نواب توکلی گفت:

بسم رب الشهداوالصدیقین
با سلام ودرود به روح پر فتوح شهیدان گلگون کفن
اینجانب بنده حقیر سراپا تقصیر- برادر زاده شهید پاسدار غلامعلی توکلی هستم.شهید غلامعلی توکلی از جمله همرزمان ودوستان شهید حسین علم الهدی بودند که با همراهی سایر همرزمانشان در تشکیل سپاه پاسداران خوزستان حضور داشتند. این شهید گمنام مقالاتی در آن زمان نوشته بودند که هم اکنون در یک سی دی که بوسیله بنیاد شهید الیگودرز از تمام شهدای الیگودرز گردآوری شده است .در این سی دی به سایر مسئولیت های شهید غلامعلی توکلی در آن زمان در شهر اهواز نیز اشاره شده است.شهید غلامعلی توکلی در عملیات فتح المبین درتاریخ 2/1/61 در جبهه شوش بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل گردید.یاران ودوستان این شهیدوالامقام در همان روزها برای ادای احترام به مادر غلامعلی توکلی عازم الیگودرز شدندوبرای پاسداشت یاد وخاطره این شهید این نوحه به یاد ماندنی را نیز اجرا نمودند.البته با توجه به سن و سال من در آن زمان فکر کنم آقای آهنگران بودند که این نوحه را خواندند:

به همه همسنگران خبر دهید … شد غلامعلی توکلی شهید

ای پاسدار حرمت خمینی ….. مثل علی اکبر حسینی

از جمله همرزمان شهید غلامعلی توکلی که رابطه ای صمیمانه با وی داشتندجناب آقای دکتر پور عباس هستند که ریاست دانشگاه علمی کاربردی را بر عهده دارند.

محمدجواد گفت:

قربون کبوترای حرمت
قربون این همه لطف و کرمت

از روزی كه با تو آشنا شدم
مورد مرحمت خدا شدم

گفته ای هركی بیاد به پابوسم
توگرفتاری به دادش می رسم

گفته ای هركی بیاد به دیدنم
من میام سه جا بهش سر می زنم

منم امروز به زیارت اومدم
به امیدی در خونت اومدم

توی قبرم آقا جون منتظرم
كه كف پاتو بذاری روسرم

آقا از گناه پرم سوخته شده
چشم من به گنبدت دوخته شده

آقا جون جان جوادت رام بده
هرچی كه امروز ازت می خوام بده

دوریم از بدی و زشتی بده
بیا با خدا منو آشتی بده

دل عاشقات برات پر می زنه
گدا رو ببین داره در می زنه

آنقدر در می زنم این خانه رو
تا ببینم روی صاحب خانه رو

یه روزی میاد كه زیر خاك بشم
كی میشه كه از گنا هام پاك بشم

توكه از بیچارگیم خبر داری
چرا می پرسی باهام چكار داری

صابخونه مثل سگا ولم نكن
پشت در انقده معطلم نكن

اومدم با دل پرخون سوی تو
اومدم تا كه ببینم روی تو

اومدم تا عقده دل وا كنم
اومدم اینجا تو رو پیدا كنم

چی میشه به قلب خسته جون بدی
خودتو امشب به من نشون بدی

بیا ای نور دو چشمان ترم
می دونی جز توكسی رو ندارم

یه كناری روی خاكها می شینم
صحن با صفا تو مولا می بینم

دوست دارم تو هم رو چشمم بشینی
عاشقت رو روی خاكها ببینی

با وجودیكه تو رو ندیده ام
درد عشقت رو به جون خریده ام

تو به سرمایه من نكن نظر
بیا و امشب منو ندید بخر

قطره ام كه دل به دریا زده ام
خودمو تو زوارت جا زده ام

اومدم به دیدنت ابا الحسن
دست من به دامنت ابا الحسن

نكنم رد ز درت ابا الحسن
جان زهرا مادرت ابا الحسن

SH گفت:

روزگاری مثه همه دانشجویای دیگه درس خوند، توکنکور شرکت کرد و با هزار امید و آرزو هم وارد دانشگاه چمران شد. مثه همه دانشجویای دیگه روی همین صندلی‌های دانشگاه نشست و جزوه و کتاب و دفتر در دست داشت .اما جنگ که آغاز شد، امیدش خدابودو درس و دانشگاه را کنار گذاشت ، برای دفاع از آب و خاک و دین و آیین و همچنین دفاع از دانشگاه و دانشجوهایش به جبهه‌ها رفت و دیگربه دانشگاه برنگشت!
حماسه شهیدغلامعلی و همرزمای شهید که درس ایستادگی و مقاومت در برابر دنیای «زر و زور و تزویر» رو به ما یاد داد. درسته که غلامعلی شهید گمنام نبودولی مظلوم وغریب بود .
برای درک مظلومیت غلامعلی و دانشجویای همراهش، باید به شوش و هویزه رفت و از نزدیک اونجا را دید. باید اون دشتای پهناور را با چشای خودمون ببینیم که هیچ جان‌ پناهی برای پنهان شدن نداره . باید برای مظلومیتشون گریه کرد که تنها و بدون پشتیبانی نیروهای خودی، اونجاایستادن و اونقدر مقاومت کردن که دیگه هیچ گلوله‌ای براشون باقی نموند و محاصره شدن و مظلومانه و غریبانه شهید شدن.
سخت بود اما گذشت کاش میدو نستم همکلاسیاش کجان….
درآخر
غلامعلی یعنی شهیدی که می تونست عقب بیاد اما موند…

نواب توکلی گفت:

بسم رب الشهدا وصدیقین
با سلام وعرض ادب واحترام
خدمت دوستان گرامی عرض کنم که چند تا عکس از شهید غلامعلی توکلی وهمینطور مقاله هایی رو که این شهید در زمان دانشجویی (دانشگاه شهید چمران اهواز ) نوشته تا چند وقت دیگه میفرستم برای پایگاه شهدای دانشجو .
امیدوارم که بتونیم ادای دینی برای شناخت خصوصیات علمی واخلاقی شهید غلامعلی توکلی باشه.
روی سنگ قبر شهید غلامعلی در گلزار شهدای الیگودرز نوشته:
جان به قربان شهیدی که پس ازکشته شدن ……………… غسلش از خون بود گردغریبی کفنش

محمدجواد گفت:

بسم رب الشهدا. حاجی اینجا روسری ها عقب نشینی کردن… دشمن محاصرمون كرده؛ رو پشت بامھا بمبهاي بشقابی گذاشته؛ قلب و فكرمون رو هدف گرفته؛ خيلي تلفات داديم.. حاجي اینجا مانتو ها دكمه نداره… سلاح جدیدشون ساپورت هستش.. حاجی صدامو میشنوی؟ حاجی ما تا آخر ایستادیم. علی رو تنھا نمیذاریم.. حــــــاجـــــی.یاحسین(علیه السلام)
ﻫﻤﺖ ﻫﻤﺖ ….ﻣﺠﻨﻮﻥ ..
ﺣﺎﺟﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨﻮﯾﺪ 
ﻣﺠﻨوﻥ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢ
ﺣﺎﺝ ﻫﻤﺖ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ 
ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ …ﺣﺎﺟﻲ ﺩﺭﺟﻨﮓ ﻧﺮﻡ
ﺍﺳﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻧﺪ ﺍﺧﻮﯼ….
ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻗﯿﭽﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ….
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺷﯿﺎﻃﯿﻦ ﻣﺪﺍﻡ ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ….
ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺗﺬﮐﺮ ﻣﯽ ﺩﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺛﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ …
ﻋﺎﻣﻞ ﺧﻔﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﯼ ﮔﯿﺎﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﻩ، ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺩﻩ …
ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﺣﺘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﯿﻤﻪ ﯼ ﺭﺍﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ….
ﺣﺎﺟﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﭘﺮ ﭼﺎﺩﺭﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺣﺎﺋﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﺸﺎﻣﺘﻮﻧﻮ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﮑﻨﻪ
ﻭﻟﯽ ﮐﻮ ﺍﺧﻮﯼ ﮔﻮﺵ ﺷﻨﻮﺍ…
ﺣﺎﺟﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻣﻮﻧﻢ ﺍﻭﺿﺎﻋﺸﻮﻥ ﺧﺮﺍﺑﻪ…….
ﺣﺎﺟﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﮐﺶ ﻫﺎﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﻗﻠﺒﻮ ﻣﯿﺰﻧﻪ 
ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﺣﺎﺟﯽ …….
ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﮕﻮ ﮐﻤﮑــــــــــــــــــ