وحید یدالهی
وحید یدالهی


۵ مرداد ۱۳۶۶

شهید دانشجو وحید یداللهی

نام پدر :
تاريخ تولد: 3 آذر 1347
محل تولد: کرمانشاه
رشته تحصيلي: مهندسی علوم و فنون
نام دانشگاه :
تاريخ شهادت : 5 مرداد 1366
محل شهادت: سردشت
عمليات: نصر 7

 زندگینامه شهید

شهید وحید یدالهی در سوم آذرماه 1347 در کرمانشاه و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد؛  بادیگر برادرش(شهید سعید یدالهی) که از نظر سنی از ایشان بزرگتر بود در جلسات قرآن کریم که در مساجد برگزار می شد شرکت می کرد و خود نیز قرآن را با صوتی دلنشین و زیبا قرائت می کرد . با وجو سن کم ، بسیار عاقلانه رفتار می نمود، دوازده سال داشت که برادر بزرگش  سعید به شهادت رسید و این واقعه تاثیر بسیار بسزایی بر روحیه او نهاد ، لذا تصمیم قطعی و جدی گرفت تا راه سرخ برادر را ادامه دهد . او در سال آخر دبیرستان بود که به جبهه رفت و در همان زمان نیز در کنکور سراسری شرکت نمود که نتیجه قبولی اش در دانشگاه، یک ماه بعد از شهادتش به دست خانواده رسید .
زمانی که در جبهه ها حضور داشت در مسئولیت های متعدد به رزمندگان خدمت می نمود. یکی از همسنگرانش و دوستان نزدیکش نقل می کند : وقتی وحید جانشین فرمانده گردان بود به ما تاکیدمی ورزید به او نگوییم  جانشین گردان ، بلکه بگوییم خدمتگزار گردان. یکی دیگر از همرزمانش در خاطراتی نقل می کند: با وجودی که تعدادی از ما اطلاع داشتیم که وحید از خانواده ای متمول بزرگ شده و دارای امکانات اقتصادی بالایی است، چنان ساده زیست، خاکی و متواضع بود که همه را شرمسار می کرد .
یکی دیگر از دوستان و همسنگرانش نقل می کند: به دلیل وجهه دوست داشتنی وحید و سطح علمی بالا و داشتن مسئولیت ، خیلی از رزمندگان خصوصا مسئولین تبلیغات ، دوست داشتند از ایشان عکس بگیرند و یا با او مصاحبه ای داشته باشند، ولی هیچگاه او راضی نبود و زیر بار نمی رفت. یکبار که در سنگر مشغول راز و نیاز با خدا بود و ما شنیدیم که با تضرع از خدا می خواهد که سعادت شهادت را نصیبش کند در همین لحظه بچه های تبلیغات از او عکس می گیرند و او متوجه نی شود، بعدها به او می گویند که بچه های تبلیغات تو را شکار کردند. وقتی وحید متوجه موضوع می شود بسیار ناراحت می گردد .
وحید بالاخره در پانزدهم مردادماه 1366 در عملیات نصر7 واقع در منطقه عملیاتی سردشت جام شهادت را به سر کشید و به آرزوی دیرینه اش رسید. 

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم
قلم بدست می گیرم تا اینکه چند سطری بنویسم اما از فرط ناپاکی وسیاهی روح و روانم و تیرگی جسمم قلم قادر به نوشتن نیست . نمی توانم آنچه را که در درونم است بازگو نمایم، چگونه می توان با کمال وقاحت انجام معاصی را عنوان کرد و نیز خود را مستحق عفو قلمداد نمود. آیا فرق من با مردان تقوی چیزی نیست؟ بدرستی که در ذهن خود تصوری باطل از خود داشته ام ، همینطور که قلم را به کاغذ میکشم تا بتوانم آنچه را که در درونم است عنوان کنم صورتم را یکپارچه عرق شرم فرا می گیرد و مجبورم برای راضی نمودن نفس الهی و لوامه به خود دلداری دهم. آیا این منم که اینگونه بخود آمده ام ، آیا این منم که اینگونه خود را بازیافته و شناخته ام. آیا این منم که اینگونه هدف خود را پیدا نموده ام و اینگونه با قلبی شکسته نشسته ومی خواهم اندکی با معبود خود سر سخن را باز نمایم ؛ اما چه سخنی ، گوش فرا دادن به عرایض بنده ای سیه روی و عاصی وناپاک. لیکن باز دلم به خود تسلی می دهد که ای بنده گنهکار و زشتخوی ، خداوند  رحمان و رحیم است و توبه بندگان گنهکار را حتی برای دهها بار مقبول رحمت خود فرار می دهد. براستی که من کی هستم، آیا پس از تولد تا کنون چه کاری انجام داده ام که بتواند توشه راهی برای آخرت خود باشد ، آیا توانستم بمثال مردان خدا راه خدا را پیش گیرم و در پی درجات عالیه باشم ، خیر، به خدا قسم من تنها نتوانسته ام به این چنین درجه ای برسم بلکه حرکت معکوس را سر لوحه اعمال خود قرار داده ام ، اما در اینحال که با روحی ناآرام و قلبی شکسته و با یادآوری معاصی مراجعت نموده ام از من درگذر و مرا در خیل خوبان جای ده (( آمین )) ای خدا بتوان گناهام و معاصی که من به دست خود و با نیت و اراده خود مرتکب شده و از صراط مستقیم منحرف شده ام خون بی ارزشم را هر چند که تعلق به وجودت دارد و مولود اراده خود توست ازمن بپذیر . براستی که شاید مورد قبول حضرت حق افتد ، بارالها ! به پیغمبری پیامبر و نیت محمد مصطفی (ص) و به ذوالفقار علی (ع) و به پهلوی شکسته و قبر گمشده حضرت زهرا (س) و به عطشانی لب تشنه و سربریده سیدالشهداء و به جدایی دستان ابوالفضل و به ریگ های تفتیده صحرای کربلا و به مصیبت وارده بر زینب کبری و به حق معصومین و به چشمان خسته رزمنده ای که به خاطر دینت از حراست از آن لحظه ای درنگ به خود راه نمی دهد و به یتیمی فرزندان شهداء و به لاله هایی که از ریزش قطره خون هر شهید روئیده و به حق دل داغدیده مادران شهداء و اسیری فرزندان حسین ؛ خدایا ! خدایا ! این پدر همه ما را سید اولاد مصطفی را تا ظهور حضرتش نگهداری بفرما ، از تو می خواهم از گناهانم بطوری که شایسته است در گذری و ای خدایی که غفور و رحیمی ، یا رب ارحم ضعف بدنی ، الهی و ربی من لی غیرک ، به آبروی حسین ما را حسینی بمیران

خاطرات وآثار:

شب قبل از عملیات کربلای 5 با شهید یدالهی جهت شناسایی و استقرار نیروهای پست امداد به محور رفتیم و در مسیر راه ایشان برای پیروزی بچه ها دست به دعا برداشت و ذکر می کرد. به تابلویی رسیدیم که نام شهید موسوی روی آن نگاشته شده بود گفت : خوش به حال شما کاش یکروز من هم مثل اینها باشم و با حالت خنده اضافه کرد آن موقع خوشحالم می شود و حتما خدا دوستم داشته .
ایشان  فردی پرتلاش بود ، شب عملیات آتش سنگین بود و جلوی اورژانس بودیم و ایشان دعای عاشورا می خواند تا اینکه دستور داد او را جهت انتقال مجروحین آمبولانس بفرستید ایشان اولین کسی بودند که همرا ه با آمبولانس وارد محور شد همینکه جهت انتقال مجروح رفتند در بازگشت گفت : فلانی ببین اینجا با کوله میاییم کمک بچه ها و شما مجروحها را انتقال دهید و اینکار را انجام داد.
روز بعد به اتفاق آقای صمیمی جهت استقرار پست امداد به خط روبروی پتروشیمی رفتیم و ایشان را بعنوان پست امداد همانجا گذاشتیم و برگشتیم در مسیر راه که می رفتیم بی سیم چی گفت : که برادر گودینی مثل اینکه برای پست امداد اتفاقی افتاده و متوجه شدیم که پست امداد  ویران شده  و در پست پوشیده از خاک بود . با دیگر بچه های همراه با تلاش زیاد خاک را کنار زدیم و یک تنه درخت خرما که روی پست را پوشانده بود برداشتیم که ناگهان صدای صلوات بچه ها از داخل سنگر پست امداد بلند شد و شهید یدالهی گفت : بچه ها نگفتم نگران نباشید کمک می رسد و ما را نجات می دهند . بعد گفتم وحید مگر شما با بیسیم چی تماس نگرفتید و کمک نخواستید ؟ گفت : نه ! بی سیم ما خراب شده و من اینجا متوجه شدم این صدای غیب بوده نه صدای بی سیم چی .
در طول مدتی که وحید آنجا بود و همه افرادی که بسیجی بودند یا مامور حلال احمر ، از اخلاق وحید همیشه تعریف می کردند ، خیلی مهربان و خوش قلب بودند.


دیدگاه شما

امام و شهدا

رسانه‌ها و مطبوعات خارجی بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی را درباره جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه و هشدار ایشان درباره «بی‌تاب کردن» ناگزیر ملل مسلمان و نیروهای مقاومت از وضع موجود مورد توجه قرار دادند.

به گزارش ایسنا، سخنان امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار حدود هزار نفر از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور درباره جنگ غزه و جنایات جنگی رژیم صهیونیستی مورد توجه رسانه‌ها و مطبوعات خارجی قرار گرفت که در ادامه به مواردی از آن‌ها اشاره می‌شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات امروزشان قضایای جاری فلسطین را جنایت عیان رژیم صهیونیستی و نسل‌کشی آشکار در مقابل چشم همه جهانیان خواندند و گفتند: اعتراض مسئولان برخی کشورها در مکالمات خود با مسئولان ما این بوده که چرا فلسطینی‌ها غیرنظامیان را کشته‌اند؟ این حرف خلاف واقع است چرا که ساکنان شهرک‌ها غیرنظامی نیستند و مسلح هستند ولی با حتی فرض غیرنظامی بودن، چه تعداد از آنها کشته شدند و چه تعداد از غیرنظامیان فلسطینی این روزها به شهادت رسیده‌اند؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: رژیم غاصب صد برابر آن تعداد، یعنی چند هزار زن و بچه و پیر و جوان غیرنظامی را در این چند روز کشته است و با بمباران مراکز پر جمعیت و ساختمان‌هایی که می‌داند محل سکونت غیرنظامیان است، جلوی چشم مردم دنیا در حال جنایت است.

تا آسمان عشق

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾

ادب عاشقی

سراپا وسعت دریا گرفتند

همان مردان که در دل جا گرفتند

تمام خاطرات سبزشان ماند

به بام آسمان مأوا گرفتند

به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی

خدا را شاهدى تنها گرفتند

چه شد اى دل، که در این راه رفته‏

جواز وصل را بى ما گرفتند

مگر مردان غریبى میپسندند

غریبانه ره دریا گرفتند!

 

دبیرخانه شهدای دانشجو
تعداد شهدا
۳۰۵۸ شهید
آخرین مطالب
نظرات
بایگانی نظرات

Printed from: http://shahidedanesh.ir/7678/

Scan to visit this page: