شهید دانشجو حسین مختار
نام پدر : مراد
تاريخ تولد: 8 آذر 1344
محل تولد: تهران
رشته تحصيلي: مهندسی مکانیک
نام دانشگاه : صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
تاريخ شهادت : 14 شهریور 1366
محل شهادت: ماووت عراق
عمليات:
زندگی نامه شهید
…..
وصیت نامه شهید
…..
از دست نوشته های شهید
بمناسبت آزادي خرمشهر
ما پيرو دين راستين حسين (ع) هستيم
زمانيکه حضرت حسين (ع) تنها ماند و ديگر از اطرافيانش کسي زنده نبود، با سوار بر اسب شمشير برکشيد و با صداي بلند خود فرمان داد: من شهيد جاودانه ام ،به قلب لشکر حمله کرد و يکه و تنها، ليکن مصصم از نور ايمان ، ايمان به حق، بسوي قشون بي شمار معاويه تاخت . او شهيد شد و با شهادت خود ، ظلم و ستم معاويه و اطرافيانش را بر روی تاريخ ثبت کرد. او شهيد شد و با شهادت خود به ما آموخت که براي دفاع از حق و برجا نشدن حق ، اگر لازم شد بايد عزيزترين سرمايه را که جان آدمي است ، هديه عدالت نا متناهي الهي کرد. اين اسوه و شعار اسلام است.
تعريف و تحسين و ستايش ، زماني زيباست که از زبان دشمن باشد. چنگيز و فرزندانش سوار بر اسب به دنبال جلال الدين محمد خوارزمشاه فرزند قهرمان و مسلمان پدري نالايق و بي ايمان بنام محمد خوارزمشاه مي تاختند . جلال الدين تنها بود و به صخره اي رسيد که در عمق 10 متري صخره رودي خروشان مي گذشت . جلال الدين فهميد، بر اسب زد و از ارتفاع 10 متري با اسب بميان جيحون فرو رفت ، با اسب از امواج خروشان جيحون سر برآورد و از رودخانه گذشت. چنگيز مغول ، حيران از اين شهامت ، به فرزندان خود گفت: پدر و مادر را فرزند چنين بايد. تاريخ کهن اسلامي ايران زمين به جلال الدين ها خاتمه پيدا نمي کند.
در جنگ هاي جهاني حدود 150 نفر از جوانان ژاپن ، داوطلب انتحار شدند . آنها به بهترين وجه و در راحت ترين شرايط زيست قرار داشتند و هر چه مي خواستند در دسترسشان بود . وظيفه آنها ياد گرفتن خلباني بود. پس از آموزش خلباني ، ژاپني ها ، هواپیما را پر از مواد انفجاري مي کردند و خلبان داوطلب که ” کاميکاز” ناميده مي شد ، خود را با هواپيماي پر از مواد منفجراه اش به کشتي هاي آمريکائي مي زد. يک هواپيماي ارزان قيمت در مقابل يکي از ناو پر توش و توان و گران قيمت آمريکائي ، معامله ، معامله خوبي بود. بعدها در تاريخ جنگهاي نظامي ، ژاپن را بخاطر کاميکازه هايش ارج مي گذاردند.
در فتح خرمشهر ، فيلمي از تلويزيون فرانسه پخش شد . همان فرانسه اي که کليه سلاح هاي عراق را تامين مي کرد . ما در واقع با جهان صنعتي غرب و آمريکا مي جنگيديم ، صدام حسين مزدوري بيش نبود . تلويزيون فرانسه حمله جوانان مسلمان ايراني را به خرمشهر نشان مي داد. آنها با چنگ و دندان سيم هاي خاردار را پاره مي کردند ، آنها با بدن هاي خون آلود دست و پا از خاکريزها بالا مي رفتند ، با قطعه قطعه شدن روي مين ها و زير باران خمپاره و توپ و راکت ، راه را مي گشودند .
تلويزيون فرانسه ، رسانه ی گروهي دشمن با تحسين و ستايش به تماشاچيان مي گفت : ديگر کاميکازه را فراموش کنيد. شما جوانان کشوري را ملاحظه مي کنيد که با نيروي ايمان اسلامي در يک حمله ، هزاران کاميکازه دادند آري تحسين از زبان دشمن مهم است.
من پيرو سرور آزادگان جهان، حسينم ، من خوران خشم ماهيگير گيلکم ، من عصيان کوبنده ترکمنم ، من تاول دست هاي چرکين کارگر بندري ام ، من غرش و نعره بي امان هموطن مسلمان آذري ام ، من کينه و نفرت خانمان سوز هموطن مسلمان خراسانيم . من غيرت آزادگي بلوچم . من پيرو راستين اسوه پيکار بر عليه باطل و طاغوت و پشتيبان بحق مسلمانان ايران و جهان خميني بت شکن ام . من علي وار مي زيم و حسين وار مي ميرم و تسليم ذلت و زور و زر نخواهم شد. 8 سال جنگ بي امان شايد صداقت من و ماست .