شهید دانشجو عباس حسیبی

نام پدر : فتحعلی
تاريخ تولد: 7 دی 1344
محل تولد: تهران
رشته تحصيلي:مهندسی مکانیک
نام دانشگاه : تهران
تاريخ شهادت : 21 دی 1365
محل شهادت: شلمچه
عمليات:

زندگينامه شهيد

شهيد عباس حسيبي در 7 دی 1365  در خانواده اي متوسط و مذهبي پا به دنیا آمد.

وي در مبارزات سال 57 در مساجد شركت فعال داشت و پس از پيروزي انقلاب اسلامي با وارد شدن به انجمن هاي اسلامي مدارسي كه، در آنجا مشغول به تحصيل شد و همچنين مساجد، به رشد و شكوفائي استعدادهاي نهان خود پرداخت.

پس از شروع جنگ تحميلي وي به دليل كمي سن نمي توانست در جبهه حضور بهم رساند و به اين دليل شروع به تبليغ و پروراندن جسم خود در زمينه هاي نظامي كرد و براي حضور در جبهه آماده مي شد. بدين منظور در سال 61 در بسيج مسجد انصار الحسين (ع)مشغول فعاليت شد. وي اكنون ديگر جواني خود ساخته، متعهد و آگاه بود و نیز همزمان به فعاليتهاي فرهنگي و تبليغي پرداخت.

 وي براي اولين بار زمانيكه هنوز مشغول به تحصيل در دبيرستان بود به جبهه اعزام شد و پس از مدتي سالم به آغوش خانواده بازگشت.

او با اين سفر عشق به جبهه را تجربه كرد و پس از آن 5 بار ديگر اعزام شد كه در سال 65 زمانيكه همراه پدرش در جبهه فاو حضور داشت هر دو به فاصله دو تا سه روز زخمي شدند. اين شهيد عزيز از ناحيه سر و پدرش از ناحيه دست مجروح شدند .

ایشان در هنگام شهادت دانشجوي سال سوم مهندسي مكانيك دانشگاه تهران بود علاوه بر فعاليتهاي مذكور، پس از قبولي در دانشگاه در سال 63 جايگاه ديگري براي فعاليتهاي فرهنگي پيدا كرد.

او بسيج دانشگاه را نيز پايگاهي براي مقاومت و ايستادگي و سازندگي مي دانست.

وي پس از راهيابي به دانشگاه به تعليم بسيجي هاي مسجد انصارالحسين(ع) پرداخت و گواه اين مطلب دانشجويان متعددي هستند كه از اين بسيج، بواسطه تعليمات اين شهيد بزرگوار، به دانشگاه راه يافته اند.

وصيت نامه شهيد

بنام او كه خالق يكتا و منتها آمال عارفان است. اوست كه تنها قابل پرستش و حمد است. بنام محمد رسول (ص) رسول رسولان , سيد بندگان و بنام علي(ع) اين انسان كامل و به نام فاطمه (س)و بنام دوازده امام(ع) ، اين انسانها برگزيده.

از پدر و مادر بزرگوارم واقعاً عذر مي خواهم كه در خلال زندگي جز آزار و اذيت براي آنها چيزي نداشتم.

سخني با شما خواهران عزيزم: اميدوارم كه كم لطفيها و اذيتهاي ما را به بزرگواري خودتان مي بخشيد

سخني با شما دوستان عزيز و بزرگوارم: از همه آنها  مي خواهم مرا حلال نمائيد.

و سخني با بسيج: اسم زيبا و ارزنده اي كه باعث ساخته شدن افراد به اندازه اي كه خودشان بخواهند مي شود تنها جائي كه بهترين درسها را مي توان گرفت.

سخني با دانشگاه: پايگاه سازنده انقلاب كه بعد از جنگ، مهمترين مسأله انقلاب است.     از دانشجويان مي خواهم علاوه بر درس خواندن به مسائل جامعه و خودشان بي تفاوت نباشند و اين مسائل را كمتر از درسشان نگيرند.

سخني با حزب الله: جامعه ما، انقلاب فرهنگي را هر لحظه و دقيقه بايد در خود داشته باشد و لازمه اش تك تك افراد هستند و بايد اين گفته رسول الله(ص) را هميشه در ذهن داشته باشيم ” اني ما اخاف علي امتي الفقر و لكن اخاف عليهم سوء التدبير”

و بدانيد كه دردهاي جامعه و افراد را استاد مطهري بيان نموده، سخنان ايشان را به گوش جان بسپاريد.