شهید دانشجو غلام رضا سیاه کمری

نام پدر : علی
تاريخ تولد: 14 مهر 1341
محل تولد: کرمانشاه
رشته تحصيلي: فیزیک
نام دانشگاه : تهران
تاريخ شهادت : 2 مرداد 1367
محل شهادت: دالاهو ـ درگیری با منافقین
عمليات:

گزيده زندگينامه غلامرضا سياه كمري

شهيد غلامرضا سياه كمري در تاريخ 14 مهر 1341  در يكي از محلات قديم شهر كرمانشاه در خانواده اي متدين ديده به جهان گشود. در طول دوران تحصيل ابتدايي و راهنمايي و متوسطه همواره دانش آموزي ممتاز و موفق بود . دوران دبيرستان را در رشته رياضي با رتبه ممتاز در خرداد 1360 به پايان رساند . در تمامي مبارزات راهپيمائي ها و تظاهرات كرمانشاه شركت فعالي داشت پس از شركت در كنكور سراسري در رشته فيزيك دانشگاه تهران پذيرفته گرديد. پس از اتمام تحصيل به همراه برادران پاسدار به دفاع از ميهن اسلامي پرداخت و سرانجام در تاريخ2 مرداد 1367 درجه رفيع شهادت نائل آمد.

گزيده اي از وصيت نامه  شهيد غلامرضا سياه كمري

تو اي هم راز و هم نجوا اي كه از موطنت عشق را به ارمغان آورده اي .اي كه در گذران غم لحظه وصال را به انتظار نشسته اي .من چيزي ندارم براي تو بگويم الا آنكه لحظه اي مرا به ياد آوري و روانم را با دعائي و قرائت فاتحه اي شاد و مسرور بگرداني…

و تو اي بنشسته در كنج مخروبه متعفن دنيا، اي سرگرم و اي دلخوش به بازيگريهاي دهر افسونگر .با تو نيز كلامي ندارم كه بگويم ,چه هر آنكس را كه خداي تعالي هدايت نكرد كسي را قادر به هدايت نخواهد بود .

اما تو اي رهگذر هر چند كه افتان و خيزان با نگاهي به دنيا و به كندي مي گذري با تو گفتني ها داشتم … اينك لحظه اي درنگ كن در سرگذشت ما داستانها خواهي يافت و با نظر به آنچه برما گذشت عبرتها خواهي يافت…

شهادت مي دهم كه خدايي و معبودي غير از خداي واحد قهار نيست و هر چه هست مخلوق او و محتاج به لطف و كرم اوست … خدايا چند سال است به دنبال شهادت در معركه حق دوانم و جز رضاي تو را نمي خواهم , چه بارها چند سال است به دنبال شهادت در معركه حق دوانم و جز رضاي تو را نمي خواهم ,چه بارها كه براي آمدن به خوزستان پربلا و يا غرب به خون نشسته , زمين و زمان را به هم دوختم, اي محبوب من اگر رخصتي دهي ديوانه وار به تجلي اوج بندگي , شهادت در راهت … روان خواهم بود…

گواهم كه حضرت محمد (ص) روس و فرستاده خداي رحمان است … باور كرده ام و اعتقاد دارم كه هستي لحظه اي بي وجود ولي زيستن را نتواند.

اي حسين آيا مي بيني كه دوستدارانت سر به دشت و كوه گذاشته اند , دشت خوزستان و كوهساران غرب و كردستان و لبيك لبيك مي گويند و در شكاف كوهها و دل غارها , در تن كانالها و در چشم انداز دور دست صحرا چسان مرگ را به بازي گرفته اند ؟…

اي ملت قهرمان !‌بدانيد كه انقلاب اسلامي ما ,مقدمه ظهور حضرت امام زمان است .اين انقلاب نهضتي است كه بر خروش و خون استوار گرديده است و بنيان در مظلوميت سيتم كشيدگان موحد تاريخ و محروميت گرسنگان بي پناه دارد…

اي امان زمان!‌ سخت است كه صبح و شام بخوانمت و از روي  صدق وصفا دوستت داشته باشم اما رويت را نبينم … مي داني كه چقدر دوستت دارم كه هنگامي كه به خون درمي غلطم منت بگذاري و به ديدارت مفتخرم كني… جهان مظلومين در انتظار فرج است…مسلونين شكم گنده در لباس ديانت , انسانيت و اسلاميت را به زنجير كشيده اند …

مردم دلاور!‌ … به شهيدان و خانواده آنان احترام بگذاريد … و با جان و دل بسرائيد شعر عظمت شهيدان را .

شهيدان!‌… اگر تنها مسئوليت ,خونتان و تنها مسئوليت انقلابمان مي بود ,آهنين اراده ترين مردان را به زانو مي نشاند .حال چه بگويم كه اين سنگين امانت پر بها را نه با غمتان ,غم رفتنتان ,غم تنها شدنمان , سوز دلمان , اشك ديده گانمان و با … به يكباره بايد كشانده باشيم .

…امت جان بر كف , شعائر اسلام را گرامي بداريد … و كينه دشمنان داخلي و خارجي را همواره در دل نگه داريد .منافقان پست كوردل را هرگز مجال حيات دوباره ندهيد كه اين نامردان پست از خداي بي خبر قلب اسلام را نشانه گرفته اند…

غلامرضا سياه كمري

رمضان 1362

متن وصيت نامه شماره 2 شهيد غلامرضا سياه كمري

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد و الثناه لعين الوجود و الصلاه علي واقف مواقف الشهود و علي آله امناء المعبود.اشهد ان لا اله الا الله.اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علي ولي الله.

حق است بر مومنين كه به هنگام مرگ پاره انشايي را به عنوان وصيت بنويسند .هم اينك كه شايد چند ساعت تا آغاز عمليات باقي مانده جهت اقدام به نوشتن پاره كلماتي بعنوان وصيت نامه هاي گذشته ام چيزي باقيمانده كه از بين نبرده ام به اعتبار اين وصيت نامه بي اعتبار است .

من شكر گذار درگاه خداي تعالي هستم كه لطف و محبتش را شامل حال من فقير و عاصي كرد و اجازه مرحمت فرمود قدم بر جاي پاي خالصان از اوليائش بگذارم و در اتمسفر تجمع عاشقانش نفس بكشم و در درياي اشك جاري بر گونه هاي مردانش در دل شب يا كميل و سمات و توسل و ندبه و … از خود بيخود شده و خويش را غرق شده بنگرم.

حمد و ثناء بي پايان خدايراست كه تفضل عنايت فرمود و مرا از محبتش وارد در جرگه مجاهدين في سبيل الله كرد.

درود بي منتها بر رسول تاالله هادي و راهنماي به معبد سعادت .سلام بر بقيه الله روحي … مقدمه سوزاننده راهيان راه سعادت و رستگاري .رحمت خدا بر روح الله خميني ادام الله تعالي ظله .رهبر و مقتدا و پيش قراول كاروان چندين 72 تن مردان مرد كربلاي اخير ,منادي خوش طنين و آوازه گوي دعوت به حضور درنزديكترين محضر به محبوب.

دائما در گوشهايم صدا به فراخواندن سر داده و هواي سفر به ديار معبود چنديست در دلم جاي خوش كرده است .دو سال است كه تكاپو كرده ام شايد به جبهه هاي شرف آمده و از بيكران نعمت سراي عشق آميخته با عرش و خون حظي برگيرم .اما باورم آمده است كه نفس حضور را هم شايستگي خاص اوليائش منحصر فرموده است.

حال كه از مرخصي ام استفاده كرده و با اجازه مسئول سپاه به جبهه آمده ام در دل احساس مسرت و شعف مي كنم كه البته منت خدايتعالي است كه در درياي جوشان اولياء خاصه اش هرچند ناشايستم ,پنهان و گم شده , رحمت حضرت رحمان كه ناقابل را قابل و پذيرنده رحمت هاي بي منتهايش مي كند.

اينك قدم در جايي گذارده ام كه صفاي باطن و ضياء ضمير نشستگان در جايگاهش ,قلب را آرام و نرم , به لطافت بهره وري از مصاحبت حاضرانش سوق مي دهد.

جبهه ما جبهه اسلام است و با سرافرازي و غرور از بندگي خدا در جهان فرياد مي زنيم كه ما در مغزمان جز اداي تكليف نمي پذيريم و در بازوانمان جز نيروي خدا نمي بينيم و هرگز و حتي براي چند لحظه كوتاهي هم , و هم شكست و هزيمت را باور نكرده ايم .ما فرزندان امام حسين(ع) با عشق و با فرياد و با ايمان مي جنگيم و بر اين جنگمان افتخار مي كنيم .چون كوه , بنيان در بستر ايمان نهاده و قامت بر راستاي اسلام افراشته ايم و ديدگانمان جز افقهاي دور منظري را قرارگاه نمي گيرد .دست در دست هم ,با يك قلب و با يك زبان مرشد و پيرو اسلام است, درراه صفا و خلوص و آمادگي از براي رزم راه افتاده ايم و گام در شاهراه مبارزه نهاده ايم .ما را در سر جز عشق خدا و محبت ولي عصر(عج) و دلبستگي به عظمت اسلام چيزي نيست . و اين راه بعد از من هم و بعد از ما همچنان باز است و رهرو مي طلبد بدانيد كه سعادت و عزت و شرافت جز در طي مسير جهاد في سبيل الله نيست.

ان شاء الله اگر جسدم چون ديگر شهيدان در گورستان شهدا دفن كنيد و اگر نيافتيد هرگز دنبال باقيمانده آنچه در راه خدا داده ايد نباشيد .اي كاش پيكرم در راه دين خدا تكه تكه شود و هر تكه جان گيرد تا لذت پاره پاره شدن براي خدا را مجددا احساس نمايد. اگر جسمم را يافتيد كه در جبهه شهيد شده بودم در لباس سپاه به خاكم بسپاريد  و اگر دربيمارستان يا در راه بيمارستان روحم از تنم مفارقت كرد بر كفنم آرم سپاه را بزنيد چه اين آرم را بر لباس امام عصر(عج) ديده اند , و بدهيد دوستام بر كفنم بر ايمانم شهادت بنويسند .مراسم مرسوم را در مسجد بگيريد .خيلي ساده .و سعي كنيد از من كمتر نام ببريد بلكه مجلس را به ياد خيل شهيدان و به تبليغ از براي دين مبين برگزار كنيد .آنچه پول دارم دو پنجم آن را به امام جهت اطمينان از رد مظالم و حق امام بدهيد سعي كنيد جهت اطمينان هم كه شده 3 سال روزه و نماز برايم بخوانيد .كتابهايم را اگر استفاده مي كنيد نگه داريد والابه كساني كه تمايل به مطالعه دارند بدهيد .اگر احياناً كسي ادعاي حقي بر من داشت با نظر پدرم بپردازيد گر چه بعيد است.جملگي حلالم كنيد هر چند نه فرزندي خوب براي پدر و مادرم بودم و نه براي خواهر و برادرانم برادري خوب بودم و نه دوستي خوب براي دوستانم.

راست و استوار پشت سر امام عزيز باشيد و بدانيد صراط مستقيم خدا ولايت است .

همه شما را به خداي بزرگ مي سپارم.

گزيده اي از دست نوشته هاي شهيد  غلامرضا سياه كمري

بيا مهدي بيا مهدي سلامم را جانم را و تمام هستي ام را در مقام قبول هديه پذيرا باش .آقاي من سخت است در اين جهان,آلوده به گناهي چون من و امثال من انتظار طلوع خورشيد را داشته باشم , دشوار است بدون سرمايه انتظار سود ديدارت را برد.

مولي جان !‌اگر چه زينت شما نبودم اما چه كنم از غلامي كه آقايش را نديده چه انتظار بيشتري مي توان داشت .

خدايا! دوست مي دارمتو تو خود بر صداقتم گواهي . اي واي بر من كه جز به تو دل دهم و علقه ببندم ومعشوق من !‌خواب از چشمانم درربا.آنچنانم به آتش كش كه حتي اعمالم بسوزد و بين من و تو هيج چيز ديگري نماند.

مولايم ! با چه رويي به روي دنيا بنگرم اگر شيدايم نخواني .

پروردگار من! خسارت كردند آنان كه جز تو را بر گزيدند و باختند آنان كه تو را فروختند .خدايا, مي خواهم با دلي شكسته و عقلي به گل مانده نداي يا غفار يا غفار سردهم مي خواهم با اشك ديدگانم زيرانداز مسجد عشق خانه را شستشو دهم .خدايا بندگيت سخت است به خودت قسم اگر ياريم نكني, دست بسته اسير 

شيطانم .خدايا چنان حالي عطا كن كه جز تو را نبينم و جز تو نياغوشم .

الهي!

 اگر حبيبم بخواني همانگاه راضي ام كه جانم را بستاني .اگر حبيبم بپذيري بهشت را براي اهلش مي گذارم و به تنش جهنم راضي مي شوم .

اگر قلب و دلي شرمنده دارم        خداوندي چو تو بخشنده دارم

خدايا بنده اي بي يار آمد             سيه رو عاصي و مضطر آمد

به حق مادران داغ ديده               مصيبت ديده و محنت كشيده

به حق سربازان مجاهد               شهيدان به خون غلطان شاهد

به اشك ديدگان روزه داران        به حالات خوش شب زنده داران

خداوندا به ما روح دعا ده           به دلهاي سياه ما ضياء ده