شهید دانشجو مجتبی مداح
نام پدر : رضا
تاريخ تولد: 1 مرداد 1342
محل تولد: گرمسار
رشته تحصيلي: امور دام
نام دانشگاه : تهران
تاريخ شهادت : 21 بهمن 1364
محل شهادت: اروندرود
عمليات:
زندگينامه شهید
در تاريخ دهم مردادماه سال 1342 در قريه امامزاده علي اكبر گرمسار چشم به جهان گشود .مجتبي تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه ديانت امامزاده علي تكبر به پايان رساند و سپس براي تحصيلات دوره راهنمايي به داور آباد رفت .
سپس دو سال در دانش سراي داورآباد در رشته كشاورزي تحصيل نمود و از آنجا براي ادامه تحصيل به مركز آموزش كشاورزي كرج رفت و دوره علمي و عملي خويش را نيز با سربلندي و موفقيت به پايان رساند .
چون روستايي بود و با درد كمبود روستائيان و همچنين ظلم هايي كه به اين مردم شده بود ،آشنا بود، از همان اوائل به صف انقلابيون پيوست .
در زمان انقلاب مشغول پخش اعلاميه و ترتيب سخنرانيهاي كوبنده بر عليه شاه بود . هنگاميكه در سال سوم در مركز آموزش كشاورزي كرج تحصيل مي كرد جنگ شروع شد .
شهيد از اولين كساني بود كه به نداي امام لبيك گفته و به سوي جبهه روانه گرديد و مي توان گفت كه سال سوم و چهارم را اكثراً در جنگ بود تاقبل از شهادت حدود ده بار به جبهه اعزام شده و در تمامي خطوط مرزي ،از غرب گرفته تا جنوب را زير پا نهاد .
بعد از چند بار رفتن و برگشتن از جبهه در كنكور دانشگاه شركت کرد. دانشجوي سال دوم رشته امور دام بود، هنگاميكه حس كرد جبهه بيشتر نيازش دارد،کتاب و جزوه درسي اش را بوسيد و كنار گذاشت چون ديد خونش ثمربخش تر است عاشقانه خونش را نثار كرد . وی بالاخره در پايان راه شب بيست و يكم در عمليات والفجر 8 در اروند رود به آرزوي قلبي و ديرين خود كه شهادت بود رسيد .
وصیتنامه شهید
خدايا بنده گناهكارت مي خواهد به سوي تو بيايد آغوش خود را باز كن كه اين بنده حقيرت سرتا پا از گناه و معصيت است،رو سياه و سرافكنده است ، ولي پشيمان از كرده هاي خود .
خدايا اگر مرا بپذيري وگناهان مرا ببخشي پيش چه كسي بروم و از چه كسي كمك بگيرم. خدايا اگر مرا نپذيري و بسوي خود نخواهي آنقدر در مقابلت مي ايستم تا استخوانهاي بدنم خرد شود ،آنقدر گريه مي كنم تا كور شوم ،آنقدر مي نالم و آنقدر سجده مي كنم تا استخوانها و عضلات بدنم از هم جدا شود .
خدايا به حقانيتت قسم مي خورم كه اگر نبخشي گناهم را نمي توانم فرداي قيامت سرم را در مقابل شهيدان بلند كنم . چون من همين الان هم مي دانم كه شهيدان ما نظاره گر كارهاي ما هستند .
همسنگرانم بودند و رفتند ولي من ماندم و خطا كردم ، خدايا وقتي كه بياد دوستان وهمسنگرانم كه شهيد شدند مي افتم بدنم مي لرزد و مي گويم خدا نكند كه به خطا بروم و برادران شهيدم آهنگ جدايي را سر بدهند و من به قهقراي تاريخ كشيده شوم و ديگر جاي توبه براي برايم باقي نماند .
خدايا به فرق شكافته علي(ع) و پهلوي شكسته فاطمه زهرا(س) سر از پيكر جداي اباعبدالله الحسين (ع) قسمت مي دهم كه از گناهم درگذر و مرا به فيض شهادت كه بزرگترين آرزوي من است برسان .
آمين يا رب العالمين
خاطرات وآثار:
سخن شهيد بهشتي در مورداين شهيد كاملا صدق مي كرد كه مي گفت : اين بسيجيان مرغان آغشته به عشقي هستند كه جانشان در اين دنيا نيست و او مرغي آغشته به عشقي بود كه نمي توانست بماند . انسان بايد حسين (ع) باشد يا زينب (س) دگر در اين زمانه بي تفاوتي خود, ضربه است به اسلام.
رسول اكرم (ص) مي فرمايد :چون آخر زمان فرا رسد , شهادت خوبان امت مرا گلچين مي كند .
عکس:1