شهید دانشجو علی جودکی
نام پدر : آسا
تاريخ تولد: 18 تیر 1347
محل تولد: پلدختر
رشته تحصيلي: الهیات و معارف اسلامی
نام دانشگاه : تربيت معلم طباطبايي خرم آباد
تاريخ شهادت : 5 تیر 1367
محل شهادت: شاخ شمیران
عمليات:
زندگينامه شهيد علي جودكي
بسم الله الرحمن الرحيم
شهيد علي جودكي در سال 1347 در روستاي اسلام آباد از توابع شهرستان پلدختر در خانواده اي مذهبي و متعهد به اسلام و انقلاب ديده به جهان گشود وي فردي بسيار مهربان و متواضع و خوش
بر خورد بود وي بسيار مورد احترام مردم روستاي محل سكونتش واقع مي شد و از حسن شهرت خوبي برخوردار بودند .شهيد چون عشق به ائمه معصومين را داشت همواره سرپرستي هئيت هاي سينه زني ماه محرم هر سال در روستا اسلام آباد را به عهده داشت
شهيد عاشق امام بود و همواره گوش بفرمان امام( ره)بود وي شيفته شهادت بود.شهيد دوران ابتدايي تا دبيرستان را درزادگاهش را با موفقيت به پايان رسانيد و پس از اخذ مدرك ديپلم با شركت در آزمون تربيت معلم توانست
با كسب رتبه اي بالا وارد تربيت معلم طباطباي گردد با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران اين شهيد بزرگوار به طور داوطلبانه عازم جبهه هاي حق عليه باطل شد و به طور فعالانه به مبارزه عليه آنها مي پرداخت با توجه
به اينكه شهيد قبل از شهادتش از ناحيه پا به سختي مجروح گرديده بود اما پس از بهبودي نسبتأ كمي عازم جبهه گرديد اما اين بزرگوار نيز به مانند ديگر عزيزان هم رزمش در عمليات شاخ شميران شركت نمودن و پس از رشادتها زياد كه داشتند به شهادت رسيدند.
روحش شاد
وصیتنامه شهید
……
خاطرات شهيد علي جودكی به نقل همرزمش
بسم الله الرحمن الرحيم
بهترين خاطره اي كه از ايشان قبل از رفتن به جبهه دارم اين است كه با توجه به اينكه ايشان در روستا زندگي مي كرد و روستا نيز فاقد مسجد بود شهيد در ماه مبارك رمضان فعاليتهاي چشمگيري انجام مي داد و به طوري كه شهيد
جهت اينكه اذان به موقع و سحر و افطار مردم پخش شود كسي صبحها خواب نماند به بخشداري رفتند جهت دريافت ردايو ضبط و آمپلي فاير مراجعه كردند كه با پيگري فروان كه شهيد انجام داد موفق به دريافت آنها شد
و بعد از بازگشت به خانه آنها را در بالاي پشت بام منزل شخصي خود نصب كرد و هر روز صبخ و ظهر و عصر اذان از آن پخش مي شد تا مردم در وقت خود فرايض دیني را انجام دهند
همچنين در ايام عاشورا نيز شهيد جز اولين افرادي بود كه به فكر درست كردن تكيه و برگزاري عزاداري مي افتاد..خاطره اي كه در ايام جبهه از..يكي از دوستان تعريف مي كرد
كه براي امتحان كنكور به باختران آمده بوديم بعد از امتحان جهت صرف نهار به رستوران رفتيم كه نهار بخوريم در كنار وروردي رستوران بچه فقيري نشسته بود و مردم را نگاه مي كرد
دوستش مي گويد شهيد دست آن بچه را گرفت و پيش خود آورد و با هم غذا صرف كردند دوستش مي گفت بعد از امتحان مرخصي داشتيم هرچه به شهيد اصرار كردم شهيد قبول نكرد و گفت براي خانه رفتن هميشه وقت است فعلأ حضور در جبهه براي ما
ضروري است .هنوز چند ساعت از ورودمان به خط مقدم نرسيده بود كه فرمانده آمد و ظايف محوله رابرا يمان توضيح مي داد ايشان مي گفت دو توپ ضد هوايي وجود دارد كه بايد با آنها پدافند منطقه را تامين مي كرديم
كه يكي در منطقه مشكلي كه بيشتر در ديد بود قرار داشت و ديگري جاي بلندي بود با توجه به اينكه شهيد قبلأ جانباز بود و قبلأ از سمت پاي چپ تركش خورده بود فرمانده به او گفت كه علي جان شما
با اين وضعيت بهتر است در جاي ديگر خدمت كنيد .شهيد ناراحت شد و گفت اگر مشكل است براي همه مشكل است و سرانجام شهيد بر روي همان توپ رفت و دو روز بعد به درجه رفيع شهادت نائل گشت
علي همان روز كه عازم منطقه خونين و مظلوم حلبچه مي شود حمام مي كند و خود را از هر جهت براي شهادت آماده مي كند دوستش تعريف مي كرد:به مخض اينكه به منطقه رسيديم تابلوي در نزديكي
سنگرمان قرار داشت علي بلند شد و رفت رو آن با خط خوش و زيبا رويآن نوشت :درخشش خون شهدا آفتاب را شرمنده كرده است .كه بعد از شهادتش بچه ها هر زمان چشمشان به تابلو مي افتاد عزم واراده آنها براي مبارزه بيشتر مي شد.
6 دیدگاه
با سلام وخسته نباشد خدمت شما عزیزان زحمتکش وهمیشه درصحنه:واقعا سایت خوب وجالبی هست وما رو باشهیدان عزیز و والا مقام اشنا میکنید .شهید علی جودکی عموی بنده میباشند چه جوری میتونم عکس و وصیتنامه این شهید عزیز رو براتون بفرستم؟!
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد علي جودكي
شهيد علي جودكي در سال 1347 در روستاي اسلام آباد از توابع شهرستان پلدختر در خانواده اي مذهبي و متعهد به اسلام و انقلاب ديده به جهان گشود وي فردي بسيار مهربان و متواضع و خوش
بر خورد بود وي بسيار مورد احترام مردم روستاي محل سكونتش واقع مي شد و از حسن شهرت خوبي برخوردار بودند .شهيد چون عشق به ائمه معصومين را داشت همواره سرپرستي هئيت هاي سينه زني ماه محرم هر سال در روستا اسلام آباد را به عهده داشت
شهيد عاشق امام بود و همواره گوش بفرمان امام( ره)بود وي شيفته شهادت بود.شهيد دوران ابتدايي تا دبيرستان را درزادگاهش را با موفقيت به پايان رسانيد و پس از اخذ مدرك ديپلم با شركت در آزمون تربيت معلم توانست
با كسب رتبه اي بالا وارد تربيت معلم طباطباي گردد با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران اين شهيد بزرگوار به طور داوطلبانه عازم جبهه هاي حق عليه باطل شد و به طور فعالانه به مبارزه عليه آنها مي پرداخت با توجه
به اينكه شهيد قبل از شهادتش از ناحيه پا به سختي مجروح گرديده بود اما پس از بهبودي نسبتأ كمي عازم جبهه گرديد اما اين بزرگوار نيز به مانند ديگر عزيزان هم رزمش در عمليات شاخ شميران شركت نمودن و پس از رشادتها زياد كه داشتند به شهادت رسيدند.
روحش شاد
بسم الله الرحمن الرحيم
خاطرات شهيد علي جودكی به نقل همرزمش
بهترين خاطره اي كه از ايشان قبل از رفتن به جبهه دارم اين است كه با توجه به اينكه ايشان در روستا زندگي مي كرد و روستا نيز فاقد مسجد بود شهيد در ماه مبارك رمضان فعاليتهاي چشمگيري انجام مي داد و به طوري كه شهيد
جهت اينكه اذان به موقع و سحر و افطار مردم پخش شود كسي صبحها خواب نماند به بخشداري رفتند جهت دريافت ردايو ضبط و آمپلي فاير مراجعه كردند كه با پيگري فروان كه شهيد انجام داد موفق به دريافت آنها شد
و بعد از بازگشت به خانه آنها را در بالاي پشت بام منزل شخصي خود نصب كرد و هر روز صبخ و ظهر و عصر اذان از آن پخش مي شد تا مردم در وقت خود فرايض دیني را انجام دهند
همچنين در ايام عاشورا نيز شهيد جز اولين افرادي بود كه به فكر درست كردن تكيه و برگزاري عزاداري مي افتاد..خاطره اي كه در ايام جبهه از..يكي از دوستان تعريف مي كرد
كه براي امتحان كنكور به باختران آمده بوديم بعد از امتحان جهت صرف نهار به رستوران رفتيم كه نهار بخوريم در كنار وروردي رستوران بچه فقيري نشسته بود و مردم را نگاه مي كرد
دوستش مي گويد شهيد دست آن بچه را گرفت و پيش خود آورد و با هم غذا صرف كردند دوستش مي گفت بعد از امتحان مرخصي داشتيم هرچه به شهيد اصرار كردم شهيد قبول نكرد و گفت براي خانه رفتن هميشه وقت است فعلأ حضور در جبهه براي ما
ضروري است .هنوز چند ساعت از ورودمان به خط مقدم نرسيده بود كه فرمانده آمد و ظايف محوله رابرا يمان توضيح مي داد ايشان مي گفت دو توپ ضد هوايي وجود دارد كه بايد با آنها پدافند منطقه را تامين مي كرديم
كه يكي در منطقه مشكلي كه بيشتر در ديد بود قرار داشت و ديگري جاي بلندي بود با توجه به اينكه شهيد قبلأ جانباز بود و قبلأ از سمت پاي چپ تركش خورده بود فرمانده به او گفت كه علي جان شما
با اين وضعيت بهتر است در جاي ديگر خدمت كنيد .شهيد ناراحت شد و گفت اگر مشكل است براي همه مشكل است و سرانجام شهيد بر روي همان توپ رفت و دو روز بعد به درجه رفيع شهادت نائل گشت
علي همان روز كه عازم منطقه خونين و مظلوم حلبچه مي شود حمام مي كند و خود را از هر جهت براي شهادت آماده مي كند دوستش تعريف مي كرد:به مخض اينكه به منطقه رسيديم تابلوي در نزديكي
سنگرمان قرار داشت علي بلند شد و رفت رو آن با خط خوش و زيبا رويآن نوشت :درخشش خون شهدا آفتاب را شرمنده كرده است .كه بعد از شهادتش بچه ها هر زمان چشمشان به تابلو مي افتاد عزم واراده آنها براي مبارزه بيشتر مي شد.
نام دانشگاه شهید علی جودکی دانشگاه تربیت معلم طباطبایی خرم اباد میباشد
عملیاتی که شهید علی جودکی شهید شده اند عملیات شاخ شمیران بوده.ازتون ممنونم که درج میکنید وافتخار میکنم که ایرانیم وهمچنین به شما سروران گرامی که زحمت این سایت رومیکشید خداقوت میگم بهتون اجر شما با سالار شهیدان امام حسین
به نام خداوندی که عشق را آفرید
درود و سلام خداوند بر روان پاک شهید دانشجو علی جودکی. اینجانب خواهرزاده ی شهید علی جودکی هستم و هم اکنون در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تربیت مدرس تهران مشغول ب تحصیل هستم. همان طور ک میدانید شهید جودکی یک فرد دانشجو بودن و من هم افتخار میکنم ک ادامه دهنده ی راه و رسم دایی خودم در دانشگاه باشم. راه و رسمی ک هرچند تا کنون آن طور ک باید در خور شایستگی این شهید دانشجو ب طور کامل بیان نشده ولی از شما تشکر میکنم ک فرازی از زندگی نامه ی آن شهید سفر کرده را هرچند کوتاه به رشته ی تحریر درآورده اید. خداوند ب شما توفیق عنایت فرماید.
فرزاد حیدروند دانشجوی تربیت مدرس تهران