دوست میرسد نیکوست.

اینکه هیچ پدری نمی خواهد فرزندش فاسد شود از راه خدا منحرف شود به همین خاطر است پدری که فرزندش را دوست دارد او را به اطاعت از راه خدا رهنمود میکند پدری که فرزندش را دوست دارد به او توصیه می کند نماز بخواند عمل صالح انجام دهد اما پدری که فرزندش را دوست ندارد او را در زندگی مادی غرق میکند از او میخواهد که نافرمانی خدا را بکند از جهاد فرار بکند.

دعاهای شهید

الف – از خدای بزرگ میخواهم که برای یک لحظه حتی فکر زندگی رفاهی را به ذهن ما نیاورد. انشاءالله

ب – پروردگارا ما را جز به مسئله جنگ تا زمان پیروزی بر کفر به هیچ مسئله دیگر مشغول مفرما.

ج – پروردگارا به ما توفیق شرکت در این جنگ مقدس را عنایت فرما تا ما بتوانیم دین خویش را به اسلام عزیز ادا کنیم و ایمان خویش را نسبت به خدای مهربان و عظیم بیازمائیم.

د- پروردگارا نمی خواهم که مرا به خویش واگذاری که اگر ذره ای مرا به خود واگذاری ضربه خواهم خورد و نور خویش را بر قلب تیره ما بتابان تا اندکی به نور تو روشن شود تا آرامش بیابیم خداوند از عمر ما کم کند و بر عمر اماممان بیفزاید.

منبع : دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی


دیدگاه شما

امام و شهدا

رسانه‌ها و مطبوعات خارجی بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی را درباره جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه و هشدار ایشان درباره «بی‌تاب کردن» ناگزیر ملل مسلمان و نیروهای مقاومت از وضع موجود مورد توجه قرار دادند.

به گزارش ایسنا، سخنان امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار حدود هزار نفر از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور درباره جنگ غزه و جنایات جنگی رژیم صهیونیستی مورد توجه رسانه‌ها و مطبوعات خارجی قرار گرفت که در ادامه به مواردی از آن‌ها اشاره می‌شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات امروزشان قضایای جاری فلسطین را جنایت عیان رژیم صهیونیستی و نسل‌کشی آشکار در مقابل چشم همه جهانیان خواندند و گفتند: اعتراض مسئولان برخی کشورها در مکالمات خود با مسئولان ما این بوده که چرا فلسطینی‌ها غیرنظامیان را کشته‌اند؟ این حرف خلاف واقع است چرا که ساکنان شهرک‌ها غیرنظامی نیستند و مسلح هستند ولی با حتی فرض غیرنظامی بودن، چه تعداد از آنها کشته شدند و چه تعداد از غیرنظامیان فلسطینی این روزها به شهادت رسیده‌اند؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: رژیم غاصب صد برابر آن تعداد، یعنی چند هزار زن و بچه و پیر و جوان غیرنظامی را در این چند روز کشته است و با بمباران مراکز پر جمعیت و ساختمان‌هایی که می‌داند محل سکونت غیرنظامیان است، جلوی چشم مردم دنیا در حال جنایت است.

تا آسمان عشق

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾

ادب عاشقی

سراپا وسعت دریا گرفتند

همان مردان که در دل جا گرفتند

تمام خاطرات سبزشان ماند

به بام آسمان مأوا گرفتند

به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی

خدا را شاهدى تنها گرفتند

چه شد اى دل، که در این راه رفته‏

جواز وصل را بى ما گرفتند

مگر مردان غریبى میپسندند

غریبانه ره دریا گرفتند!

 

دبیرخانه شهدای دانشجو
تعداد شهدا
۳۰۵۸ شهید
آخرین مطالب
نظرات
بایگانی نظرات

Printed from: http://shahidedanesh.ir/1417/

Scan to visit this page: