شهید دانشجو مجید کولانی
نام پدر : حسین
محل تولد : کرمانشاه
تاریخ تولد : 15 خرداد 1345
نام دانشگاه : تربیت معلم شهید رجایی
رشته تحصیلی : مهندسی برق
محل شهادت : شیخ صالح عراق
تاریخ شهادت : 5 فروردین 1367
عمليات:
زندگینامه شهید
…..
وصیتنامه شهید
…پدر جان نمیدانم که چگونه قلم بدست گیرم، زبانم از گفتار عاجز است، اما چه باید کرد که باید گفت میدانم که چه قدر برایم زحمت کشیدی و چه قدر من در حقت ناسپاسی کردم.
نمیدانم که چگونه از تو طلب حلالیت کنم که خدا شاهد است که قلم بر روی کاغذ نمیآید، از من راضی باش تا خدا از من راضی باشد و بعد از مرگ من، روحیهات را حفظ کن تا دشمنان اسلام بدانند که افتخار ما شهادت است و با آغوش باز به سویش میرویم و تو ای مادر تو را خدا میداند و بس دستم به لرزش افتاده و قلبم نزدیک است از کار بیفتد زیرا نوبت به کسی رسیده است که بهشت زیر پای آن است.
مادر تو که زندگیت و جوانیت را به خاطر فرزندانت دادی و فاطمهوار در پی تربیت فرزندانت تلاش کردی مادر تو که دائم به فکر منی و من نیز نمیدانم چگونه از تو حلالیت بطلبم اما بنا به وظیفه باید گفت: از من راضی باش و حلالم کن امیدوارم که همیشه سالم و تندرست باشی و اما شما برادران و خواهران: من به عنوان برادری کوچک چند نصیحت کوچک به شما دارم امیدوارم از من به عنوان یادگاری کوچک بپذیرید، هیچگاه نمازتان ترک نشود و مواظب دشمنان خارجی و داخلی باشید و همیشه پیرو امام امت و ولایت فقیه باشید.
3 دیدگاه
اقا مجيد خيلي خوب بود هنوز روزي كه اومده بود از برادرم خداحافظي كنه رو به ياد دارم . برادرم نبود من رفتم جلو درب . خدا بيامرزدش . هنوز وقتي به يادش مافتم گريه ام ميگيره. خدا مارا به شهدا محشور كنه
علی جان باعث افتخار دبیرخانه شهداست که پیام احساسی خود را ارسال کردی .هرگونه اطلاعاتی ازشهیدداری برای ماارسال کن تادرسایت استفاده کنیم .
بخشي از وصيتنامه شهيد مجبد كولاني :پدر جان نميدانم كه چگونه قلم بدست گيرم، زبانم از گفتار عاجز است، اما چه بايد كرد كه بايد گفت ميدانم كه چه قدر برايم زحمت كشيدي و چه قدر من در حقت ناسپاسي كردم نميدانم كه چگونه از تو طلب حلاليت كنم كه خدا شاهد است كه قلم بر روي كاغذ نميآيد از من راضي باش تا خدا از من راضي باشد و بعد از مرگ من، روحيهات را حفظ كن تا دشمنان اسلام بدانند كه افتخار ما شهادت است و با آغوش باز به سويش ميرويم و تو اي مادر تو را خدا ميداند و بس دستم به لرزش افتاده و قلبم نزديك است از كار بيفتد زيرا نوبت به كسي رسيده است كه بهشت زير پاي آن است. مادر تو كه زندگيت و جوانيت را به خاطر فرزندانت دادي و فاطمهوار در پي تربيت فرزندانت تلاش كردي مادر تو كه دائم به فكر مني و من نيز نميدانم چگونه از تو حلاليت بطلبم اما بنا به وظيفه بايد گفت: از من راضي باش و حلالم كن اميدوارم كه هميشه سالم و تندرست باشي و اما شما برادران و خواهران: من به عنوان برادري كوچك چند نصيحت كوچك به شما دارم اميدوارم از من به عنوان يادگاري كوچك بپذيريد، هيچگاه نمازتان ترك نشود و مواظب دشمنان خارجي و داخلي باشيد و هميشه پيرو امام امت و ولايت فقيه باشيد.
* روح شهيدان راه خدا، با صلوات بر محمد و آل محمد شادمان باد.