شهید دانشجو جعفر منتظر بهشت
نام پدر : حسن علی
تاريخ تولد: 1 اردیبهشت 1342
محل تولد: تبریز
رشته تحصيلي:
نام دانشگاه : تبریز
تاريخ شهادت : 4 اسفند 1365
محل شهادت: شلمچه
عمليات:
زندگی نامه شهید
شهید جعفر منتظر بهشت در سال 1342 در تبریز به دنیا آمد .تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود با موفقیت به پایان رساند .در آزمون سراسری دانشگاهها شرکت نمود و در دانشگاه تبریز پذیرفته شد .
انقلاب اسلامی زمانی آغاز شد که ایشان سال سوم راهنایی بود .وی مانند سایر جوانان با شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات اعتراض آمیز بر علیه حکومت پهلوی از ابتدا به ندای امام خمینی ره لبیک گفت .
بعد از پیروزی انفلاب اسلامی در همه ی صحنه ها حضوری فعال داشت ولی فعالیت عمده اش ،در انجمن اسلامی دبیرستان و پایگاه مقاومت مسجد محل سکونتشان بود .
با شروع جنگ تحمیلی پس از گذراندن دوره ی نظامی ،از طریق بسیج به جبهه اعزام شد .ایشان در تاریخ 4 اسفند 1365در منطقه شلمپه به شهادت رسیدند .
قسمتی از وصیت نامه شهید
«…پدر و مادر مهربانم ،همگی یقین داریم که این دنیا همیشگی و ما هم ماندنی نیستیم ،بالاخره روزی از این دنیای پوچ و تو خالی می رویم …آن روز روزی است که تنها هستیم .کسی ،کسی را نمی شناسد ،فقط اعمال انسان است که مهم است.
پدر و مادر خوبم ،اگر روزی عنایت فرمود و ما را هم پذیرفت و به قائله شهدا رساند صبور و خوشحال باشید که حتما صبر هم برای شما امتحان الهی است که عاقبتش فوز عظیمی است که خدا برای بندگان خویش داده که خدا صابران را دوست می دارد …»
برگرفته از کتاب سروقامتان ،زندگینامه شهدای دانشگاه تبریز
7 دیدگاه
عموي عزيزم سلام!
خيلي وقته كه نشده بيام سر خاكت؛ شرمندتم! آخه عموجان من اهواز زندگي ميكنم؛ همون جايي كه روزهاي نه چندان دور شما و پدرم اينجا بوديد براي دفاع و ازادسازي اين مناطق و براي اينكه من و امثال من روزي مثل امروز بيايم اينجا و راه شماهارو ادامه بديم.
عمو! خيلي سعي كردم كه راه شما رو ادامه بدم، برام دعا كنيد كه راه رو درست برم…
به اميد ديدار كه مي‌دونم ديگه چيزي ازش نمونده…
عموي عزيزم بهت افتخار ميكنم كاش شما هم…!
دایی گلم سلام.
هر از چند گاهی وصیت نامه ات رو می خونم , تا یادم نره این آرامش رو از کجا داریم.
با این که هیچوقت ندیدمت ولی خیلی خیلی دوستت دارم و بهت افتخار میکنم و سعی میکنم راهت رو ادامه بدم……
به امید دیدار….
سلام
باور ؟باور فقط چهار حرف است ولی ادمی با همین چهار کلمه میتواند یا به اوج برسد یا …………بله درست است شما الان با همین باورتان هست که به چنین مقام والای شهادت رسیدید وای کاش ما نیز در حد خودمان نه شما که کلی با جوانیهای ما فرق دارین بتوانیم چند پله ای به اوج برسیم و باسعی خودمان برای نزدیک شدن به شما و رسم شما سربلند باشیم نه صرفا به خاطر نامو ابروی شما بخواهیم برای خود سربلندی بخریم و وامدار حرمت شما به اصل یعنی خدای باورهایمان ایمان داشته باشیم و بتوانیم در لحظه ای که همچون این دنیا با شما ابرومندیمان تضمین میشود در اخرت نه چندان دور باعث سرافکندگیه شما نباشیم ……شهید والا مقام جعفر منتظر بهشت ای کاش انسانیت هم واگیر داشت وهمه نیز به جای دروغ و ریا انسانیت از هم میگرفتن
گول دنیا را نخور ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند .بره های این حوالی گرگها را می درند . سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها .زنده ها هم ابروی مردگان را میبرند …….واقعا میبرن!!!!
سلام عمو شهید
تو همیشه براي من مایه افتخار بودی و هستی انشاالله که جات از این دنیای کوچیک و دلگیر بهتره… نمیدونم چی شد که دلم خواست اسمتو توی اینترنت سرچ کنم که این صفحه رو پیدا کردم احساس غرور کردم …خوش بحالت که رفتی و راحت شدی…
همیشه تو قلبمی عمو شهید
16:25 8/27 آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری… . . . . . می خواهم بدانم…..؟ دستانت رابسوی کـ ــــــــــــــدامین آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟
قبل ازعملیات کربلای 5 با دوست عزیزم اقای اکبر منتظربهشت که برادر بزرگتر شهید بزرگوار جعفر هستند ،برای زیارت ایشان به همه جاسرزدیم اما لیاقت دیدار نداشتیم و هرجا رفتیم دست خالی برگشتیم تااینکه عملیات شروع شد.دومین روزعملیات به من اطلاع دادند که جعفر شهید شده است.باید خبر شهادت رابه اکبر آقا میدادم تا به تبریز برگردد.لحظات سختی بود به همراه چند نفراز دوستان ازجمله مرحوم یوسفی منیر به معراج شهدا رفتیم ودر آنجا آقای حاج حسن مشهدی عبادی خبر شهادت جعفر را به اخوی بزرگوارشان دادند.ما مدیون شهداهستیم، به روح با عظمت آنها درود میفرستیم و برای خانواده بزرگ آنها دعا میکنیم.