شهید دانشجو امید مزینانی
نام پدر : غلامرضا
تاريخ تولد: 9 شهریور 1347
محل تولد: تهران
رشته تحصيلي: متالوژی
نام دانشگاه : تهران
تاريخ شهادت : 27 دی 1366
محل شهادت: ماووت عراق
عمليات:
زندگینامه شهید
……
وصيت نامه شهید
به نام خدايي كه مرا آفريد و به من توفيق داد كه در جبهه همراه اين بسيجيان پاك و مخلص باشم و به نبرد با دشمنان بپردازم و به نام خدايي كه به من توفيق شهادت در راه خود را عطا كرد.
گواهي مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و محمد بن عبدالله (ص) آخرين رسول و فرستاده اوست و علي بن ابيطالب(ع) و يازده تن از فرزندان و ذريه اش امامان و خلفاي بر حق مسلمين مي باشند و گواهي مي دهم كه آخرين آنها حضرت مهدي (عج) زنده و حاضر است تا به اذن خدا ظهور كند و زمين را پر از قسط و عدل كند . همانطور كه از ظلم و جور پر شده است.
دوستان و آشناياني كه اين وصيتنامه را مي خوانيد اگر چه من خود را لايق نمي دانم كه به شما سفارش و يا وصيتي كنم اما چند نكته را به عنوان تذكر مي گويم چرا كه انسان موجودي فراموشكار است؛ اول مسئله تقواي الهي و ايمان به خدا و انجام واجبات و ترك محرمات است . از شما مي خواهم كه براي گرفتن حاجت خود از خدا به ائمه و معصومين متوسل شويد هر چند كه خودم كمتر اين توفيق را داشته ام اما در اين مدت كوتاه كه بسيجي شده ام هر چه كه خواسته ام به وسيله همين ادعيه و توسلات به دست آورده ام در انجام عمل مستحبي مخصوصا روزه روزهاي دوشنبه و پنجشنبه كوشا باشيد و اعمال مستحبي را با توجه به حضور ذهن بيشتري به جا بياوريد .
مسئله ديگر اين كه از شما مي خواهم پشتيبان واقعي و دلسوز اين انقلاب باشيد و رهنمودها و پيامهاي امام (ره) را به عنوان حكم قطعي وشرعي بدانيد البته مسائلي كه ذكر كردم بيشتر براي خودم بود چرا كه من در عمل به اين نكات توفيق كمتري داشته ام و د رحال حاضر عاجزانه از خدا مي خواهم كه از سر تقصيرات من بگذرد و اميدوارم كه حضور من در اين جنگ باعث كم شدن عذاب آخرت گردد و خدا اين جهاد را در راه خود و شهادتم را از من بپذيرد.
خاطرات وآثار:
عکس:0
6 دیدگاه
سلام
ممنون از اقدام حداقلی شما بعد از گذشت 25 سال از شهادت ایشان ، که طراوت رفتار هایش هنوز چون شبنم بر یاد ما مینشیند
ولی حتی الممکن تصاویر جدید تری در سایت بگذارید
بنام خدایی که در این نزدیکیست
شاید با دیدن این عکس شهید که کیفیت خوبی هم ندارد به ذهن متبادر بشه که بگذریم ، ولی میخواهم بگویم این جوان معصوم چنان سیرت زیبایی داشت که در کنارش بودن برای هر فردی موجب شعف میشد شخصیت بسیار والایی داشت
ادب در کلام ، خوش خویی ، تعهد دینی ، سخت کوشی ، بی ادعایی و …. تنها گوشه هایی از این انسان والا مقام بود
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
سلام چه زیبا فرمود شهید مطهری :
مَثَل شهید مَثَل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افكندن است تا دیگران در این پرتو كه به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و كار خویش را انجام دهند.
و اینگونه ما وامدار شهدا شدیم و حیات امروز ما بسته به روشنای وجود مبارک این عزیزان بوده و خواهد بود یادشان بخیر
سلام و عرض ادب
داستان شهید ، داستان همان شمع و شاهد است که پروین اعتصامی به نظم آورده است :
شاهدی گفت : به شمعی کامشب در و دیوار مزین کردم
دیشب از شوق نخفتم یک دم دوختم جامه و بر تن کردم
کس ندانست چه سحر آمیزی به پرند از نخ و سوزن کردم
صفحه ی کارگه ، از سوسن و گل به خوشی چون صف گلشن کردم
تو به گرد هنر من نرسی زانکه من بذل سر و تن کردم
شمع خندید که بس تیره شدم تا ز تاریکیت ایمن کردم
پی پیوند گهرهای تو ، بس گهر اشک به دامن کردم
گریه ها کردم و چون ابر بهار خدمت آن گل و سوسن کردم
خوشم از سوختن خویش از آنک سوختم ، بزم تو روشن کردم
گرچه یک روزن امید نماند جلوه ها بر در و روزن کردم
تا فروزنده شود زیب و زرت جان ز روی و دل از آهن کردم
خرمن عمر من ار سوخته شد حاصل شوق تو ، خرمن کردم
کارهایی که شمردی بر من تو نکردی همه را من کردم
همواره راهشان پر ره رو باد
با درود بر روح این عزیز
سال 1366 مشغول تحصیل در رشته ریاضی فیزیک دبیرستان تزکیه بودم . شهید مزینانی دانشجو بودند و با توجه به آشنایی که با مسوولین و دبیران دبیرستان داشتند چند جلسه ای برای رفع اشکالات بچه های دبیرستان بدون هیچ گونه توقعی مراجعه و با صبرو حوصله سئوالات بچه ها را پاسخ می دادند. با اینکه تنها چند جلسه با ایشان برخورد داشتم مجذوب حجب و حیا و اخلاق نیک ایشان شده بودم و در ضمن ایشان در فوتبال گل کوچک نیز تبحر خاصی داشت و یکی دو بار با ایشان در مدرسه بازی کرده بودم. الان که به آن روزها فکر می کنم افسوس می خورم که وجود نازنین و بی ادعای ایشان در میان ما نیست. خبر شهادت و مراسم تشیع ایشان که از مدرسه انجام شد نیز در یادم هست و واقعا روزهای سختی بود.به نظرم جایگاه ایشان که فردی بسیار پاک و با اخلاق بود اینک در بهشت برین است.
یاد خاطره شهدا مانند اکسیری جانبخش همواره کام ما سیراب میکند و هر بار یاد آوری خاطرات شیرین هر یک از آنها کام مان را شیرین مینماید و گوشه ای از زمین وجود تقتیده دل ما را سیراب میکند خوشا به بحال آنها که با شهادت رفتند بدا بحال من و ما که درزمین نفس مانده ایم و درگیر