تاريخ تولد: 1334
محل تولد: اهواز
رشته تحصيلي: مهندسی کامپیوتر
نام دانشگاه : مدرسه عالی کامپیوتر
تاريخ شهادت : 14 آذر 1356
محل شهادت: اصفهان
عمليات:
شهید سید نورالدین صفدری در سال ۱۳۳۴ در اهواز و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد.
تا سال چهارم دبیرستان را همچون دیگر جوانان کشورمان درگیر مسائلی بود که رژیم سابق تدارک دیده بود تا آنها را از فکر کردن و اندیشیدن نسبت به مسائل اصلی باز دارد، ولی از آنجا که افراد صدیق و پاک بالاخره راه خدا را مییابند، همین که برادرش با او به صحبت نشست و راه را بدو نمایاند، از آن پس همچنان عاشق و شیفته در صراط مستقیم به حرکت درآمد و از همان روزها مطالعه را آغاز نمود و هر روز بیش از پیش ایمان به خدا و تلاش در راه وی، بیشتر در وجودش ریشه میدوانید.
یکی دو سال از آغاز زندگی اعتقادی، سیاسیاش نگذشته بود که در رابطه با پخش اعلامیه و تماس با بعضی از برادران مبارزش (که دستگیر شده بودند)، به زندان افتاد (سال ۱۳۵۳). در محبس دژخیم «شلاقهای آریامهری»، شکنجههای روانی و جانکاه رژیم را تحمل نمود و دیگر برادرانش را نیز به مقاومت و حماسهآفرینی دعوت میکرد، تنها به جرم پخش اعلامیه به ششماه زندان محکوم گشت.
رژیم که از وجود او در میان دوستان دبیرستانیاش وحشت داشت، دستور داد از ثبتنام او جلوگیری کنند. بدین دلیل وی مجبور گشت در کلاسهای شبانه ثبتنام نماید. به هر صورت توانست با تمام موانع موجود، دوره دبیرستان را طی کند و سپس به مدرسه عالی کامپیوتر در تهران راه یابد.
بیشتر فعالیتهایش در طول دوران رهایی از زندان تا هنگام عضویت در گروه «منصورون» (سال ۵۵)، مطالعه همراه با بررسی وضع جامعه بود. اغلب به میان محرومین و زاغهنشینهای کنار شهر میرفت تا اوضاع آنها را از نزدیک مشاهده کرده و درد آنها را درک نماید و این را یکی از اصول خودسازی میدانست.
بر خورد و خوراک خود سخت میگرفت و با مسائل نفسانی خویش با قاطعیت و درشتی رفتار مینمود.
هنگامی که با او پیشنهاد عضویت در گروه مطرح شد (وی که خود از ماهها قبل به ضرورت یک تشکیلات اصیل اسلامی رسیده بود)، با کمال ایمان و جدیت آن را پذیرفت و از آن به بعد نه تنها یک لحظه آرام نگرفت، بلکه هرچه داشت تا آخرین قطره خون پاکش را در این راه گذاشت.
«سید نورالدین» شخصی زیرک و خوش استعداد بود و قرآن بسیار میخواند، کتب حدیث را مطالعه کرده، به زبان انگلیسی مسلط بود و به همین جهت نشریات خارجی را ترجمه میکرد و گروه را در جریان تحلیلهای سیاسی غرب از اوضاع ایران و منطقه میگذاشت.
وی همچنین یکی از اعضایی بود که در تحقیقات بعضی از مفاهیم قرآنی شرکت داشت. بسیار ساده و فقیرانه زندگی میکرد و در ایام تابستان (که اکثرا روزه بود)، با شوق فراوان به کارگری میپرداخت. در عین اینکه فردی شوخطبع و بشاش به نظر میرسید، اما همیشه در کارهایش جدی و قاطع بود و از هیچگونه انتقادی نسبت به شخص یا گروه نمیگذشت و با توجه به اخلاق اسلامی صریحا ضعفها را در میان میگذاشت.
در ۱۴ آذر ۵۶ در یک درگیری نابرابر در اصفهان و در حالی که پلیس قصد دستگیریش را داشت، شجاعانه به سوی آنها آتش افروخت و آنها نیز او را به رگبار بستند.
وصيتنامه شهيد
……