شهید دانشجو محمود قندی

نام پدر :
تاريخ تولد: 1323
محل تولد: تهران
رشته تحصيلي: مهندسی برق
نام دانشگاه : تهران
تاريخ شهادت : 7 تیر 1360
محل شهادت: دفتر حزب
عمليات:

  زندگی نامه شهید دکتر محمود قندی

شهید محمود قندی در سال 1323 در خانواده ای مذهبی در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان محمدی و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان علوی در سال 1341 به پایان رسانید. او یکی از بهترین شاگردان این دبیرستان به شمار می رفت. استاد روزبه ( یکی از بنیانگذاران دبیرستان علوی ) همیشه می فرمود من دو امید در علوی دارم که یکی از آنها قندی است. شهید قندی کلیه سالهای دبیرستان را با رتبه اول به پایان رسانده بود و دیپلم خود را با معدل 85/19 گرفت . دوره فوق لیسانس مهندسی الکترومکانیک را در دانشگاه تهران در سال 1345 به پایان رسانید و سپس برای ادامه تحصیل به دلیل نبودن مراتب عالی این رشته در ایران به سفارش مربیان خویش عازم امریکا شد و چون همیشه شاگرد اول بود مخارج او از سوی خود دانشگاه تامین می شد. در سال 1350 شهید قندی درجه دکترای خود را با بالاترین نمره دانشگاهی (94/3) در رشته مهندسی برق و الکترونیک گرفت. پس از مراجعت به ایران در سال 50 ، شروع به تدریس در دانشکده فنی دانشگاه تهران و دانشکده مخابرات کرد. شهید قندی دارای همسر و چهار فرزند است. در زمان اوج گیری انقلاب اسلامی شهید محمود قندی به همراه دو دوست خویش به جهت پخش اعلامیه امام به زندان افتادند. پس از پیروزی انقلاب به سمت ریاست دانشکده مخابرات و سپس از طرف شورای انقلاب به وزارت پست و تلگراف و تلفن منصوب شد .
شهید قندی فعالیت های اسلامی ـ سیاسی خود را در کتابخانه اسلامی دانشکده فنی آغاز کرد. در آمریکا نیز این فعالیت ها را ادامه داد و یکی از افراد موسس انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا بود. در همان سالها به همراه شهید چمران و چند تن دیگر یاران اساسنامه انجمن را نوشتند . قبل از پیروزی انقلاب در امر تکثیر و پخش و توزیع اعلامیه فعالیت زیادی را به همراه دیگر دوستانش داشت. پس از پیروزی انقلاب در تأسیس جامعه اسلامی دانشگاهیان فعالیت موثری داشت .
شهید قندی یکی از شاگردان استاد علامه طباطبایی ( صاحب تفسیر المیزان ) بود. وی در فلسفه نزد استاد شهید مطهری درس می گرفت. ابتدا این کلاس ها در مدرسه مروی و پس از محدودیت های رژیم برای این قبیل کلاسها در منزل استاد مطهری تشکیل می شد . خانم استاد شهید مطهری می گوید که : استاد شهید فقط از دو شاگرد تعریف می کرد و به آن دو امید فراوان داشت که شاید در دروس فلسفه و فقهی ستارگانی در جهان اسلام باشند که یکی از آنها شهید قندی بود زیرا شهید قندی از پراستعدادترین شاگردان استاد به شمار می رفت . قندی از محضر شهید مظلوم دکتر بهشتی نیز استفاده های بسیار برده بود . به توصیه دیگر اساتیدش او نزد یکی از مجتهدین آگاه تهران شروع به خواندن درس فقه و اصول کرد در این کلاس نیز همچون کلیه مکان هایی که قندی درس داده و یا درس خوانده بود استعدادش همه اساتید فن را خیره ساخته بود .
در اخلاق و صفات قندی از دوستان او سخن بسیار شنیده ایم که او هرگز حاضر به تضعیف یک ارگان و یا شخصی که برای اسلام زحمت کشیده بود ، نبود ، همیشه پشتیبان قاطع و محکم روحانیت بود .
در مورد اخلاق اسلامی او ، دوستانش بارها از او شنیده بودند که گفت اگر بر حسب وظیفه شرعی و احساس مسئولیت نبود بارها از این کار دست کشیده و به دنبال دروس فقهی و فلسفی می رفتم و همواره یکی از آرزوهای او که شاید هم همین امسال به وقوع می پیوست رفتن به حوزه علمیه قم و ادامه دروس دینی بود . در روزهای آخر پس از شهادت دکتر چمران که یکی از دوستان نزدیک او بود ، روحیه قندی بسیار تغییر کرد و بارها از خاطراتش با شهید مصطفی چمران برای یارانش نقل می کرد حتی روز دوم شهادت چمران به همسرش گفته بود که دلم برای چمران تنگ شده است . در یکی از سخنرانی های آخرینش در مورد شهادت دکتر چمران گفته بود که : شهادت فیض عظیمی است و نصیب هر کسی نمی شود .
شهید قندی در آخرین ساعات زندگی قبل از شرکت در جلسه حزب جمهوری اسلامی به کلاس درس فقه رفته بود .
شهید قندی از نظر مراتب فقهی به دروس خارج رسیده بود ، او پس از اتمام کلاس به سوی محل حزب جمهوری اسلامی رفته و در آنجا به فیض عظیم شهادت که همیشه آرزوی او بود نایل شد . شهادت او برای دانشگاهیان مسلمان ، روحانیت مبارز و یاران قدیمی اش ضایعه ای بسیار بزرگ بود و به گفته یکی از استادان او 30 سال روی این شهید کار شده بود و حال 30 سال دیگر باید استادانی چون روزبه ، مطهری ، بهشتی و … کارکنند تا قندی دیگری ساخته شود .

خاطراتی از شهید دکتر محمود قندی

مصاحبه با همسر و خواهر شهید محمود قندی

آنها گمان نکردند که از هر موی شهیدی از ما و از هر قطره خونی که به زمین می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید امام خمینی
ای افق خونین و زمین لاله گون وطنمان شاهد باش که چه سان این روبه صفتان زشت طینت توطئه های کثیفشان را یکی پس از دیگری بر پیکر انقلابمان فرود آورده و چگونه خون مطهر این شهیدان عزیزمان ماسکهای زشت نفاق و کفر را از هم دریده و همچون مشعلی فروزان فرا راه انقلابمان به پیش می تازند و آگاه باش که شاهدان همیشه تاریخ با نگاهی نگران منتظرند تا ببیند که شهادتشان کدامین انسان را به عصیان و سوزش وا می دارد تا با تزکیه و تصفیه خود زنجیرهای وابستگی و حقارت و پست را گسسته و صحنه ای پرشورتر و خونین تر بیافرینند و به قله های عظیم فلاح و رستگاری و خطرات الهیشان دست یابند ، آری ما زیر بار سنگین نگاههای شهیدانمان هستیم و مسئولیتی بس عظیم بر دوش می کشیم مسئولیت ابلاغ پیامشان و تداوم راهشان و برپایی خواسته هایشان یعنی استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی
خدایمان یاری نماید تا این وظیفه الهی را به بهترین وجهی به انجام برسانیم.
والعاقبه للمتقین
متن زیر گفتگویی است با همسر و خواهر شهید محمود قندی وزیر پست و تلگراف و یکی از شهدای فاجعه بمب گذاری حزب جمهوری
مصاحبه با همسر شهید محمود قندی وزیر پست و تلگراف
بسم الله الرحمن الرحیم
س ـ بفرمایید برادر شهید قندی از چه زمانی وارد فعالیت های سیاسی شدند و در چه سازمانها و ارگانهایی بعد از انقلاب فعالیت می کردند ؟
ج ـ شهید محمود قندی در سال 1323 در خانواده ای مذهبی در تهران متولد شد تحصیلات ابتدایی را در دبستان محمدی و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان علوی در سال 1341 به پایان رسانید او یکی از بهترین شاگردان این دبیرستان به شمار می رفت استاد روزبه همیشه می فرمود من دو امید در علوی دارم که یکی از آنها قندی است شهید قندی کلیه سال های دبیرستان را با رتبه اول به پایان رسانده و دیپلم خود را با معدل 85/19 گرفت دوره فوق لیسانس مهندسی الکترونیک را در دانشگاه تهران به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل عازم امریکا شد در سال 1350 شهید قندی درجه دکترای خود را با بالاترین نمره دانشگاهی 94/3 در رشته مهندسی برق و الکترونیک گرفت و پس از مراجعت به ایران در سال 50 شروع به تدریس در دانشکده فنی و مخابراتی کرد.
مدتی که در امریکا بود با آقای دکتر چمران انجمن اسلامی کانادا را پایه گذاری کردند ، چون در یک خانواده مذهبی متولد شد به تحصیلات مذهبی هم پرداخت ، بعد از تحصیلات مقدماتی مذهبی نزد استاد شهید مطهری فلسفه را آموخت و ضمن این که در محضر آقای داودی به تحصیل فقه و علوم دینی پرداخت حتی در دوران وزارت هم دروس را رها نکرد در روز آخر شب بمب گذاری از کلاس برای شرکت در جلسه رفته بود نزدیک انقلاب در پخش و توزیع اعلامیه ها فعالیت داشت جامعه اسلامی دانشگاهیان نیز تا حدودی ایشان پایه گذارش بودند یک بار هم به زندان افتاد ، به طور کلی هر کاری که از دستش بر می آمد برای انقلاب انجام می داد بعد از انقلاب رئیس دانشکده مخابرات شد ، البته شورای انقلاب از او خواسته بود که این سمت را قبول کند ولی خودش مایل بود دنبال درسهایی برود که علاقه داشت ، حتی می گفت اگر این کارها سر و سامانی بگیرد طلبگی را دنبال خواهم کرد و یکی از شاگردهای خیلی خوب استاد مطهری بود.
در حزب هم فعالیت زیادی داشت ، اغلب در منزل کمتر از خود صحبت می کرد این است که دقیقاً نمی دانم در چه زمینه هایی فعالیت داشت و در کدام ارگانها خدمت می کرد بعد از شهادتش که دوستانش به منزل می آیند ما تازه متوجه شدیم که با اغلب ارگان های انقلابی همکاری داشته است .
س ـ در رابطه با خصوصیات اخلاقی برادر شهید قندی توضیحاتی بفرمایید ؟
ج ـ بسیار متواضع بود و این حسنش خیلی مشخص بود زیاد علاقه ای نداشت که به سر و روی ظاهری اش برسد هرچند ما بعضی وقتها از وضع ظاهری اش ایراد می گرفتیم ولی اهمیت نمی داد ، بسیار آرام و متین بود به قول یکی از نزدیکان شهدا که امروز پیش ما آمده بود می گفت تمام این شهدا خصوصیات مشترکی داشتند نه علاقه به مادیات داشتند نه علاقه ای به این که تعریفشان کنند یا با القاب صدایشان بزنند مثلاً بگویند آقای دکتر مهندس همان محمود قندی را بیشتر می پسندید به بچه هایش علاقمند بود از طبیعت بسیار خوشش می آمد و به طور کلی به چیزهایی که مظهر قدرت خدا بود علاقه داشت .
س ـ آیا کتاب یا اثر فرهنگی از ایشان به جای مانده است ؟
ج ـ اثری فرهنگی به آن صورت که معمول است از ایشان باقی نمانده ولی نوشته ها و اثرهایی به صورت مقاله باقی مانده است البته تصمیم داشت که کتابی بنویسد ولی وظیفه ای که برعهده داشت و علاقمند هم بود وظایفش را به نحو احسن انجام دهد مانع این شد که بتواند کتابی بنویسد.
پیام شما به امت شهیدپرور ما چیست ؟
تمام حرفهای ما پیام است ، و انسان چند بار به خاطر گذشته های پراشتباهش باید افسوس بخورد ؟ منظورم این است که به این افراد چقدر تهمت می زدند به آقای دکتر بهشتی و همراهانشان چقدر توهین کردند ، چه بهتر است افرادی که به این فرزندان اسلام تهمت زده اند از کار خود توبه کنند من نمی دانم که این شهدا از گناهان آنها خواهند گذشت یا نه ولی امیدوارم که بگذرند ، امیدوارم که از گذشته شان پند بگیرند زیرا این افرادی که شهید شدند تمامشان مورد تأیید امام بودند و همه وجودشان را در راه اسلام ، انقلاب و امام گذاشته بودند ، کاری نکنند که باز اشتباهات گذشته تکرار بشود حرف هایی که ندانسته پشت سر این شهدا می زدند که با تقواترین افراد بودند ، دیگر اشتباهات گذشته را تکرار نکنند ، با هم باشند ، پشت سر امام باشند ، هر کدام بروند دنبال یک برنامه سازنده ، خصوصاً افرادی که ظاهر اسلامی دارند ، همین اواخر می شنویم که امام کراراً می فرمایند به شما نماز شب خوانها ، به شما نمازخوانها پیام من به اینها این است که برگردند این آخرین فرصتشان است که توبه کنند بعداً من یک نفر به عنوان همسر شهید نخواهم گذشت ، مردم معمولی پشت امام هستند ولی شما نماز شب خوانها که هنوز هم امام می فرمایند شما مسلمان هستید ولی فکرتان اعوجاج دارد ، با ملت باشید این ملتی که با امام هستند ، این شهدا همه شان با امام بودند یکی از مشخصات شوهرم این بود که لحظه ای نبود که از فکر امام غافل باشد یا بخواهد برخلاف خواسته امام عمل کند ، من می گفتم شما بیشتر پیش امام بروید می گفت ما نباید وقت امام را بگیریم ما باید کار بکنیم ، تا این حد خودشان را فدای امام و اسلام کرده بودند ، این گونه مسلمانها بیایند برگردند و این خونها که ریخته می شود خودشان می دانند چه کسانی را از دست داده اند ، خودشان می شناسند ما تنها مجاهدین را مقصر نمی دانیم تمام کسانی که این جو را بر علیه دولت مکتبی و انقلاب درست کردند ، حالا چه از مسلمانها باشند ، چه در دفاع از بنی صدر ما تمام اینها را مقصر می دانیم چون جوی درست کردند که ضدانقلاب توانست کاملاً رشد بکند و زیر چتر دفاع از بنی صدر ، ضربه ای زدند که خودشان هم پشیمانند ، اگر توبه کنند این پیام امام آخرین فرصتشان است در غیر این صورت ما از گناه آنها نخواهیم گذشت .

گفتگو با خواهر شهید محمود قندی
س ـ در رابطه با فعالیت ها و خصوصیات برادر شهیدمان توضیحاتی بفرمایید ؟
ج ـ بسم الله الرحمن الرحیم ـ من خواهر محمود قندی هستم ، دوران کودکی محمود را زیاد به خاطر ندارم ولی از دوره دبیرستانش آگاهی دارم ، در تمام دروس شاگرد بسیار فعال و زرنگی بود ، در تمام کلاسها همیشه شاگرد ممتاز و اول بود حتی زمانی که برای گرفتن دکترا به خارج رفته بود سال اول که درسش را به اتمام رساند شاگرد ممتاز شده بود که شهریه اش را پس دادند و از آن به بعد به طور مجانی تحصیل می کرد ، از هر جهت واقعاً شایسته بود یک انسان واقعی به تمام معنا بود همیشه هدفش خدا و در راه خدا گام برمی داشت وقتی که تحصیلاتش در امریکا تمام شد بسیاری از استادها از او می خواستند که در همانجا بماند و حقوق گزافی هم بگیرد اما چون هدفش چیز دیگری بود و می خواست که همیشه برای مملکت خودش و اسلام خدمت بکند در نتیجه به ایران بازگشت از همان ابتدا در انجمن های اسلامی شرکت داشت ، فعالیت می کرد در انقلاب هم فعالیت زیادی داشت ، اواخر انقلاب دستگیرش کردند و مدتی در زندان بود ،‌وقتی که از زندان آزاد شده بود می گفت به طور کلی وضع زندان هم عوض شده تمام سربازها و محافظین زندان می گفتند اگر احیاناً آقا به ما دستور بدهند تمام اینها را نابود می کنیم به همین علت هم بود که توانست از زندان آزاد بشود زیرا اگر با همان رویه سابق می خواستند ادامه بدهند او را هم از بین می بردند تا این که انقلاب به نقطه پیروزی رسید و بعد از 22 بهمن به عنوان رئیس دانشکده انجام وظیفه می کرد در دولت موقت به سمت وزارت منصوب شد .
محمود جزو کسانی بود که همیشه وقتش و هدفش خدا بود در 24 ساعت 4 ساعت استراحت می کرد به خاطر مملکت و به خاطر جامعه مستضعف زحمت می کشید ، شبها دیر به خانه می آمد صبح ها زود از خانه می رفت ، بعضی وقتها از دخترش می پرسیدم که نرگس جان بابا را کی دیدی ؟ می گفت چند روز است که بابا را ندیده ام ، اینها واقعاً کار خودشان و وظیفه خودشان را خوب انجام دادند ، آنچه که خدا از اینها می خواست اینها به طور کامل انجام دادند مردم پشت سر اینها زیاد حرف می زدند شایعه پراکنی زیاد بود هنوز هم هست بعد از مرگ هم اینها را راحت نمی گذراند می خواهند که باز هم مردم نسبت به اینها بدبین بمانند ، شنیده بودم که می گفتند اینها یک مشت دزد هستند که تعدادی پاسدار دارند مال مردم را می چاپند و می خورند پاسدارها از اینها محافظت می کنند یا مثلاً مواد غذایی را به مقدار خیلی زیادی برای خانه های خود می برند ، یا همه چیزشان تأمین است من می خواهم بگویم ، نه ، شما بیایید زندگی اینها را ببینید از نزدیک ببینید ، یک کمی مطالعه و تحقیق داشته باشید ، ببینید اینها چه آدم هایی بودند اگر محمود می خواست راحت زندگی کند امریکا می ماند ، چه دلیل داشت که بیاید ؟ چه لزومی داشت که تمام وقتش را صرف مملکت بکند ؟ اینها واقعاً از همه چیزشان گذشته بودند از زن ، زندگی ، بچه و تمام هدفشان در وهله اول خدا و بعد مملکت بود ،‌اینها می خواستند یک مملکت اسلامی بسازند ، ولی یک عده سودجو از خدا بی خبر نگذاشتند که از صدر اسلام این گونه افراد بوده اند ، اگر احیاناً یزید با کشتن امام حسین و یارانش به پیروزی رسید اینها هم خواهند رسید ولی محال است همانطور که خدا می گوید غیرممکن است اینها بجایی برسند اینها که مسلمان ها را می کشند خودشان از خودشان بیزارند چه رسد به این که به جایی برسند همه فانی هستیم ، همه رفتنی هستیم ، هیچ کس عمر نوح ندارد ، چرا اینها این کارهای شوم و اهداف پلی%8