شهید دانشجو جلیل شرفی
نام پدر: قاسم
تاریخ تولد:1336
محل تولد: فسا – فارس
رشته تحصیلی: مهندسی مکانیک
نام دانشگاه: صنعتی امیرکبیر
تاریخ شهادت:14 مرداد 1362
محل شهادت: مهران
عمليات:
زندگينامه شهید
ایشان در سال 1336 در فسا در خانواده ای مذهبي و متدين به دنیا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در اين شهر گذراند. از همان اوان کودکي به اسلام و اعتقادات مذهبي علاقه پيدا کرد. وی در ميان رنج و درد توده هاي مستضعف مسلمان رشدکرد و همزمان اعتقادات و ايمان اسلامي خود را تقويت نمود. در سال 1356 وارد دانشگاه پلي تکنيک تهران شد.
در دانشگاه همراه ساير برادران مسلمان به نبرد با رژيم جنايتکار طاغوت پرداخت و همه آرزويش استقرار حکومت اسلامي و رهايي امت اسلامي از قيد و بندها بود.
با اوج گيري انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني، به دنبال آرزوي ديرينه خود به صفوف خروشنده انقلاب پيوست و در جهت افشاي جنايات رژيم پهلوي و کمک به پيشبرد اهداف مقدس اسلام و نشر و ترويج آرمانهاي قرآني از هيچ کوششي فرو گذار ننمود و در جريان انقلاب اسلامي فعالانه شرکت کرد و آنچه در توان داشت مخلصانه و في سبيل الله به کار گرفت.
پر کاري همراه با تواضع و فروتني او در بحبوحه پيروزي انقلاب در ميان کساني که او را مي شناختند معروف و زبانزد بود. سرانجام پايه هاي حکومت جبار ستم شاهي با خروش انقلابي ملت مستضعف ايران به رهبري امام فرو ريخت.
با شروع تحريکات و تلاش هاي مذبوحانه ضد انقلاب در کردستان، شهیدجليل شرفی در آنجا حضور یافت. او از جمله کساني بود که در تسخير لانه فساد و جاسوسي آمريکا همگام با دانشجويان مسلمان پيرو خط امام شرکت جست تا جنايات آمريکاي جهان خوار و نوکران وابسته اش را افشا نمايد. او مدتها در لانه جاسوسي ماند و در آنجا مخلصانه به آرمانهاي انقلاب اسلامي خدمت نمود. با آغاز جنگ تحميلي و تصرف قسمتي از سرزمين اسلامي مان، ایشان جان برکف به جبهه نبرد شتافت. در عمليات هاي مختلف شرکت داشت. او اکثراً اوقات خود را در جبهه مي گذراند و براي او هيچ مساله اي مهم تر و اولي تر از جنگ نبود و عاشقانه و مخلصانه در جبهه نبرد حضور مي يافت. آرام وسبک بال، مشتاق و عارفانه، براي خدا کار مي کرد.
وصیت نامه شهید
اینجانب جلیل شرفی فرزند قاسم ساکن تهران در تاریخ29 اردیبهشت 1361 عازم کوی شهادت به فرمان رهبر کبیرعظیم الشان حضرت آیت الله امام خمینی، که فریضه الهی می باشد. بایست جهاد در راه اسلام و قرآن و حق علیه باطل نمایم، ندای آن رهبر عالیقدر را لبیک گفتم. همچنان سفارش می کنم فرزندان خودم را که فعلا کوچک و صغیر هستند وقتیکه مکلف شدند راه اسلام و قرآن را ادامه دهند و پیرو خط اسلام و انقلاب جمهوری اسلامی باشند. اگر خدای نخواسته فرزندانم بغیر از راه اسلام و قرآن که بوسیله خون های نوجوانان پاک رشید بدست آمده، راه ضلال گمراهی اختیار نمایند از ایشان راضی نیستم. به عیالم سفارش می نمایم فرزندانم به راه اسلام دعوت نماید. اگر چنانچه خودش خط امام و اسلام را پیش نگیرد و فرزندانم را هدایت و ارشاد نکند، قیامت پیش خدا و رسول خدا جوابگو است.
يادداشت هاي منتشر نشده از شهيد جليل شرفي
هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست ،و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد و آنگاه خون شهید جاذبه ی خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن ، به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد…
آنچه از نظرتان میگذرد یادداشتهای وصیتگونهای است که از شهید «جلیل شرفی» به جا مانده؛ وصایایی که با خون نگاشته و باری است که بر دوشمان نهاده است:
عزیزان مخلصی که از اوایل جنگ تاکنون میشناختهام و برخی شهید شده و برخی دیگر هنوز مشغول به جانبازی، فرزندانی که مفاهیم دنیوی از وصف آنها عاجز است و از قدرت قلم و ذهن وصف آنها خارج است، بشریت باید در مقابل آنها تعظیم کند.
این فرزندان عزیز اسلامی از صحابی بدر و احد ارجحاند؛ چه، اگر صحابی پیامبر به این مفتخرند که در رکاب پیامبر جنگیدهاند و جزء سپاه اسلام و تحت زعامت شخص پیامبر جنگیدهاند ولی همین لشکریان در جای دیگر سر تقسیم غنایم بر پیامبر میشورند و در برخی موارد خلاف رأی رسولالله «ص» عمل میکنند و متابعت هوای خود میکنند، ولی ذریه پاک پیامبر به این مفتخر است که چنان مریدانی دارد که بدون کوچکترین چشمداشتی و خالصانه و مشتاق و حریصانه به جبهه میآیند و چنان از حریم مقدس اسلامی دفاع میکنند که وصف ناکردنی است.
یکپارچه نور، یکپارچه ایمان و اخلاص، فتبارکالله احسن الخالقین به چنین افرادی. ای کاش فرصتی بود تا سری به زیارتگاه آنان میزدیم و خاکشان را سرمه چشم میکردیم؛ بندگان پاکباختهای که راستی خداوند به وجودشان و به ایثار و ایمانشان افتخار میکند و افتخار تاریخ اسلامند و بشریت؛ و این همه پیروزی و موفقیت در جبههها را مدیون همینها هستیم؛ همانهایی که امام عزیزمان به بوسیدن بازویشان افتخار میکند که به عهد خود وفا کردند و خدا هم به عهدش نسبت به آنها وفادار ماند که خود گفته «اوفوا بعهدی اوف بعهدکم».
*ما با خیل شهیدان زندهایم
من باید از شما عذرخواهی کنم از اینکه نمیتوانم ایثارگری و مقام خلوص چنین نفوس مطمئنهای و بندگان پاکباختهای را به رشته تحریر آورم که خداوند به داشتن چنین بندگانی افتخار میکند و خطاب به آنها میفرماید «ارجعی الی ربک» و فلسفه آفرینش، تربیت چنین افرادی است.
مقام والای آنها را قلوب پاک و بیآلایش میخواهد تا درک کند. آنها را، حسین علمالهدی، محمد فاضل، حسین بهرامی، محسن چریک، محمد طرحچی، شهشهانی و ناصر ترکان و … را نمیتوان با نوشتار توصیف کرد؛ ما با خیل شهیدان زنده و یا به عبارت دیگر با اولیاء الهی ملازم هستیم که هر لحظه انتظار بهشت را میکشند و برخی از آنان تا مدتی دیگر به آنجا میشتابند…
خب؛ حال اگر کسی از ما بپرسد که از این اوقات شریفه چه نصیب و توشهای گرفتهاید؟ چه جواب میدهیم؟ و راستی چه جواب میدهیم اگر خدای ناکرده غفلتها و هواهای نفسانی به خود مشغولمان کند و موقعیت حساس فعلی را درک نکنیم.
*امرز بار رسالت رسول اکرم (ص) بر دوش ماست
به یاد داشته باشیم که امروز تمامی اسلام در مقابل تمامی کفر قرار گرفته و رسالت جامعه، ادامه رسالت پیامبر اکرم «ص» است همچنانکه آیه شریفه میفرماید «…لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا» یعنی همانطور که رسول بر شما اسوه است، ای مسلمین شما هم باید اسوه بر جوامع دیگر باشید.
جامعه ما باید بداند امروز همان وظیفهای را که رسولاکرم «ص» چون اسوه، بر عهده داشت همان بار به دوشش نهاده شده که باید کارهایی انجام بدهد که رسول اکرم صلی الله و علیه و آله میکرد. پیامبر خون دل میخورد و جامعه ما باید خون دل بخورد؛ امروز تمام توان خود را بسیج کند که دنیا را نجات بدهد همانطور که رسول اکرم«ص» تمام توانش را جمع کرد که دنیا را نجات بدهد.
از درگاه الهی خالصانه بخواهیم که پیوسته ایام ما را در خط اسلام و ولایت فقیه و پیرو اهلبیت عصمت و طهارت قرار دهد و حتی یک لحظه و یک آن، به خودمان وانگذارد که اگر برای یک لحظه هم از یاد خدا غافل شدیم مستحق عذاب خداوندیم.
چه بسا سالها عبادت که با یک عمل حساب نشده و یک کار خلاف امر خداوند و یک امر نفسانی و یک لحظه اطاعت شیطان از بین میرود. عمر این دنیا که آدم میبیند، باید هر لحظه آماده باشد و جوابی را برای قیامت خود آماده کرده باشد. به هر حال هر چه باشد و هر چقدر هم سخت باشد این دنیا میگذرد.
به یاد زندگی حضرت علی «علیهالسلام» بیفتیم که چقدر نسبت به ایشان سخت میگرفتند ولی هرگز صبر خود را از دست نداد و همیشه به درگاه خداوند شکر میکرد. وقتی که هدف جلب رضای خدا باشد باید به آنچه که خداوند برای ما مقرر فرمود راضی باشیم. نکند خدای ناکرده شکایتی کنیم که این خیلی ضایع میکند اعمال ما را.
*با همتی واسع باید در مقابل فتنهگری شیاطین بایستیم
باید از خداوند بخواهیم آنچه مصلحت و خیر ماست به ما عطا فرماید و بر مقدرات خود صابر و شکرگزار باشیم تا زمینه الطاف و نعمات ابدی را با توسلات خود فراهم آوریم. انشاءالله. اگر هدفمان خدا باشد و کارمان در جهت جلب رضایت او باشد، هیچ مانعی نمیتواند ما را از پای درآورد. همین جبهههای خودمان را که نگاه کنیم میبینیم با آنکه شرق و غرب با ما طرف هستند ولی چون نهضت ما و جنگ در راه خداست هرگز نتوانستهاند صدمه چندانی به ما بزنند و این نیست مگر به لطف و عنایتی که خداوند به بندگان مخلص خود دارد.
در زمانی که همه شیاطین کمر به قلع و قمع مسلمین بستهاند و در تمامی ممالک اسلامی مشغول فتنه و آدمکشی شدهاند، همتی واسع باید تا در مقابل آن به پاخیزد و شر این شیاطین را از صحنه روزگار براندازد و چه ملتی بهتر از امت اسلامی ایران و چه رهبری شایستهتر از این ذریه پاک پیامبر خمینی عزیز که بتواند با اتکال به نیروی لایزال الهی و تحت فرماندهی مستقیم امام زمان (عج) این واجب را به انجام برساند.
هر چند در این راه مقدس، سرمایههای عزیزی را از دست بدهیم ارزش این را دارد که موقعیت بس خطیر است و حساس و باید همت کرد و هر چه سریعتر این راه را گشود به هر قیمتی که شده، که این بستگی به همت و ایثار و گذشت همگی ما دارد و موضوع موجودیت اسلام مطرح است.
*اگر خاتمهای هم برای جنگ است باید تنها به نفع اسلام باشد
نباید از یادمان برود که باید از خدا بخواهیم که در جنگ فقط و فقط مصالح اسلام و مسلمین در نظر گرفته شود ولا غیر و اگر هم خاتمهای برای جنگ باشد باید تنها به نفع اسلام باشد. همچنانکه تاکنون فقط به خاطر اسلام مقاومت کرده و جلو اینها را گرفتهایم و بحمدالله هر روز که صدمات بزرگتری وارد میکنیم، تنها اسلام در مدنظر است و گرنه خاک، وطن و… امثال اینها معنی نمیدهد. پس نباید یک وقت در خاطر ما این بگذرد که صلحی انجام بگیرد و یا جنگ تمام شود بدون اینکه منافع اسلام و مسلمین اعم از عراق و یا ایران تامین شود.
بعد از گذشت حدود سه سال از آغاز جنگ نابرابر قوای شیطانی صدام با لشکریان اسلام هنوز بیش از پیش و موفقتر از قبل، به یاری خداوند در جبههها حماسهآفرینی میشود و شکستهای پیدرپی بر پیکر شیطان بزرگ و ایادیش وارد میشود و این مایه افتخار و سربلندی ملت ماست و این نیست مگر به خاطر وجود مقدس امام عزیزمان و دعاهای شب و نیمهشب این فرزند رسولالله و دعای خیر ملت اسلامی پشت جبهه و دلاوری و شجاعت برخاسته از ایمان و اعتقاد عمیق رزمندگان به اهداف انقلاب اسلامی و پیروی بیچون و چرا از اوامر امام بزرگوارمان.
*بچهها با دست خالی و حتی یک مشت خاک! تانک هم تصرف کردهاند
ای کاش همه مردم میتوانستند به اینجا یا به سایر جبههها بیایند و قدرت لایزال خداوندی و نیروی ایمان فرزندان خود را ببینند و گرچه از طریق رادیو و تلویزیون و از این قبیل، از اوضاع با خبر میشوند ولی اگر میتوانستند بیایند این اطمینان و ایمان به قلبشان میرسد که هیچ نیرو و قدرتی نمیتواند با نیروی ایمان مقابله کند. اینها قصه و داستان و دلخوش کنک نیست که لقلقه زبان ما باشد بلکه این امر در همگی جبههها تحقق مییابد.
شاید بگوییم چگونه دست خالی میتواند با تانک و زرهپوش هماورد باشد ولی خدمت شما باید عرض کنم که اینها به خدا قسم راست است حتی برخی پیش آمده که بچهها با دست خالی حتی تانک هم تصرف کردهاند حتی با دست خالی، فقط با یک مشت خاک! که عراقیها خیال کردهاند که این در دستش نارنجک است و تسلیم او شدهاند.
*باورمان شده که جبههها را امام زمان (ع) فرمانده و رهبر است
اینها قصه نیست واقعیت است، یاری خداوند است که اگر نبود حمایت خداوندی ما همان روزهای اول سقوط کرده بودیم، همان روزهایی که عراق تا نزدیکی اهواز پیش آمده بود. و الان همین نیروی ایمان و حمایت الله بوده که چند صد کیلومتر اینها را تا مرز عقب زدهاند والا نیروهای تانک و توپ که اینها چندان کاری ازشان برنمیآید، من قادر نیستم اعجاز خداوند و قدرت نیروی ایمان را در این چند سطر و با این ذهن قاصر برای شما بازگو کنم؛ همینقدر میتوانم بگویم که اگر کسی چنین حرفی زد که نیروی ایمان چیست؟ چگونه میتواند جلو تانک و زرهپوش بایستد جوابش را محکم بدهند و توی دهنش بزنید. در برخوردهای روزمره باید همیشه مسئله جنگ زنده باشد و در بحثها میبایست حتما از دلاوری رزمندگان اسلام در جبههها و هدف آنها یادآوری شود.
*رزمنددگان سربازان امام زمان هستند که در خواب و بیداری از او فرمان میگیرند
من کمتر از آنم که بتوانم مقام والای الهی این عزیزان را به رشته تحریر آورم. بنا به فرمایش امام نباید توقع داشت که بتوان این همه خلوص و ایثار را تعریف کرد فقط همینقدر میتوان گفت “سرباز امام زمان «علیهالسلام» ” و این تنها تعریف جامعالاطرافی است که همه چیز در آن نهفته است؛ سربازانی که فرمانده خود را به کرات با چشم خود میبینند و چه در عالم خواب و چه در عالم شهادت از ایشان فرمان میگیرند و این دیگر باور و یقین همه شده است که عملیات و جبههها را امام زمان فرمانده و رهبر است.
من خیلی متاسفم از اینکه نتوانستم از این اوقات مناسبی که ایجاد میشده در مسیر الیالله قدمی بردارم و نتوانستهام همسفر عزیزانی باشدم که اماممان در حقشان آن همه قدردانی کرده و نه کوچکترین رسولی بر پیامشان و نه ضعیفترین رونده راهشان و نه کمترین پاسداری بر خونشان. چه بسا عزیزانی که همسنگران ما بودند و به دیدار خدا رفتند و کمترین اثری در ما نکرد، کوچکترین درسی از آنها نگرفتیم و کمترین استفادهای نکردیم. اگر خدا ما را به خاطر همین عدم قدرشناسی هم که شده گرفتار عذاب خود کند، دور از عدالت او نخواهد بود.
عزیزانی که دشتها و کوهساران را، درون سنگرها و پشت خاکریزها را به فرمایش امام با راز و نیازهای خود عطرآگین نمودند. خاکریزهایی که خودت میدانی هر متر به متر آن و هر وجب به وجبش یادآور شهیدان عزیزی است که بر این خاک سجده کردند و به معراج پرکشیدند و سنگرهای آن کعبه عاشقانی است که دسته دسته به سوی معشوق میشتافتند، همچون مگاسیس، هویزه و سویدانی و دغاغله و حمله ۳۱ شهریور و… ذهن وسیع و روح بلندی میخواهد تا بتواند تنها لحظهای از زندگی و حالات گذشته شهیدان را بازگو کند، من خیلی دلم میخواست از روحیات و حالات عزیزانی بنویسم که حقیقتا مقام خلیفهاللهی خود را انجام دادهاند، «فتبارک الله احسن الخالقین»
از خداوند بخواهیم همواره ما را همچون گذشته مورد عنایت خاص خویش قرار دهد، تا بقایای این جرثومه فساد را از این مملکت بقیهالله الاعظم بیرون برانیم و داغ صلح را بر دل سازشکاران نابکار بنشانیم و به آنان بفهمانیم که امتی که شهادت را سعادت میداند، همواره پیروز است. انشاءالله تعالی.
*چه خیال باطلی کردهاند آنها که دل به هیئتهای صلح و از این مزخرفات بستهاند
چه خیال باطلی کردهاند آنها که دل به هیئتهای صلح و از این مزخرفات بستهاند و یا صحبت از صلح و پایان جنگ را میکنند. اینها همه خلاف فرمایش امام است، امروز مسئله اصلی ما جنگ است و همه کارهای ما باید در رابطه با جنگ و سقوط صدام باشد و همه همت ما باید در تقو